تازه‌ها
28 ارديبهشت 1400

زندگی تحت سرکوب: وضعیت دراویش گنابادی در ایران

این گزارش به بررسی سیاست‏های سرکوبگرانه و تبعیض آمیز حکومت ایران نسبت به دراویش گنابادی پرداخته و علل اصلی وضعیتی که دراویش با آن مواجه هستند را شرح می‏دهد. به علاوه، این گزارش نشان می‏دهد که چگونه جمهوری اسلامی ایران قوانین و الزامات قانون اساسی خود و همچنین تعهدات بین‏المللی حقوق بشری‏اش نسبت به اقلیت مذهبی دراویش گنابادی را نقض کرده است.

 

پیشگفتار

در شب ۳۰ بهمن ۱۳۹۶ درگیری خشونت باری میان نیروهای امنیتی و گروهی از دراویش گنابادی که در خیابانی در شمال تهران به نام گلستان هفتم تجمع کرده بودند، درگرفت. دراویش نگران رهبر معنوی خود نورعلی تابنده بودند. شایعاتی مبنی بر اینکه حکومت قصد دستگیری وی را دارد منتشر شده بود. ده‏ها درویش گنابادی برای حفاظت از منزل نورعلی تابنده که دولتسرا هم نامیده می‏شد، به گلستان هفتم رفتند. یکی از این افراد، درویش گنابادی جوانی به نام ابراهیم الله ‏بخشی‏ بود. وی در مصاحبه‏ای ‏با مرکز اسناد حقوق بشر ایران آن چه را که در شب ۳۰ بهمن برای وی اتفاق افتاده بود تعریف کرد.

پس از آن که نیروهای امنیتی دراویش را از همه طرف محاصره کردند، گروهی از آنها، از جمله زنان و کودکان، بر روی پشت بام ساختمانی در خیابان گلستان هفتم پناه گرفتند. آنها موفق شدند که از نیروهای امنیتی که در حال ضرب و شتم دراویش در خیابان بودند فیلم بگیرند. گروهی که به پشت بام آن ساختمان پناه برده بودند، نمی‏توانستند نفس بکشند. دود و ابری خفه کننده از گاز اشک آور همه جا را فرا گرفته بود. با تنگ تر شدن حلقۀ محاصره، گلوله‏های بیشتری به طرف آنها شلیک می‏شد. پس از مدتی نیروهای امنیتی به داخل ساختمان یورش بردند.

الله‏بخشی‏ گفت: «من و مهدی بختیاری (یکی از دراویش گنابادی) جلوتر از بقیه روی زمین نشسته بودیم. اسلحه را گذاشتند روی پیشانی من. هقت تیر بود. بعد من را از روی زمین بلند کردند.»[۱] در داخل ساختمان نیروهای امنیتی دراویش را با وحشی گری بی سابقه‏ای دستگیر کردند. آنها دو ردیف در مقابل هم تشکیل دادند و دستگیر شدگان را مجبور کردند که از بین آنها عبور کنند. الله‏بخشی‏ افزود: «از همه طرف ما را با باتوم و شوکر برقی می زدند. سرم از چند جا شکست و انگشت های دستم خرد شد. تا داخل حیاط رسیدم، بدنم کاملا کبود شده بود.»[۲]

چنین تجربه‏ای یک واقعۀ منحصر به فرد نیست و به موج اخیر سرکوب‏های ‏خشونت بار دراویش گنابادی نیز محدود نمی‏شود. در طی دو دهۀ نخست پس از انقلاب ۱۳۵۷ دراویش گنابادی تدریجاً حق آزادی مذهب خود را از دست دادند. تندروهای حکومتی عبادتگاه‏ها و اماکن مقدسۀ آنها را در شهرهای مختلف تخریب کردند. رهبران معنوی دراویش گنابادی در معرض فشارهای حکومت قرار گرفتند و حق آزادی تجمع و انجمن دراویش محدود گردید. هم زمان با آن، جمهوری اسلامی به تأسیس و تأمین مالی مؤسسات و گروه هایی پرداخت که علیه دراویش گنابادی و دیگر اقلیت‏های ‏مذهبی، نفرت پراکنی کرده و آنها را توطئه گر جلوه می‏دادند.

از سال ۱۳۸۵ سرکوب دراویش گنابادی افزایش یافت. در قم حسینیۀ شریعت به دست تندروهای حکومت سوخت و ویران گردید و صدها درویش گنابادی که برای محافظت از آن گرد آمده بودند، دستگیر شده و طی محاکمات ناعادلانه محکوم گردیدند. اقدامات سرکوبگرانه جمهوری اسلامی در سال‏های ‏بعد نیز ادامه یافت. واقعۀ گلستان هفتم اوج این سرکوب‏ها بود. این واقعه از جهت خشونت و ابعاد آن بی سابقه بود.

تندروهای حکومت و نیروهای امنیتی با خشونت به ده‏ها ‏درویش گنابادی که در اطراف خانۀ رهبر روحانی شان در تظاهرات مسالمت آمیزی شرکت کرده بودند، حمله کرده و آنها را دستگیر کردند. محمد ثلاث یکی از این دراویش بود. وی پس از اعتراف به زیر گرفتن سه مأمور نیروی انتظامی با اتوبوس، اعدام شد، با وجود آن که شواهد صریحی وجود داشت که این اقرار تحت شکنجه از وی گرفته شده بود. یک درویش گنابادی دیگر به نام محمد راجی پس از دستگیری در طی دوران بازداشت در ادارۀ پلیس درگذشت. بیش از دویست درویش گنابادی پس از محاکمات بسیار ناعادلانه به تحمل حبس، تبعید در داخل کشور، و مجازات بدنی محکوم شدند.

این گزارش ابتدا پیشینه ای در مورد سلسلۀ دراویش گنابادی و ریشه‏های تاریخی آن ارائه می‏دهد و سپس ناسازگاری میان جمهوری اسلامی و دراویش گنابادی را بررسی میکند. گزارش سپس با تکیه بر دو دهۀ اخیر که در طی آن تلاش‏های ‏حکومت علیه دراویش گنابادی تشدید گردیده، شرح مفصلی از اقدامات سرکوبگرانه و تبعیض آمیز جمهوری اسلامی علیه دراویش گنابادی ارائه می‏دهد. در پایان، این گزارش شرح میدهد که که چگونه اقدامات حکومت ایران علیه دراویش گنابادی قوانین ایران و تعهدات حقوق بشری بین‏المللی این کشور را نقض می‏نماید.

۱.   تصوف

تصوف گونه‏ای ‏عرفانی از اسلام است،که بر جستجوی باطنی خداوند تأکید دارد و از ماده گرایی دوری می‏ورزد. در اسلام، عرفان نیز وجود دارد، که دلیل و منطق را ابزاری نا کافی برای شناخت خداوند می‏داند و در نتیجه بر مکاشفه یا تجربۀ عرفانی تأکید دارد. عرفا پیرو قرآن، احادیث محمد پیامبر اسلام و وحی هستند.[۳]

۲.   پیشینۀ سلسلۀ دراویش گنابادی

تاریخچۀ سلسلۀ دراویش گنابادی به شاه نعمت الله ولی (۷۰۹-۸۱۰ هـ. ش.)، صوفی و شاعر ایرانی،  باز می‏گردد. از آن جا که شاه نعمت الله مؤسس این سلسله محسوب می‏شود، دراویش گنابادی را نعمت اللهی نیز می‏نامند.

در سال ۱۲۴۰ هجری شمسی پس از درگذشت رحمت علیشاه، رهبر روحانی وقت دراویش نعمت اللهی، سه نفر ادعا کردند که جانشین بر حق وی هستند. این اختلاف منجر به سه دستگی سلسلۀ نعمت اللهی شد.[۴] یکی از این مدعیان، منور علیشاه، رهبر شاخۀ منور علیشاهی، و دیگری صفی علیشاه مؤسس شاخۀ صفی علیشاهی بودند.[۵] مدعی سوم، سلطان علیشاه بود که سلسلۀ نعمت اللهی گنابادی را بنیان گذاشت. واژۀ گنابادی به ناحیه‏ای ‏در استان خراسان به نام گناباد اشاره دارد که سلطان علیشاه در آن زندگی می‏کرد.[۶] سلطان علیشاه، پسر خود نور علیشاه دوم را به عنوان جانشین خود برگزید و این جانشینی موروثی پدر- فرزندی تا سال ۱۳۷۶، زمانی که دکتر نورعلی تابنده، قطبیت را پس از فوت برادرزادۀ خود، محبوب علیشاه بر عهده گرفت، ادامه داشت.[۷] لقب  دکتر نور علی تابنده مجذوب علیشاه بود.

در دوران پهلوی مقامات حکومتی غالباً با دراویش گنابادی مدارا می‏کردند. سلطان حسین تابنده یا رضا علیشاه دوم، رهبر سابق سلسلۀ دراویش گنابادی، روابط حسنه‏ای ‏با حکومت پهلوی داشت. اما هر از گاهی انتقاداتی را نسبت به موضوعات مختلف از نقطه نظر مذهبی مطرح می‏کرد.[۸] رضا علیشاه دوم همچنین با چند تن از علمای با نفوذ شیعه پیوندهایی داشت. وی پس از آزادی آیت الله خمینی از زندان نامۀ تبریکی برای او ارسال کرد و بلافاصله پس از انقلاب ۱۳۵۷ نیز وفاداریش را به نظام سیاسی جدید اعلام نمود.[۹]

گزارش‏های گوناگون نشانگر آن هستند که سلسلۀ دراویش گنابادی با دست کم بیش از دو میلیون پیرو، بزرگترین گروه صوفی شیعه در ایران است.[۱۰] دراویش گنابادی عموماً خود را شیعۀ اثنی عشری می‏دانند. آنها نماز می‏خوانند، روزه می‏گیرند و مناسک مذهبی را مطابق رساله های مراجع تقلید شیعه انجام می‏دهند.[۱۱] دراویش گنابادی جلسات دعای اسلامی برگزار می‏کنند و به محل تجمع خود، بر خلاف دیگر شاخه‏های تصوف که آن را خانقاه می‏نامند، حسینیه میگویند.[۱۲] به علاوه، دراویش گنابادی از ریاضت کشیدن، کناره گرفتن از دنیا و پوشیدن لباس‏های ‏مخصوص خودداری می کنند.[۱۳]

۳.   علل بنیادین اختلاف میان دراویش گنابادی و حکومت ایران

عوامل زیر دلایلی را که سبب می‏شود حکومت ایران دراویش گنابادی را هدف قرار دهد شرح می‏دهند.

۳. ۱  تفسیری روادارانه از دین

دراویش گنابادی معتقدند که اعتقاد آنها به اسلام بر پایۀ فقه نیست بلکه بر پایۀ عشق است، که «یکی از صفات خداوند» بوده و تلویحاً در آیات متعددی از قرآن نیز مورد تأکید قرار گرفته است.[۱۴]

دراویش در باور  به مفهومی متعالی اشتراک داشته و به دنبال مفهوم معنوی وحدت هستند. مفهوم وحدت از دیدگاه آنها رواداری و دوستی است، نه تضاد فکری. علیرضا روشن، یکی از دراویشی که برای این گزارش با آنها مصاحبه شده، در این رابطه گفت: «اینها کسانی بودند که رساله اخوان الصفا را می‏خواندند.[۱۵] رساله اخوان الصفا می‏گفت که زرتشت همان است که محمد است که مسیح است. اینها را همه خدا فرستاده پس در خدا با هم شریکیم، و در دوره‏ای ‏که جنگ دینی بوده اینها را به صلح سر مفهوم خدا دعوت می‏کردند.»[۱۶]

۳. ۲  نپذیرفتن مفهوم تقلید در مواضع عقیدتی مذهب

شیعیان به تقلید که به معنای «پذیرش بدون قید و شرط تصمیم‏های شرعی فقیه صالح، بدون اطلاع از پایه و اساس فقهی آن تصمیم » اعتقاد دارند.[۱۷] روحانیون عالی رتبۀ شیعه متون مقدسه و احادیث را برای عامه مقلدان خود که راهی به جز دنبال کردن نظرات فقهی آنها ندارند، تفسیر می‏کنند.[۱۸] دراویش گنابادی اما مفهوم تقلید را به این شکل قبول ندارند. اگرچه دراویش گنابادی در مورد مناسک مذهبی رسایل مراجع عالی رتبۀ شیعه را دنبال می‏کنند اما در مورد سِیرروحانی خود، از هدایت قطب یا همان رهبر روحانی خویش پیروی می‏ نمایند. به گفتۀ دکتر نورعلی تابنده، مردم باید در فراگرفتن چگونگی بیان الله اکبر از فقیه صالح پیروی کنند. این را تقلید می‏گویند. اما هر شخصی باید خودش به درک معنای الله اکبر برسد، که از طریق تقلید میسر نیست.[۱۹]

۳. ۳  احساس تعهد نسبت به رهبر روحانی و رابطۀ قوی میان دراویش

دراویش گنابادی در زمان غیبت مهدی، به تقدّس و رهبری قطب خود باور دارند نه روحانیون شیعه.[۲۰] به دلیل چنین احترامی، بیعت با قطب در سلسلۀ دراویش گنابادی جایگاه ویژه‏ای ‏دارد.[۲۱] این شیوه در میان شاخه‏های ‏دیگر تصوف و شیعیان معمول نیست. علاوه بر این، تعهد به قطب، مانع از آن می‏شود که دراویش گنابادی در نماز جماعت به امام جماعتی که درویش نیست اقتدا کنند.[۲۲]

همان طور که شاه نعمت الله ولی در شعری سروده است، رابطۀ روحانی میان قطب و مریدانش محور اصلی هر سه شاخۀ دراویش نعمت اللهی است.[۲۳] دراویش شبکه‏ای ‏بسیار قوی دارند که بر پایۀ برادری و ارادت به قطب است. اما روحانیون عالی رتبۀ شیعه ارتباطی چنین قوی با افرادی که به عنوان مقلّد دنباله رو آنها هستند، ندارند.[۲۴] به علاوه، شبکه‏های سنتی روحانیون شیعه از سال‏های ‏پس از انقلاب ۱۳۵۷ و هم زمان با تضعیفاعتبار روحانیت شیعه، تأثیر خود را از دست داده‏اند‏. بدون برخورداری از منابع حکومتی، روحانیون شیعه نمی توانند همانند قطب های دراویش پیروان خود را بسیج کنند.

۳. ۴  عدم توافق در بارۀ اختصاص مالیات اسلامی

بر طبق فقه شیعه، شیعیان باید به منظور اتکمیل دین خود، دو نوع مالیات اسلامی بپردازند؛ زکات و خمس.[۲۵] چون این دو نوع مالیات جنبۀ عقیدتی دارند، حکومت ایران  پرداخت آنها را مانند مالیات الزامی دولتی، اجبار نمی‏کند.[۲۶] به صورت تاریخی، فقرا و غیر مسلمانان از پرداخت این مالیات‏ها معاف هستند.[۲۷]

از دیدگاه شیعه، خمس یک پنجم از انواع خاصی از درآمد است، که برای استفاده گروه متنوع و خاصی از افراد ذی نفع کنار گذاشته می‏شود. خمس باید به فقیه صالح که اختیار مطلق برای توزیع آن را دارد، پرداخت شود.[۲۸] اما دراویش گنابادی به روحانیون شیعه خمس نمی‏پردازند. در عوض، آنها یک دهم از اَشکال خاصی از درآمد خود را به قطب شان تسلیم می کنند تا در امور خیریه‏ای ‏که از نظر قطب ارزش حمایت کردن را دارد، به مصرف برسد. این مالیات یک دهمی، عُشریه نامیده می‏شود.[۲۹]

روحانیون شیعه به منابع مالی ناشی از خمس بسیار وابسته هستند.[۳۰] از اوایل قرن بیستم دراویش گنابادی روحانیون شیعه را از بخش مهمی از این منبع مالی محروم کرده‏اند ‏. تعجبی نیست که آنها هم یک صدا اعلام کرده اند که عشریه با شرع تطابقی ندارد و دراویش گنابادی با پرداخت نکردن مالیات شرعی شان به روحانیون شیعه در واقع ‏از قانون شرع سرپیچی می کنند‏.[۳۱]

۳. ۵  نپذیرفتن ولایت فقیه

فرضیۀ ولایت فقیه با استناد به تفسیری که در مورد تقلید بیان شده، پایه ریزی گردیده است. آیت الله خمینی در تلاش خود برای براندازی شاه، فلسفۀ جدیدی را معرفی نمود که بر پایۀ چارچوب تقلید بنا شده بود. بر طبق نظر وی، حق حکومت کردن در دوران غیبت مهدی متعلق به فقیه صالح است.[۳۲] اما دراویش گنابادی به ولایت فقیه تن در ندادند. در دهۀ ۱۳۶۰، دکتر نورعلی تابنده در یک مجله که توسط جمعیت دفاع از آزادی و حاکمیت ملت ایران منتشر می شد، مقاله‏ای ‏در رد نظریه ولایت فقیه نوشت.[۳۳]

۳. ۶  رهبری نور علی تابنده

دکتر نورعلی تابنده (۱۳۰۶-۱۳۹۸) که با عنوان افتخاری مجذوب علیشاه نیز شناخته می شود، در سال ۱۳۷۶ قطبیت سلسلۀ دراویش گنابادی را بر عهده گرفت. او وکیل معروفی بود که سابقه همکاری با نهضت آزادی ایران را نیز داشت.[۳۴] او در دولت موقت مهدی بازرگان دارای سمت بود.[۳۵] وی همچنین سابقه وکالت زندانیان سیاسی برجسته‏ای ‏مانند عباس امیر انتظام، معاون نخست وزیر در کابینۀ موقت بازرگان که به دروغ به جاسوسی برای ایالات متحده متهم شده بود، را داشت.[۳۶]

در دهۀ ۱۳۶۰ تابنده به فعالیت‏های ‏سیاسی خود در همراهی با فعالان ملی – مذهبی، که یک گروه سیاسی فاقد تشکیلات حزبی  و طرفدار اصلاحات هستند، ادامه داد. در سال ۱۳۶۹ تابنده در تهیۀ یک نامۀ اعتراضی به رئیس جمهور علی اکبر هاشمی رفسنجانی در بارۀ فساد و سرکوب در کشور شرکت کرد. این نامه سبب شد که وی هشت ماه زندانی شود.[۳۷] اگر چه تابنده پس از بر عهده گرفتن قطبیت، از فعالیت‏های سیاسی کناره گرفت، اما گهگاهی در مورد موضوعات سیاسی علناً سخن می‏گفت.[۳۸] نقطۀ عطف رویارویی حکومت ایران با سلسلۀ دراویش گنابادی پیش از انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۸ بود، که تابنده رسماً از مهدی کروبی نامزد اصلاح طلب حمایت نمود.[۳۹] روزنامۀ اعتماد ملی که نظرات حزب سیاسی کروبی را منعکس می‏ کرد، بیانیۀ دکتر تابنده در حمایت از کروبی را در صفحۀ نخست خود به چاپ رساند:

درویش در سیاست دخالت نمی‌کند. اما افراد درویش آزاد هستند، البته اکنون و در این برهه شرایط استثنایی حاکم است. حاج آقای کروبی که فریاد ما را به گوش مسلمین ‌رسانیدند و پیوسته می‌رسانند پس درویشان به آقای کروبی توجه دارند و این بسیار طبیعی است و به‌ طور قهری و طبیعی می‌خواهند زحمات و محبت‌های آن جناب را جبران کنند.[۴۰]

دراویش گنابادی در شهرهایی که دارای جمعیت قابل توجهی از دراویش بودند، ستادهای انتخاباتی برپا نمودند تا از تلاش‏های ‏انتخاباتی کروبی حمایت کنند.[۴۱] آنها همچنین به میزان قابل توجهی به وی رأی دادند.[۴۲]

تابنده در طی دهۀ آخر حیاتش شخصاً تحت فشار حکومت ایران قرار گرفت. وی مجبور شد که از شهر زادگاهش، بیدخت و نیز آرامگاه مزار سلطانی دور بماند.[۴۳] پس از درگیری‏های سال ۱۳۹۶در گلستان هفتم، وی به طور غیر رسمی به مدت ۵۵۳ روز تحت حصر خانگی قرار گرفت تا روزی که نهایتاً اجازه یافت به زادگاهش برود.[۴۴] تابنده در دی ۱۳۹۸ درگذشت.[۴۵]

۳. ۷  چراغ سبز روحانیون  ‏برای سرکوب

در سال‏های ‏اخیر شمار روزافزونی از مردم که از محدودیت‏های مذهبی فراری شده‏اند، آرامش خود را در معنویت، از جمله عرفان کیهانی جدید و سلسله‏های کهن درویشی، باز یافته‏اند‏.[۴۶] علمای شیعه در موارد متعددی نگرانی خود را در بارۀ این علاقۀ عمومی به تصوف ابراز داشته‏اند‏. به گفتۀ دکتر مصطفی آزمایش، فعال حقوق دراویش و مستقر در فرانسه، در سال ۱۳۸۵ یک روحانی شیعه به طور علنی تهدید کرد که اگر مقامات رسمی کشور حسینیه‏ ‏دراویش در قم را تعطیل نکنند، پیروان او چنین خواهند کرد.[۴۷] همچنین چند روحانی عالی رتبۀ شیعه فتواهایی در ضدیت با تصوف صادر کردند، که در موارد متعددی خشونت و تخریب را با خود به همراه داشتند.[۴۸]

۳. ۷. ۱   نظر آیت الله علی خامنه ای

رهبر جمهوری اسلامی آیت الله علی خامنه‏ای ‏در پاسخ به یک استفتاء اظهار داشت که شرکت در مجالس دراویش «جایز نیست.»[۴۹] وی اضافه کرد، کسانی که به اوامر و نواهی قرآن و امامان شیعه معتقدند، «چه بهتر است که اسم جداگانه‏ای ‏را که لازم نیست بلکه مضرّ است کنار گذاشته و در جماعت عظیم ملت بزرگ و مسلمان خود منسلک باشند.»[۵۰]

۳. ۷. ۲  نظر آیت الله حسین نوری همدانی

آیت الله حسین نوری همدانی یکی از روحانیون تندرو شیعه است، که مخالفت شدید خود را با تصوف، دراویش، یهودیان، روشنفکران مسلمان، و کنوانسیون سازمان ملل متحد در بارۀ پایان تمام اَشکال تبعیض علیه زنان اعلام نموده است. وی در یک سخنرانی اظهار داشت، که «صوفیه با هدف تضعیف اسلام شکل گرفته است،» زیرا دراویش جدایی دین از سیاست را ترویج می کنند.[۵۱] پس از تخریب حسینیه شریعت در قم در سال ۱۳۸۵، آیت الله نوری همدانی بیانیه‏ای ‏صادر کرد که در آن سلسلۀ دراویش نعمت اللهی گنابادی را مردود شمرد. وی اظهار داشت:

امروز که چهره اسلام ناب در نتیجه نهضت امام راحل در عرصه زندگی مسلمانان حاکم شده دیگر جایی برای فرقه صوفیه وجود ندارد … هارون الرشیدها و سلطان محمود غزنوی‏ها سازنده خانقاه‏های این فرقه هستند و قطب‏های صوفی نیز چون همیشه دین را از سیاست جدا می‌دانستند، سلاطین جبار را اولوالامر می‏خواندند و می‏ستودند.[۵۲]

برخی از گزارش‏ها حاکی از آن است، که عاملان حمله به عبادتگاه‏های ‏دراویش گنابادی در سال‏های اخیر برای اقدامات خود چراغ سبزی از آیت الله نوری همدانی دریافت کرده بودند.[۵۳] پس از درگیری‏های گلستان هفتم در بهمن ۱۳۹۶، آیت الله نوری همدانی دوباره دراویش گنابادی را به عنوان «فرقۀ باطل و منحرف» شدیداً محکوم کرد. وی همچنین هر گونه مدارا در برخورد با دراویش را رد کرده و خواستار اشد مجازات برای آنها شد.[۵۴] آیت الله نوری همدانی اخیراً در یک سخنرانی اعلام کرد، که «تمام فرقه‏های صوفی باطل هستند و فرقی ندارند و ما از اهل بیت(ع) روایات زیادی در طعن و طرد آنان داریم و امام صادق(ع) در روایتی فرموده اند که «اِنَّهُم اَعدائُنا؛ آنان دشمنان ما هستند.»[۵۵] در سال ۱۳۹۸ وی اظهار کرد که ترویج تصوف به هر شکل حرام است.[۵۶]

۳. ۷. ۳  نظر آیت الله ناصر مکارم شیرازی

آیت الله ناصر مکارم شیرازی یکی از روحانیون عالی رتبۀ شیعه است که در حوزۀ علمیۀ قم تدریس می‏کند و ارتباط نزدیکی با حکومت جمهوری اسلامی دارد. او قتل عام یهودیان در دوران نازیسم (هولوکاست) را انکار کرده و از منتقدان جدی تصوف، به خصوص در یکی از کتاب هایش با عنوان «جلوۀ حق» است.[۵۷] بدون تمایز قائل شدن میان شاخه‏های گوناگون تصوف، وی اظهار داشته است که دراویش «عموماً گرفتار انحرافاتی هستند» و مسلمانان «سزاوار است از معاشرت و ازدواج با آنها بپرهیزند.»[۵۸] وی همچنین اعلام کرده است که خانقاه جایگاهی در اسلام ندارد و در واقع یکی از بدعت های درویشان است.[۵۹] آیت الله مکارم شیرازی حتی به صورت عمومی بیان کرده استکه درویشان هم از نظر سیاسی و هم از منظر مذهبی خطرناک هستند و حکومت باید از انتشار پیام آنها در سطح جامعه خودداری کند.[۶۰]

آیت الله مکارم شیرازی در پاسخ به استفتایی در مورد بازسازی خانقاهی در دزفول در استان خوزستان که متعلق به دراویش سلسلۀ ذهبیه بود، سلسله‏های تصوف را مردود شمرد.[۶۱] وی اظهار داشت که شرکت در مجالس صوفیان، مشارکت در فعالیت‏های آنها و کمک به اهداف شان «جایز نیست.»[۶۲] پس از درگیری‏های گلستان هفتم، او دراویش گنابادی را با جنایتکاران داعش قابل مقایسه دانست، چرا که از نظر وی هر دو طرفدار «توحید کاذب» هستند.[۶۳]

۳. ۷. ۴  نظر آیت الله لطف الله صافی گلپایگانی

آیت الله لطف الله صافی گلپایگانی یکی از روحانیون  ارشد شیعه است که در حوزه علمیۀ قم تدریس می‏کند. او نیز یکی از منتقدان جدی دراویش و شخصیت‏های مشهور اهل تصوف مانند مولانا است. آیت الله لطف الله صافی گلپایگانی در یکی از رسائل اصلی خود اظهار داشته است که توجه خاص و بیش از حد درویشان به قطب سلسله در بعضی صورت‌هایش «شرک و کفر است.»[۶۴] وی همچنین در پاسخ به یک استفتاء چنین فتوا داد، که صوفیه با فرقه‏ها و انشعابات بسیاری که دارند، اگر چه در انحراف در یک سطح نیستند، «بسا که برخی از آنان از ربقه اسلام شمرده نشوند در مجموع منحرف اند.»[۶۵] بر همین اساس، وی به پیروان خود توصیه نموده که از معاشرت، دوستی، و از همه مهمتر از ازدواج با دراویش بپرهیزند و در مجالس آنها شرکت نکنند.[۶۶] آیت الله صافی گلپایگانی در فتوای دیگری اظهار داشت، «روش گروه مذکور بر خلاف روش رسول اکرم صلی الله علیه و آله و ائمه هدی علیهم السلام است و در اسلام محلی به نام خانقاه وجود ندارد.» وی نتیجه گیری می‏کند، که دراویش موجب اضلال هستند و اعلام می دارد که هر گونه کمک مالی به آنها حرام است.[۶۷]

۳. ۷. ۵  نظر آیت الله فاضل لنکرانی

آیت الله لنکرانی یکی از روحانیون افراطی بود که در سال ۱۳۸۶فتوای مرگ رفیق تقی، نویسندۀ آذربایجانی را به دلیل مقالاتش در باره محمد پیامبر اسلام صادر کرد.[۶۸] وی در پاسخ به یک استفتاء گفت: «صوفیه و همه مذاهب منسوب به آن از فرقه‏های باطل و غیرصحیح است و ائمه معصومین علیهم السلام شدیداً از چنین مسلکی بیزاری جسته‏اند.» ‏وی افزود «اساساً تفکیک دو عنوان شریعت و طریقت از بدعت هایی است که اینان احداث نموده‏اند ‏ از این جهت شرکت در مکان های مربوط به این گروه، خصوصاً خانقاه جایز نیست.»[۶۹]

۴.  زندگی تحت سرکوب خاموش (۱۳۵۸ تا ۱۳۸۵)

به دلیل «گرایش شیعی و هم سازی مؤثر با تشکیلات سیاسی جدید»، دراویش گنابادی در مقایسه با دیگر سلسله های درویشی بهتر توانستند در دوران ناآرامی‏های پس از انقلاب را تاب بیاورند.[۷۰] اما علیرغم این، شکاف میان آنها و جمهوری اسلامی به سرعت عمیق‏تر شد و مشاهیر و رهبران و بناهای مذهبی این گروه را در معرض خطر جدی قرار گرفت.[۷۱] نخستین حمله به اماکن مذهبی دراویش  مدت کوتاهی پس از به روی کار آمدن حکومت جدید در بهمن ۱۳۵۷ در کرمان روی داد.[۷۲] در آبان ۱۳۵۸حسینیۀ مشیر السلطنه که به حسینیۀ امیر سلیمانی هم شهرت داشته و در خیابان بهشت تهران قرار دارد، غارت و آتش زده شده و تخریب گردید . در همان زمان گروه‏های  ‏مذهبی و انقلابی خشن، مقبره دست کم یک رهبر روحانی گنابادی نعمت اللهی را در ناحیۀ شاه عبدالعظیم شهر ری در جنوب تهران تخریب کردند.[۷۳] عاملان این حملات تحت نفوذ روحانیون شیعه بودند. آنها با وارد کردن اتهام «منحرف کردن جوانان و حزب‏اللهی‏ها» به دراویش، اَعمال خود را توجیه می‏کردند.[۷۴]

دکتر مصطفی آزمایش، فعال حقوق دراویش، توضیح می دهد که روحانیون افراطی شیعه مانند محمد مدنی گنابادی که خصومتش با دراویش گنابادی در دوران سلطنت شاه هم معروف بود، در فردای انقلاب قدرت آن را یافتند که به آزار و اذیت دراویش بپردازند.[۷۵]

آنها همچنین بسیاری از مزارع متعلق به دراویش را سوزاندند … اندکی پس از انقلاب ۱۳۵۷ وی ] مدنی گنابادی[ برای یک اتوبوس حامل اوباش پول داد تا به گناباد بروند و برای مرحوم سلطان حسین تابنده ]رضا علیشاه دوم[ قطب سلسله در آن ایام ایجاد مزاحمت کنند. متعاقب آن سلطان حسین تابنده به تهران نقل مکان نمودند … مدنی گنابادی به خاطر می‏آورد که در طی ملاقاتی با … بهشتی [نخستین رئیس قوه قضائیه جمهوری اسلامی] و …بنی صدر [نخستین رئیس جمهور جمهوری اسلامی]، وی گفته بود که دراویش گنابادی سلطنت طلب بوده و بسیار مورد علاقۀ شاه قرار داشته اند.[۷۶]

در سال ۱۳۶۲ تندروها در تبریز به حسینیۀ دراویش گنابادی حمله کرده و به ساختمان آن آسیب رساندند. پس از آن شهرداری تبریز حسینیه را تخریب کرده و آن را به پارک عمومی تبدیل نمود.[۷۷] یکی دیگر از عبادتگاه‏های  ‏دراویش نیز به همین منوال در صغاد در استان فارس به دست مقامات حکومت تخریب شد.[۷۸] پس از انقلاب ۱۳۵۷، تندروها فشار می آوردند تا مجالس ‏دراویش در اماکنی مانند شاه داعی الله،مقبره رحمت علی شاه در محله شاه داعی شیراز، را تعطیل کنند. همچنین رهبران معنوی گنابادی حق سفر آزادانۀ خود به قصبات و شهرهای مختلف در سراسر کشور را از دست دادند. در طی دهۀ ۱۳۶۰ هدایتعلی ناسوتی، یکی از رهبران روحانی گنابادی، در راه شیراز به جهرم در استان فارس به دست مأموران لباس شخصی مورد ضرب و شتم قرار گرفته و دستگیر شد.[۷۹]

در سال ۱۳۶۰، آیت الله خمینی اجازۀ بازسازی حسینیۀ امیر سلیمانی را به دراویش داد. وی همچنین به محمد محمدی گیلانی، رئیس دادگااهای انقلاب اسلامی مرکز، دستور داد که با صدور نامه‏ای ‏رسمی به دراویش گنابادی امان داده و امنیت اماکن آنها تضمین گردد. این نامه همچنین اعلام می‏کرد که قطب دراویش گنابادی می‏تواند در سراسر کشور سفر کرده، جلسات ملاقات برگزار کند و هر گونه دخالت در امور وی، جرمی جدی محسوب شده و مجازات خواهد داشت.[۸۰]

پس از مرگ آیت الله خمینی، اقدامات خصمانۀ حکومت علیه دراویش گنابادی به سطح جدیدی رسید.[۸۱] در سال ۱۳۷۰ بخشی از حسینیۀ امیر سلیمانی به آتش کشیده شد. اندکی پس از آن دیواری در اطراف آن قسمت احداث گردید. این قطعه زمین بعداً به اشغال کمیتۀ جستجوی مفقودین جنگ ایران و عراق تحت عنوان معراج شهدا درآمد.[۸۲] در سال ۱۳۷۶ سعید امامی، معاون وزیر اطلاعات، در یک سخنرانی در همدان دراویش گنابادی را به عنوان «یکی از گروهک‏های چهارگانه خطرناک» برای جمهوری اسلامی توصیف کرد.[۸۳] حکومت ایران از آغاز دهۀ ۱۳۷۰ مؤسسات و گروه های گوناگونی، از قبیل دانشگاه ادیان و مذاهب و دانشگاه باقرالعلوم در قم را تأسیس و مورد حمایت مالی قرار داده است.[۸۴] وظیفۀ آنها این است که آن چه که آنها «فِرَقِ ضاله» می‏نامند و شامل دراویش گنابادی هم می‏شود، با دقت بررسی و رسوا نمایند.[۸۵]

وضعیت دراویش با به قدرت رسیدن رئیس جمهور سابق محمود احمدی نژاد بدتر شد. در سال ۱۳۸۴ محمود هاشمی شاهرودی که در آن زمان رئیس قوۀ قضائیه بود، بخشنامه‏ای ‏به دفاتر دادستانی استان‏ها صادر نمود و به آنها فرمان داد که اماکن مذهبی دراویش گنابادی را با همکاری نیروهای امنیتی و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی تعطیل نمایند.[۸۶] در سال های اخیر و در مناسبت های مختلف، رهبر حکومت ایران علی خامنه‏ای ‏«عرفان های کاذب» را محکوم نموده است، که در واقع چراغ سبزی به تندروها بوده تا به اقدامات خود بر عیله دراویش گنابادی شدت ببخشند.[۸۷]

۵.  دوران جدید سرکوب (از ۱۳۸۵ تا زمان حاضر)

در این بخش اظهارات شهودی که با مرکز اسناد حقوق بشر ایران مصاحبه کرده‏اند‏ ارائه خواهد شد‏ تا نشان داده شود که سیاست‏های ‏حکومت ایران چگونه بر زندگی پیروان سلسله گنابادی تأثیر گذاشته است. متعاقب آن‏، موارد خاصی از سرکوب دراویش مورد بحث قرار خواهد گرفت تا زمینه و عمق گسترۀ سیاست‏های حکومت علیه دراویش گنابادی را روشن نماید.

۵. ۱  شهادت شهود

۵. ۱. ۱  علیرضا روشن

علیرضا روشن یک درویش گنابادی است که در حال حاضر در تبعید در ترکیه به سر می‏برد. وی شاعر و روزنامه نگار است و قبلاً در روزنامه‏های اصلاح طلب از جمله حیات نو و شرق کار‏کرده است. روشن در خانواده ای درویش به دنیا نیامد، اما در طی دوران تحصیلش در دانشگاه تصمیم گرفت که به سلسله دراویش گنابادی بپیوندد.[۸۸]

در سال ۱۳۸۵ گروهی از وکلا و فعالان حقوق دراویش وبسایت مجذوبان نور را برای پوشش خبری در بارۀ دراویش گنابادی تأسیس کردند. علیرضا روشن در سال ۱۳۸۹ به عنوان دبیر خبری به وبسایت مجذوبان نور پیوست. [۸۹]

در شهریور ۱۳۹۰ درگیری خونباری میان گروهی از تندروهای حکومتی و دراویش گنابادی در شهر کوچک کوار در استان فارس روی داد. به گفتۀ علیرضا روشن، اعضای وبسایت مجذوبان نور در طول ناآرامی‏های کوار دائماً با دراویش آن جا در تماس بودند. مجذوبان نور چندین مقاله و گزارش‏ مشروح در بارۀ وضعیت کوار منتشر کرد، از جمله در مورد قتل یک درویش جوان به نام وحید بنانی که هدف گلوله قرار گرفت و به علت جراحات وارده پس از مدت کوتاهی درگذشت.

وضعیت در کوار خیلی خطرناک بود. «آدم [لباس شخصی] آورده بودند و فراخوان داده بودند که مردم انقلابی شیراز به فلان جا [کوار] بیاید. ما هی تذکر می‏دادیم و در خبرها می‏نوشتیم که وضع بحرانی است و رسیدگی کنید و به پلیس می‏گفتیم. وکلای [دراویش با مقامات مسئول] نامه نگاری می‏کردند، اما [مسئولان] گوش نکردند.» درگیری‏ها نهایتا با حمله لباس شخصی ها به منازل و مغازه‏های دراویش شدت گرفت.[۹۰]

در روزهای ۱۴ و ۱۵ شهریور ۱۳۹۰ ماموران وزارت اطلاعات به دفاتر وبسایت مجذوبان نور در تهران و شیراز حمله کردند. آنها حداقل یازده تن از مدیران و کارمندان وبسایت از جمله علیرضا روشن را دستگیر نمودند.[۹۱]

توی ۵ ثانیه رضا انتصاری دوید که برود و ببیند چه خبر است یک دفعه ماموران ریختند [داخل] و لگد زدند به دنده‏اش و به انگشتش. [در اثر لگد] انگشتش برگشت و چسبید به پشت دستش. علی معظمی گودرزی را زدند توی پهلو اش. من پشت کامپیوتر بودم … من [اما] ضرب و شتم نشدم … [مأموران] لباس شخصی بودند و هیچ چیزی [یا حکمی] هم به ما نشان ندادند

طبق اظهارات علیرضا روشن مأموران وزارت اطلاعات از دراویش فیلم و عکس گرفتند و سپس آنها را سوار یک خودرو هیوندای سانتافه کردند که او قبلاً آن را دیده بود. روشن مأموران وزارت اطلاعات را جوان و خوش لباس توصیف کرد.[۹۲] اعضاء دستگیر شدۀ وبسایت مجذوبان نور به بند ۲۰۹ زندان اوین منتقل شدند. آنها به «تشکیل گروه غیر قانونی به قصد برهم زدن امنیت ملی، تبلیغ علیه نظام و توهین به رهبری» متهم گردیدند.[۹۳] چند روز پس از دستگیری، علیرضا روشن را برای بازجویی احضار کردند که تقریباً سه روز ادامه یافت. مأموران وزارت اطلاعات وی را مجبور کردند که در طی جلسات بازجویی در اتاقی بسیار کوچک و در مقابل دیوار بنشیند. اگرچه بازجوها سعی می‏کردند روشن را تحت فشار ذهنی و روحی قرار دهند، اما وی را شکنجۀ جسمی نکردند.[۹۴]

بازجو آمد و یک برگه گذاشت جلوی من و [پرسید] کی درویش شدی؟ از بچگی کدام مدرسه‏ها رفتی؟ سر چه کارهایی بودی؟ آخرین سوالش این بود که فیس بوک داری یا نداری؟ بعد رمزها را گرفتند. رمز ایمیل را گرفتند. رمز فیسبوک را خواستند. این چیزها را می‏خواستند … سؤالاتشان پیرو درویشی بود. [بازجو گفت] شما حکم تان محاربه است و …  آدم کشید و این کار را چرا کردید؟[۹۵] چرا خبر دادید (خبر رسانی کردید)؟ شما معاند نظام هستید.[۹۶]

بازجوهای وزارت اطلاعات همچنین با اشاره به خانوادۀ روشن مطالبی که خیلی برای او آزار دهنده بود. پس از ۲۴ روز که خانواده او از محل اقامتش بی اطلاع بودند، به او اجازه داده شد که با خانواده خود تماس بگیرد. روشن پس از گذراندن یک ماه در حبس انفرادی با گذاشتن وثیقه از زندان بیرون آمد.[۹۷] در اردیبهشت ۱۳۹۱ وی در شعبۀ ۲۶ دادگاه انقلاب تهران به ریاست قاضی پیرعباسی به اتهام اجتماع و تبانی به قصد برهم زدن امنیت ملی محاکمه گردید.[۹۸] «[در دادگاه] پیر عباسی گفت که آنجا چه می‏کردی؟ درویشی؟ گفتم من خبرنگارم. گفت ثابت کن که خبرنگاری. کارت خبرنگاری را نشان دادم. گفت کارت خبرنگاری به درد من نمی‏خورد.»[۹۹] به گفتۀ علیرضا روشن همان لحظه پیرعباسی را صدا کردند و او بدون آن که این محاکمه را به اتمام برساند، برای قضاوت به دادگاه دیگری رفت.[۱۰۰]

روشن به پنج سال حبس محکوم شد که یک سال آن قابل اجرا  بود.[۱۰۱] مجازات وی توسط شعبۀ ۵۴ دادگاه تجدید نظر به ریاست قاضی موحدی تأئید شد. روشن مجازات خود را در بند ۳۵۰ زندان اوین گذراند.[۱۰۲] پس از آزادی از زندان در مهر ۱۳۹۲، روشن دریافت که دیگر در روزنامۀ شرق اشتغال ندارد. در ۳۰ بهمن ۱۳۹۶ برخورد خونینی میان دراویش گنابادی و نیروهای امنیتی در خیابان گلستان هفتم در تهران روی داد.

خیلی نگران شدم. زنگ زدم به سینا انتصاری. گفت بالا نیا (سمت گلستان نیا) و برو خبرها را بنویس! اینجا شب خیلی خونینی در پیش داریم … صداهایی که می‏آمد صداهای دلخراشی بود.[۱۰۳]

روشن که از میزان وحشیگری حکومت وحشت زده شده بود، خانوادۀ خود را به شمال ایران برد و تلفن همراه خود را به مدت پانزده روز خاموش کرد. در طی ماه‏های ‏پس از این واقعه، دستگاه تبلیغات حکومت دست به بدنام کردن دراویش زد. رسانه‏های طرفدار حکومت مقالات متعددی را در بارۀ انحرافات  دراویش انتشار دادند و آنها را با داعش مقایسه نمودند. در آن مقطع ترس در بارۀ حملۀ داعش به ایران و تکرار فجایعی که به دست اعضاء این گروه ترتیب یافته بود، برای مردم بسیار ملموس و واقعی بود. خیلی زود رسانه‏های  ‏اجتماعی ایرانی پر از تئوری‏های توطئه و نفرت پراکنی علیه دراویش شد.[۱۰۴]

به گفتۀ علیرضا روشن وضعیت خیلی غیر قابل تحمل شده بود. کانال تلگرامی مدرسه پسر روشن حاوی مطلبی بود مبنی بر اینکه این دراویش داعشی بسیجی ها را کشته اند. روشن خیلی نگران بود که به پسرش در مدرسه آسیب برسد. روشن و خانواده‏اش نهایتاً در اسفند ۱۳۹۷ ایران را به قصد ترکیه ترک کردند.[۱۰۵]

۵. ۱. ۲  فائزه عبدی پور

در روز ۹ دی ۱۳۹۶ فائزه عبدی پور، فعال جوان حقوق دراویش و دانشجوی رشتۀ علوم سیاسی به طور خشونت آمیزی در بیمارستان دی در تهران دستگیر شد. همسرش محمد شریفی مقدم و دو درویش گنابادی دیگر به نام‏های کسری نوری و محمد رضا درویشی نیز بازداشت گردیدند. آنها برای عیادت از حمید رضا مرادی سروستانی، یکی از فعالان حقوق دراویش و مدیر سایت مجذوبان نور که در بیمارستان بستری شده بود، به آنجا رفته بودند. عوامل وزارت اطلاعات سعی کردند محمد شریفی مقدم را بدون نشان دادن حکم جلب دستگیر کنند. هنگامی که این دراویش در برابر دستگیری غیر قانونی مقاومت کردند، مأموران امنیتی در داخل بیمارستان  تیر هوایی شلیک کرده  و همۀ آنها را دستگیر نمودند. دراویش به زندان اوین انتقال یافتند.[۱۰۶]

فائزه عبدی پور در مصاحبه با مرکز اسناد حقوق بشر ایران اظهار داشت، که هر چهار درویش بازداشت شده در اعتراض به دستگیری و حبس شان دست به اعتصاب غذا زدند. آنها را به سلول انفرادی بردند و بخش ادیان و مذاهب وزارت اطلاعات از آنها بازجویی کرد. سؤالات بیشتر راجع به سلسله دراویش گنابادی و زندگی شخصی بازداشت شدگان بود.[۱۰۷]

یک بار [بازجوها] آمدند به من یک لیستی را نشان دادند و گفتند که تو با این شماره‏ها تماس گرفتی که مال خارج از کشور است و تو وصل هستی به مجاهدین.[۱۰۸] … مادرم را بردند بازداشتگاه وزرا و از او بازجویی کردند و به او گفتند که دختر شما جزو منافقین است و دختر شما روابط نامشروع دارد…خیلی سعی داشتند که این قضیه را القاء بکنند که تو درویشی هستی که با مجاهدین و منافقین‏ خارج از کشور در ارتباط هستی و از آنجا داری رانت مالی می‏گیری.[۱۰۹]

فائزه عبدی پور شرح داد که وقتی از بازجوها درخواست کرد که یک وکیل هم حضور داشته باشد، آنها او را تمسخر کردند. بازجوها همچنین تهدید نمودند، که او و شوهرش به حبس‏های سنگین و تبعید به نقاط دور افتاده کشور محکوم خواهند شد.[۱۱۰] هنگامی که خبر دستگیری این افراد پخش شد، گروهی از دراویش گنابادی جلوی زندان اوین تجمع کردند تا همبستگی خود را با دراویش زندانی ابراز کنند. این تجمع اعتراضی تقریباً ده روز ادامه یافت و در طی آن نیز هیچ گونه برخوردی رخ نداد و دراویش دستگیر شده نهایتاً آزاد شدند.[۱۱۱] حدود یک ماه پس از این واقعه درگیری‏های گلستان هفتم اتفاق افتاد که در طی آن عبدی پور به شدت مصدوم شد.

شاید نزدیک به ۳۰ تا۴۰ نفر آدم شروع کردند من را زدن. آن قدر {با شدت} به من باتوم زدند و با لگد به من می‏زدند. اینها شروع کردند من را زدن و من نمی‏دانستم باید چه کنم و من فقط دراز کشیدم روی زمین و شروع کردند زدن من و بدترین فحش‏های جنسی را به من می‏گفتند و من به فحش‏ها اصلا فکر نمی‏کردم. آنقدر زدند توی سر من که من فقط دستم را گذاشتم روی سرم و گفتم که من فکر کنم می‏میریم این طور که اینها دارند می‏زنند توی سرم.[۱۱۲]

عبدی پور در طی درگیری‏ها دستگیر نشد، اما شدیداً آسیب دید. او پرونده‏ای ‏دارد که باز و در انتظار محاکمه است. محمد شریفی مقدم نیز در حوادث گلستان هفتم آسیب‏های ‏شدیدی دید و توسط نیروهای امنیتی دستگیر شد. به گفتۀ فائزه عبدی پور، همسرش در طی دوران بازداشت خود به مراقبت‏های ‏پزشکی دسترسی نداشته است. وی همچنین در طول محاکمه‏اش در شعبۀ ۱۵ دادگاه انقلاب که به ریاست قاضی صلواتی برگزار شد، وکیل نداشته است. شریفی مقدم به تحمل دوازده سال زندان، تبعید در داخل کشور، ممنوعیت از خروج از کشور، شلاق و ممنوعیت شرکت در فعالیت‏های سیاسی محکوم شده است.[۱۱۳]

۵. ۱. ۳  ابراهیم الله‏بخشی‏

ابراهیم الله‏بخشی‏ یکی از مریدان جوان سلسلۀ دراویش گنابادی است. الله‏بخشی‏ در مصاحبه ای با مرکز اسناد حقوق بشر ایران اظهار داشت، که در طی درگیری‏های گلستان هفتم در بهمن ۱۳۹۶شدیداً مورد ضرب و شتم قرار گرفت و دستگیر شد. «چند مامور با میله و باتوم ریختند روی سرم و شروع به کتک زدن کردند و فحش دادن که همه شما را می کشیم!»[۱۱۴] ضرب و شتم‏ نیروهای امنیتی ادامه یافت. هنگامی که الله‏بخشی‏ به بخش تحقیقات جنایی پلیس در خیابان شاهپور تهران منتقل شد، از شدت خونریزی در ناحیه سر بیهوش شد. وی آسیب‏های شدیدی دیده بود و سه روز در بیمارستان بستری گردید که در طی آن نیز آزار و مزاحمت نیروهای امنیتی همچنان ادامه یافت. او را تنها چند ساعت پس از یک جراحی بزرگ بر روی انگشتان دستش و در حالی که هنوز نیازمند مراقبت در بیمارستان بود، به ندامتگاه تهران بزرگ که با نام زندان فشافویه نیز معروف است، منتقل کردند.[۱۱۵]

در هوای سرد بهمن ماه، الله‏بخشی‏ و دیگر دراویش زندانی را قبل از انتقال به داخل زندان مدتی در حیاط زندان نگاه داشتند. مسئولان زندان آنتی بیوتیک‏ها و داروهای دیگر الله‏بخشی‏ را که باید پس از جراحی مصرف می‏کرد توقیف کردند. پس از آن، دراویش را به بند قرنطینه زندان فرستادند، که هیچ گونه امکاناتی مانند سیستم گرمایش نداشت. الله‏بخشی‏ اظهار داشت که مأموران زندان بعداً یک عکس جدید برای کارتکس زندان از او گرفتند، زیرا عکس نخست را هنگامی برداشته بودند، که سر وی باندپیچی شده و او آشکارا و به شدت زخمی بود.[۱۱۶]

ابراهیم الله‏بخشی‏ دو بار مورد بازجویی قرار گرفت؛ یک بار توسط وزارت اطلاعات و بار دیگر به وسیلۀ اطلاعات سپاه پاسداران. در سال‏های ‏اخیر این دو سازمان با هم به طور موازی یا حتی گاهی اوقات به صورت رقیب عمل ‏کرده‏اند.[۱۱۷] بازجوهای وزارت اطلاعات بیشتر در مورد وقایعی که منجر به دستگیری او شد او را مورد پرس و جو قرار میدادند. به جز تهدید‏های ‏لفظی او شکنجۀ جسمی داده نشد. بازجوهای سپاه پاسداران به سراغ افرادی می رفتند،که در تظاهرات از آنها عکس یا فیلمی گرفته شده بود.[۱۱۸]

در جلسات بازجویی مأموران اطلاعات سپاه پاسداران به الله‏بخشی‏ چشم بند می‏زدند و او را مجبور می‏کردند که روبروی یک دیوار بنشیند. به گفته الله‏بخشی‏ هر بار که او به بازجوها پاسخی را که آنها به دنبالش بودند، نمی‏داد، به او پس گردنی می‏زدند یا با تسبیح او را می‏زدند. آنها همچنین وی را تهدید می‏کردند، که دیگر خانواده‏اش را نخواهد دید و او را در خیابان گلستان هفتم اعدام خواهند کرد. بازجوها ادعا می‏کردند که قاضی چاره‏ای ندارد جز آن که حکمی که آنها به او بگویند را صادر کند.  الله‏بخشی‏ گفت «بیشترین هدف شان مجبور کردن من به اعتراف تلویزیونی بود. این که بروم جلوی دوربین بگویم اشتباه کردم … این که دکتر تابنده من و بقیه دراویش را فریب داده، و این که ایشان و کلاً مرام درویشی را انکار کنم.»[۱۱۹]

ابراهیم الله‏بخشی‏ در شعبۀ ۱۴ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی ماشاءالله احمدزاده، و به اتهام توطئه و تبانی به قصد بر هم زدن امنیت ملی، اقدام علیه امنیت ملی، و سرپیچی از ماموران نیروی انتظامی در اجرای وظیفه شان محاکمه شد. به گفتۀ الله‏بخشی‏، قاضی احمدزاده حتی اجازه نداد که وکیل او در دادگاه حضور یابد. «محاکمات ما در دادگاه انقلاب خیلی مسخره بود … وقتی رفتم داخل اتاق دادگاه، قاضی احمدزاده من رو دید، پرونده‏ام رو هم نگاهی کرد و گفت به سلامت و خوش آمدی! اصلا هیچ صحبتی با من نکرد که آقا مثلا در گلستان هفتم چه می‏‏کردی؟!»[۱۲۰] الله‏بخشی‏ به تحمل هفت سال حبس و شلاق محکوم شد.[۱۲۱]  اما دادگاه تجدید نظر مجازات وی را به یک سال حبس کاهش داد.[۱۲۲]

الله‏بخشی‏ در دوران حبس خود در زندان فشافویه به همراه زندانیان سیاسی دیگر نسبت به شرایط غیر انسانی زندان قرچک که محل حبس زنان درویش بود، دست به اعتراض زدند. اعتراض آنها توسط نگهبانان زندان در هم شکست و الله‏بخشی‏ را به سلول انفرادی فرستادند.[۱۲۳] سپس وی را به بندی منتقل کردند که محل حبس معتادان مواد مخدر بود.[۱۲۴]

بر طبق مادۀ ۸ آئین نامۀ زندان‏های ‏ایران تمام محکومان پس از انتقال به داخل زندان یا مراکز توانبخشی باید بر اساس تصمیم شورای طبقه بندی «با توجه به نوع و میزان محکومیت، پیشینه کیفری، شخصیت، اخلاق و رفتار» از یکدیگر جدا نگاه داشته شوند.[۱۲۵] قرار دادن زندانیان سیاسی در کنار محکومان خطرناک، برخلاف قوانین ایران و یکی از موارد نقض حقوق بشر است که مکرراً اتفاق می‏افتد.

دو درویش گنابادی، ابراهیم الله‏بخشی‏ و علی کریمی در بند متخلفین مواد مخدر به یک زندانی سیاسی دیگر به نام سهیل عربی پیوستند. الله‏بخشی‏ گفت: «فرزادی (رییس زندان) به وکیل بند (که یکی از زندانی هاست) و انتظامات سفارش کرده بود، که من و علی و سهیل را آزار و اذیت کنند. یک روز من و سهیل و علی داخل هواخوری نشسته بودیم که یک دفعه حدود ده تا از زندانی‏ها ریختند سر ما و شروع به کتک زدن کردند.» الله‏بخشی‏ و دو زندانی سیاسی دیگر دست به اعتصاب غذا زدند و خواستار انتقال به بند زندانیان سیاسی شدند. آنها تنها زمانی که مقامات زندان قول دادند شرایط بند را بهبود بخشنداعتصاب غذای خود را شکستند .[۱۲۶]

۵. ۱. ۴  حمید رضا مرادی سروستانی

حمیدرضا مرادی سروستانی یکی از مدیران وبسایت مجذوبان نور است. وی به همراه دیگر مدیران و دبیران وبسایت در شهریور ۱۳۹۰ دستگیر شد. هنگام دستگیری و پس از آن، مأموران وزارت اطلاعات وی را مورد تمسخر قرار دادند.[۱۲۷] او به زندان اوین منتقل شد و در آن جا پیش از نخستین محاکمه‏اش به مدت سه ماه در سلول انفرادی بود.[۱۲۸]

[ما اعضاء وبسایت مجذوبان نور] در دادگاه بدوی شرکت نکردیم. قاضی ما آقای صلواتی بود (در شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب) و هیچ کدام از دوستانمان حاضر نشدند که به دادگاه بروند. بعد یک سری حکم برید. به من به اتهام اقدام علیه امنیت ملی، ۱۰ سال و نیم دادند. صراحتا نوشته بودند به جرم درویشی! به آقای انتصاری ۸ سال و نیم. و به دوستانمان آقای افشین کرم پور، فرشید یداللهی و امید بهروزی، آقای دانشجو و آقای امیر اسلامی ۷ سال نیم دادند. بدون اینکه ما و وکلایمان تقاضا کنیم، پرونده را بردند دادگاه تجدید نظر  و حکم من به ۴ سال و دوستان دیگر را نیز هر کدام به سه سال و نیم تقلیل دادند. ۲۵ مرداد ۱۳۹۴ از زندان آزاد شدم.[۱۲۹]

اعضاء مجذوبان نور در اعتراض به نقض حقوق شان در برخورداری از ضمانت‏های ‏آئین دادرسی در جلسه محاکمه شرکت نکردند. آنها معتقد بودند که مأموران وزارت اطلاعات قبلاً به قاضی صلواتی دستور داده اند،که در مورد پرونده‏های آنها چه احکامی صادر کند و دفاع آنها در دادگاه هیچ تأثیری نخواهد داشت.[۱۳۰] مرادی سروستانی در طی دوران حبس مبتلا به بیماری‏های شدیدی شد، اما مقامات زندان به وی اجازۀ دریافت درمان‏های ‏پزشکی مناسب را ندادند. حمیدرضا مرادی سروستانی پس از آزادی از زندان در سال ۱۳۹۴ دچار سکته مغزی شد. در حال حاضر نیمی از بدن وی فلج شده و قادر به کار نیست.

۵. ۲  تخریب حسینیۀ شریعت در قم در سال ۱۳۸۵ (۲۰۰۶ میلادی)

در سال ۱۳۸۴ چندین کتاب علیه دراویش منتشر و به طور گسترده‏ای ‏در شهر قم توزیع شد.[۱۳۱] موسسات محافظه کاری از قبیل دانشگاه ادیان و مذاهب و دانشگاه باقرالعلوم از آغاز دهه ۱۳۷۰ به طور سیستماتیک به شیطانی جلوه دادن آن چه که آنها «فِرَقِ انحرافی» می‏نامند، که شامل دراویش گنابادی، بهائیان، و نوکیشان مسیحی می‏شود، می پردازند.[۱۳۲]

همان طور که دکتر مصطفی آزمایش، فعال حقوق دراویش، توضیح داده است، کتاب‏های ضد درویشان ادعا می‏کردند که چون دراویش گنابادی اعتقادی به ولایت فقیه ندارند و پیرو وفادار قطب خود هستند، نباید اجازۀ اشتغال در پست های را دولتی داشته باشند. اگر آنها چنین مشاغلی دارند، باید شناسایی و اخراج شوند.[۱۳۳] در دی ماه ۱۳۸۵ احمدی نژاد اعلام کرد، که وی به منظور جلوگیری از تشکل‏ها ‏و انجمن‏های «انحرافی در پوشش مسائل عرفانی»[۱۳۴] تدابیری را اتخاذ کرده است.

در حدود سال ۱۳۸۵ یک حسینیه جدید در قم و در قطعه زمینی که متعلق به سید احمد شریعت، یکی از رهبران روحانی (مشایخ) سلسله دراویش گنابادی بود، ساخته شد. وی قرار بود که به عنوان متولی این ملک موقوفه، آن را اداره کند. اما علیرغم این، شورای تأمین استان قم جواز افتتاح و بهره برداری از حسینیه شریعت را صادر نکرد.[۱۳۵] علاوه بر آن، سازمان حج، اوقاف و امور خیریه اعلام کرد که حسینیۀ شریعت هیچ گونه «متولی قانونی» ندارد و علیه دراویش درخواست خلع ید کرد.[۱۳۶] دادگاهی در قم حکم تعطیل شدن حسینیه را صادر نمود.[۱۳۷]برخی از گزارش‏ها حاکی از آن است، که شورای تأمین استان قم دستور تخریب حسینیه را تقریباً سه سال پیش از گشایش آن صادر کرده بود.[۱۳۸] به گفتۀ علیرضا روشن،

سال ۱۳۸۴عده‏ای آمدند به تحریک یک سری از این روحانیون و حسینیه‏ای که دراویش در قم ساخته بودند را بگیرند و به هیئت فاطمیون برای بسیج بدهند.[۱۳۹] یک سری آخوند از جمله شهشهانی از شاگردان مصباح یزدی (روحانی تندرو شیعه) سخنرانی کرده بود که در اسلام فقط مسجد وجود دارد و نه خانقاه! مسیحیت هم فقط کلیسا است یا در یهودیت کنیسه! و در اسلام فقط باید مسجد باشد. ما تحمل نمی‏کنیم که در قم … کنار حرم حضرت معصومه و دفتر مراجع خانقاه بالا ببرند.[۱۴۰]

در بهمن ۱۳۸۴ گروهی از دراویش گنابادی به امید دریافت حمایت از حکومت، نامۀ سرگشاده‏ای ‏به چند روحانی عالی رتبۀ شیعه از جمله رهبر جمهوری اسلامی علی خامنه‏ای ‏فرستادند. آنها «حمایت بی چون و چرا» خود را نسبت به قوانین کشور ابراز داشته و بر علیه گروهی که «قصد آزار و اذیت و ایجاد نفاق بین مسلمین و شیعیان را دارند،»[۱۴۱] درخواست کمک نمودند. هم زمان با آن، دراویش بسیاری به منظور حفاظت از حسینیه در آن ماندند.[۱۴۲] دراویش به قصد کاهش تنش موجود در فضا، در میان مردم اطراف  گل و شیرینی پخش می‏کردند.[۱۴۳]

در شب ۲۴ بهمن ۱۳۸۴ هزاران بسیجی لباس شخصی و مأموران نیروی انتظامی به حسینیه حمله کردند.[۱۴۴] آنها گاز اشک آور پرتاب کرده و به طور وحشیانه‏ای ‏صدها درویش را دستگیر کردند.[۱۴۵] در طی شب بسیجی‏های  ‏لباس شخصی حسینیه شریعت و دو خانه اطراف آن را که متعلق به دراویش بود سوزاندند. اندکی پس از آن، مقامات حکومت خانه‏ها و حسینیه را با بولدوزر تخریب کردند.[۱۴۶] بر اساس گزارش‏ها، ‏حد اقل ۲۰۰ تن مجروح شدند.[۱۴۷]

در طی دو ماه پس از این واقعه اکثر دراویش زندانی با گذاشتن وثیقه از زندان آزاد شدند. چند تن از دراویش از جمله امید بهروزی و فرشید یداللهی در اعتراض به مجازات‏های ‏ناعادلانه دراویش، از گذاشتن وثیقه امتناع ورزیدند.[۱۴۸] این گروه اخیر نیز در طی یک سال آزاد شدند.[۱۴۹] امیر علی محمدی لباف، درویش گنابادی، به دلیل اقامۀ نماز در جمع دراویش به «توهین به مقدسات مذهبی» متهم گردید. وی به تحمل پنج سال حبس، شلاق و تبعید در داخل کشور محکوم شد.[۱۵۰] در مورد سید احمد شریعت، دادگاه تجدید نظر استان قم حکم تبعید وی از قم را تأئید کرد، اما حکم حبس او را به اتهام «تصرف عدوانی در اموال موقوفه و اخلال در نظم عمومی» رد نمود.[۱۵۱] وی همچنین غرامتی برای املاکش دریافت کرد، که بسیار کمتر از قیمت واقعی آنها بود.[۱۵۲]

چند ماه بعد دولت یک کمیتۀ حقیقت یاب تشکیل داد که به قم اعزام شد. بر اساس گزارش این کمیته، اختلاف بر سر مالکیت حسینیه شریعت به علت «دخالت برخی نهادها و افراد غیر مسئول»[۱۵۳] به سرعت به یک ماجرای امنیت ملی تبدیل شد. تا به امروز هنوز هم برخی از دراویش از صدمات جسمی ای که در طی درگیری‏های ‏قم به آنها وارد شده در رنج هستند. به علاوه، بسیاری از دراویش در طی سال‏های ‏بعد نیز به دلیل شرکت در واقعۀ قم احضار شده و مورد بازجویی قرار گرفتند.[۱۵۴]

۵. ۳  تخریب حسینیۀ بروجرد در سال ۱۳۸۶ (۲۰۰۷ میلادی)

اقدامات سرکوبگرانۀ حکومت علیه دراویش گنابادی در بروجرد، در استان لرستان، پیش از تخریب حسینیه آغاز شده بود. در آبان ۱۳۸۶ حسینیۀ دراویش گنابادی در بروجرد به کلی سوزانده شده و نابود گردید. خبرگزاری فارس که طرفدار حکومت است ادعا کرد که حملۀ چند درویش گنابادی به یک مسجد محلی و توهین آنها به امام جماعت آن مسجد سبب برانگیختن درگیری‏ها ‏میان دراویش گنابادی و نیروهای بسیجی محل گردید. حد اقل ۱۸۰ درویش دستگیر شده و تعداد زیادی آسیب دیدند.[۱۵۵] علیرغم ادعاهای حکومت، گزارش‏های ‏بسیاری حاکی از آن استکه دراویش گنابادی این درگیری‏ها را شروع نکردند. بسیجی‏های لباس شخصی حسینیه را تقریباً به مدت دو شب محاصره کرده بودند. پس از آن که آنها قسمتی از دیوار حسینیه را تخریب کردند، دراویش مجبور شدند از خود دفاع کنند. پس از نیمه شب، در حالی که مردان لباس شخصی علیه دراویش شعار می‏دادند، تمام ساختمان با بولدوزر تخریب شد.[۱۵۶] قابل توجه است،که پیش از تخریب حسینیه، تندروهای بروجرد چندین اقدام تحریک آمیز از جمله توزیع جزوات و جمع آوری امضاء در محکوم کردن دراویش گنابادی انجام داده بودند.[۱۵۷]

۵. ۴  اقدامات سرکوبگرانه در سال ۱۳۸۷ (۲۰۰۸ میلادی)

۵. ۴. ۱  تخریب یک عبادتگاه خصوصی در چرمهین

در تیر ماه ۱۳۸۷ یک عبادتگاه خصوصی در شهر کوچک چرمهین در استان اصفهان تخریب شد.[۱۵۸] مقامات اعلام کردند که این مرکز که در داخل منزل مسکونی رحمت الله جوادی از دراویش گنابادی قرار داشته به دلیل نقض قوانین شهرداری تخریب گردیده است. علیرغم این، حکم تخریب که توسط کمیسیون ماده ۱۰۰ صادر شده بود، قبلاً به دستور دیوان عدالت اداری باطل گردیده بود.[۱۵۹] در روز تخریب، رحمت الله جوادی و سی تن دیگر از دراویش گنابادی دستگیر شدند. آنها به اخلال در نظم عمومی و تمرد نسبت به مأموران دولت متهم شده و به یک سال حبس، جزای نقدی و ممنوعیت از شرکت در جلسات دراویش محکوم گردیدند.[۱۶۰]

۵. ۴. ۲  رویارویی در استان خوزستان، همدان و جزیرۀ کیش

در خرداد و مهر ۱۳۸۷عبادتگاه‏های ‏دراویش در اهواز و امیدیه که هر دو در استان خوزستان قرار دارند، با کوکتل مولوتوف مورد حمله قرار گرفت.[۱۶۱] در امیدیه دراویش نامه‏های ‏تهدیدآمیزی از گروهی به نام منصورون ۲ دریافت کردند. در اهواز افرادی ناشناس به حسینیۀ دراویش حمله کرده و متصدی آن را به ضرب چاقو مجروح ساختند. در ۸ شهریور ۱۳۸۷ نیروهای امنیتی یک درویش گنابادی را در آبادان در استان خوزستان دستگیر کرده، منزل وی را تفتیش نموده و اموال وی را مصادره کردند. در ۱۲ خرداد ۱۳۸۷ مأموران شهرداری به همراه نیروهای امنیتی سرپوش حیاط حسینیه دراویش گنابادی در همدان را تخریب کرده و از آنجا بردند.[۱۶۲]

در دی ماه ۱۳۸۷ نیروهای امنیتی به حسینیه دراویش گنابادی در جزیره کیش در خلیج فارس حمله کرده و چند درویش گنابادی که داخل حسینیه بودند را مورد ضرب و شتم قرار داده و دستگیر کردند. آنها همچنین قفل‏های  ‏درهای ورودی حسینیه را تعویض نموده و به هیچ کس اجازۀ ورود به آن را ندادند و اموال حسینیه را مصادره نمودند. چند شب بعد آنها به خانۀ یکی از دراویش گنابادی حمله کرده و افرادی که در جلسه‏ای ‏در آنجا شرکت داشتند را بازداشت کردند.[۱۶۳]

فرشید یداللهی فارسی و امیر اسلامی، دو تن از وکلای دراویش که برای دفاع از دراویش گنابادی بازداشت شده به جزیره کیش رفته بودند، نیز دستگیر شدند.[۱۶۴] آنها به جرم نشر اکاذیب و اخلال در نظم عمومی به شش ماه حبس محکوم شدند.[۱۶۵] گروهی از دراویش گنابادی در اعتراض به این دستگیری‏ها در برابر دفتر دادستانی تجمع کردند. بسیاری از این دراویش نیز بعداً محاکمه شدند.[۱۶۶]

۵. ۵  اقدامات سرکوبگرانه در سال ۱۳۸۸ (۲۰۰۹ میلادی)

۵. ۵. ۱  رویارویی در آرامگاه مزار سلطانی در بیدخت

در تیر ماه ۱۳۸۸ گروهی از دراویش گنابادی تظاهرات مسالمت آمیزی در مقابل ادارۀ فرمانداری گناباد در استان خراسان برپا کردند. تظاهرات به علت بازداشت متصدی آرامگاه دراویش گنابادی به نام آرامگاه مزار سلطانی بر پا شده بود. وی به اتهام نقض بخشنامه دولتی مبنی بر ممنوعیت دفن اجساد در مزار سلطانی به یک سال حبس محکوم گردیده بود. در اردیبهشت ماه ۱۳۸۹، بیست و چهار تن از دراویشی که در تجمع اعتراضی در برابر ادارۀ فرمانداری شرکت کرده بودند، به مجازات‏های حبس از سه تا پنج ماه، شلاق و تبعید در داخل کشور محکوم شدند.[۱۶۷]

۵. ۵. ۲  تخریب حسینیۀ اصفهان

چند ماه پیش از تخریب حسینیۀ اصفهان، جزواتی در طی نماز جمعه شهر پخش شد، که مردم را به حمله به عبادتگاه‏های دراویش گنابادی دعوت می‏کرد.[۱۶۸] حسینیۀ مرکزی دراویش گنابادی در اصفهان قبلاً در سال ۱۳۷۴ تعطیل شده بود.[۱۶۹] از آغاز دهۀ ۱۳۷۰ عوامل وزارت اطلاعات برای جلوگیری از فعالیت دراویش، آنها را تحت فشار گسترده‏ای قرار داده بودند. چند تن از رهبران روحانی دراویش گنابادی مجبور شدند که از اصفهان نقل مکان نمایند و کمیسیون ماده ۱۰۰ شهرداری نیز فرمان تخریب کتابخانه و حسینیه دراویش واقع در گورستان تاریخی تخت فولاد را صادر کرد.[۱۷۰] دراویش در مورد امنیت عبادتگاه تاریخی خود نگران بودند، بنابراین بیشتر اوقات چند نفر از دراویش در طول شب در آن جا می‏ماندند.[۱۷۱]

در شب ۳۰ بهمن ۱۳۸۷ده‏ها تن از نیروهای امنیتی به حسینیه و کتابخانۀ دراویش حمله کرده و آن اماکن را با بولدوزر تخریب کردند. پیش از تخریب، نیروهای امنیتی منطقه را محاصره نموده و تمام کتاب‏ها ‏و اقلام ارزشمند را جمع آوری نمودند. اما با این حال، آنها آرامگاه درویش ناصر علی که به ایزد گشتاسب هم معروف است را تخریب نکردند چرا که جزء بناهای ثبت شدۀ میراث فرهنگی است.[۱۷۲] در روزهای پس از این واقعه بسیاری از دراویش در اطراف خرابه‏های ‏حسینیه جمع شدند، اما نیروی انتظامی و مأموران لباس شخصی با خشونت به آنها حمله کرده و متفرقشان ‏کردند. چندین درویش آسیب دیده و دستگیر شدند. پس از آن، گروهی از دراویش گنابادی در اعتراض به حملات به جامعۀ آنها، در برابر ساختمان مجلس شورای اسلامی اقدام به تجمع مسالمت آمیز کردند. در طی این تحصن، حداقل شصت درویش دستگیر شدند.[۱۷۳] نورعلی تابنده روز ۳ اسفند را در یادبود این وقایع، روز درویش اعلام کرد.[۱۷۴]

۵. ۶  اقدامات سرکوبگرانه در سال ۱۳۸۹ (۲۰۱۰ میلادی)

۵. ۶. ۱  ممانعت از خاکسپاری در آرامگاه مزار سلطانی

در دی ماه ۱۳۸۸ نیروهای امنیتی با گروهی از دراویش گنابادی که قصد تدفین جنازۀ یکی از دراویش متوفی را در آرامگاه مزار سلطانی در گناباد داشتند، درگیر شدند. نیروهای امنیتی بیست و چهار درویش را به اتهام اخلال در نظم عمومی و اقدام به دفن اموات در مکان ممنوعه دستگیر نمودند. ادارۀ بهداشت گناباد قبلاً هر گونه خاکسپاری در آرامگاه مزار سلطانی را به دلیل «غیر بهداشتی بودن» ممنوع کرده بود. ده تن از دراویش به تحمل پنج ماه حبس، شلاق و یک سال تبعید در داخل کشور محکوم شدند. چهارده درویش دیگر به ۹۱ روز حبس محکوم گردیدند.[۱۷۵]

۵. ۶. ۲  حملات به حسینیۀ سیدالشهدا در کرج

حسینیۀ سیدالشهدا دراویش گنابادی در کرج و در حومۀ امامزاده حسن قرار دارد. نیروی بسیج همیشه در مورد حضور دراویش در اطراف یک مکان مقدس شیعی ابراز ناخرسندی ‏کرده‏ و در موارد متعددی مردم را به تخریب حسینیه دراویش تحریک نموده‏ بودند.[۱۷۶] در روز ۲۹ اردیبهشت ۱۳۸۵ جزواتی در طی مراسم نماز جمعه توزیع شد،که حسینیۀ دراویش را با مسجدالضرار که توسط دشمنان محمد  پیامبر اسلام ساخته شده بود و نهایتاً به دست محمد تخریب گردید، مقایسه می کرد.[۱۷۷] در شهریور ۱۳۸۶ در حدود صد تن از بسیجیان لباس شخصی برای چند شب حسینیه را محاصره نموده و تهدید کردند که آن را اشغال خواهند نمود. اما هیچ گونه درگیری روی نداد. در آن زمان محسن کازرونی، امام جمعه وقت کرج، اظهار داشته بود که درویشی و مریدبازی «خیانت به اسلام است.»[۱۷۸] در طی سال‏های بعد تنش ادامه یافت؛ چند درویش دستگیر شدند و کمیسیون ماده ۱۰۰ شهرداری دستور تخریب حسینیه دراویش را داد. در روز ۱۶ خرداد ۱۳۸۷ چند کارمند شهرداری به همراه مأموران نیروی انتظامی سعی کردند که فرمان تخریب را به اجرا درآورند.[۱۷۹]

در شب ۲۲ اردیبهشت ۱۳۸۹ گروهی از افراد خودسر در برابر حسینیه جمع شدند و در حالی که علیه تصوف و دراویش فریاد می‏زدند، سعی کردند که به زور وارد حسینیه شوند. در آن شب برخوردی روی نداد و پلیس جلوی ورود این افراد به داخل حسینیه را گرفت. شب بعد، آنها دوباره جمع شده و در حالی که فریاد می‏زدند «حیدر! حیدر!»، سعی کردند که با دراویش داخل حسینیه درگیر شوند.[۱۸۰] این افراد کاملاً مجهز بودند، اما تظاهرات آنها بدون وقوع حادثه‏ای پایان یافت.[۱۸۱]

در دوم تیر ۱۳۸۹ بیست نفر لباس شخصی که خود را به عنوان مأموران اطلاعات سپاه پاسداران معرفی کردند، حسینیۀ دراویش را بدون نشان دادن هیچ گونه حکمی، به مدت چند ساعت تفتیش نمودند. آنها همچنین چند تن از دراویش را در مورد ضرب و شتم یکی از همکاران شان به وسیلۀ افراد ناشناس، مورد بازجویی قرار دادند. آنها تهدید کردند که اگر شخص ضارب را پیدا نکنند، دراویش بهای آن را خواهند پرداخت. به علاوه، حداقل شش درویش به ادارۀ اطلاعات سپاه پاسداران احضار شدند.[۱۸۲] در واکنش به این وقایع، ده‏ها ‏درویش از سراسر کشور برای حفاظت از حسینیه در برابر هر گونه حمله ای به کرج رفتند. علیرغم تنش‏ها، هیچ گونه برخوردی روی نداد.[۱۸۳]

در طی روزهای بعد، دراویش در بارۀ اعمال تحریک آمیز نیروهای سپاه پاسداران نامۀ شکایت سرگشاده‏ای ‏خطاب به ادارۀ دادستانی نیروهای مسلح فرستادند.[۱۸۴] پس از آن که دراویش به شهرهای خود بازگشتند بسیاری از آنها به وزارت اطلاعات احضار شدند. در شهر کرد در استان چهارمحال و بختیاری، نیروهای امنیتی به خانۀ یک درویش گنابادی به نام نعمت الله ریاحی که از رفتن به دفتر محلی وزارت اطلاعات امتناع ورزیده بود، یورش بردند.[۱۸۵] علاوه بر آن، وزارت اطلاعات فرمانی صادر کرد، که براساس آن تمامی دراویش در سراسر کشور از برگزاری تجمعات در نخستین سالگرد انتخابات جنجال برانگیز ریاست جمهوری سال ۱۳۸۸ منع شده بودند. در تیرماه ۱۳۸۹ گروهی از دراویش گنابادی به نمایندگی از سایرین، نامۀ سرگشاده‏ای ‏به علی خامنه‏ای ‏رهبر جمهوری اسلامی فرستاده و در آن از پاسخ حکومت به این اعتراضات انتقاد نمودند.[۱۸۶]

۵. ۷  اقدامات سرکوبگرانه در سال ۱۳۹۰ (۲۰۱۱ میلادی)

۵. ۷. ۱  حادثۀ کوار

در شهریور ۱۳۹۰ یک درگیری خونین میان مأموران بسیج و دراویش گنابادی در شهر کوچک کوار در استان فارس اتفاق افتاد. چند هفته پیش از این جریان، تندروهای حکومتی اقدامات تحریک آمیز زیادی را بر علیه دراویش آغاز کرده بودند، که از جملۀ آنها پخش جزوات، نوشتن شعارهای توهین آمیز بر روی دیوارها، حمله به محل کسب دراویش و فریاد «مرگ بر صوفی آمریکایی» کشیدن در حین آن، و تفتیش منازل دراویش بدون داشتن حکم رسمی بود.[۱۸۷] در طی این درگیری‏ها درویش گنابادی جوانی به نام وحید بنانی هدف اصابت گلوله قرار گرفت و کشته شد. در همان زمان حداقل سه درویش گنابادی دیگر به علت اصابت تیرهایی که توسط مأموران امنیتی لباس شخصی شلیک شده بود، به شدت زخمی شدند.[۱۸۸]

علیرغم شواهدی که نشان می‏داد یک مأمور نیروی انتظامی مستقیماً به بنانی تیراندازی نموده است، مقامات حکومت ایران وی را تحت پیگرد قرار ندادند و سعی کردند حادثۀ مزبور را به صورت قتل غیر عمد جلوه داده و فقط دیۀ آن را بپردازند.[۱۸۹] حداقل چهل نفر در طی حادثۀ کوار مصدوم شدند.[۱۹۰] افراد بسیاری، از جمله امیر اسلامی و افشین کرمپور که هر دو وکیل هستند و برای پیدا کردن راه حلی برای این بحران به دفتر فرماندار کوار رفته بودند، دستگیر شدند. بسیاری از دراویش که سعی داشتند از شهر‏های ‏نزدیک به کوار بروند، نیز دستگیر گردیدند.[۱۹۱] تعدادی از وبسایت‏هایی ‏که وابسته به تندروها بودند، ادعا کردند که علت شروع درگیری، توهین و حملۀ دراویش به یک طلبه به نام شهبازی بوده که مردم را علیه دراویش گنابادی می‏شورانده است.[۱۹۲] در آن زمان در حدود ۱۵۰ خانوار درویش گنابادی در کوار زندگی می‏کردند.[۱۹۳]

شکایتی توسط ۱۱۳عضو بسیج و روحانیون شیعه علیه دراویش گنابادی در کوار به دادگاه تسلیم شد. دادگاه ۳۵ درویش را مجموعاً به ۸۵ سال حبس، تبعید در داخل کشور، و جزای نقدی محکوم نمود.[۱۹۴] هفت درویش به محاربه و فساد فی الارض محکوم شدند. سه تن از افرادی که به محاربه متهم شده بودند، به تبعید دائمی در داخل کشور و چهار تن دیگر به تبعید موقت در داخل کشور محکوم گردیدند.[۱۹۵] دیوان عالی کشور این مجازات‏ها ‏را تأئید نمود.[۱۹۶] گروهی از دراویش گنابادی، از جمله صالح مرادی و کسری نوری شکایتی را علیه روحانیونی که اقدامات تحریک آمیز علیه دراویش انجام می‏دادند، به دادگاه ویژۀ روحانیت تسلیم کردند. پس از چندین سال، این پرونده بدون صدور هیچ گونه حکمی بسته شد.[۱۹۷]

پس از آن که حکومت توانایی بسیج کردن دراویش گنابادی در جریان حادثۀ کوار را مشاهده کرد، دستگاه تبلیغاتی اش حملات علیه دراویش را از طریق وبسایت‏های متعددی از جمله فرقه نیوز، صوفیه نیوز، فرق و ادیان، آدینۀ ۳۱۳، افسر جنگ نرم، موعود و همچنین مؤسسۀ مطالعات راهبردی علوم و معارف اسلامی تشدید کرد.[۱۹۸]

۵. ۷. ۲  رویارویی در فولاد شهر

در دی ماه ۱۳۸۹ نیروهای امنیتی به طور خشونت آمیزی به مرتضی محجوبی و چهار درویش گنابادی دیگر در فولادشهر در استان اصفهان حمله کرده و آنها را دستگیر نمودند.[۱۹۹]

۵. ۸  اقدامات سرکوبگرانه در سال ۱۳۹۲ (۲۰۱۳ میلادی)

۵. ۸. ۱  حمله به عبادتگاه شهر کرد

در دی ماه ۱۳۹۱ شهرداری شهر کرد اعلام کرد که خانه‏ای ‏که دراویش گنابادی در آن مجالس و عبادات خود را برگزار می‏کردند باید تخریب شود چرا که این گونه کاربری در منطقۀ مسکونی غیر قانونی است. نیروی انتظامی و ماموران امنیتی سعی کردند که سقف موقت حیاط این خانه را از بین برده و خانه را تخریب کنند. اما با مقاومت مردم محل روبرو شده و عقب نشینی کردند. مدت کوتاهی پس از آن، هزاران درویش گنابادی از سراسر کشور به شهر کرد رفتند تا با تجمع در برابر آن خانه از دخالت مأموران جلوگیری کنند.[۲۰۰] در روزهای بعد، گروهی از دراویش گنابادی نامۀ سرگشاده‏ای ‏به مقامات عالی رتبۀ حکومت از جمله به رهبر جمهوری اسلامی نوشتند. آنها پرسیدند حتی اگر در این ساختمان از جهت قوانین شهرداری هم تخلفی صورت گرفته باشد، «آیا دلیل بر هجوم عده‏ای، آن هم بی هیچ حکم و مجوزی به درون خانه و تخریب اموال شخصی صاحب خانه است؟ آیا واقعاً برای برچیدن چند داربست، لودر و بولدوزر می‏آورند، خیابان می‏بندند و ارتش روانه می‏کنند؟»[۲۰۱] قابل توجه است، که شهرداری شهرکرد هیچ تخلف ساختمانی در این منزل مسکونی پیدا نکرده بود.[۲۰۲]

۵. ۸. ۲  رویارویی در بندر عباس و خرمشهر

در اردیبهشت ۱۳۹۲ نیروهای امنیتی یک درویش گنابادی را در بندر عباس در استان هرمزگان دستگیر نمودند. به دنبال دستگیری وی، ۶۰ درویش در برابر دفتر محلی وزارت اطلاعات این شهر جمع شدند.[۲۰۳] در آذر ۱۳۹۲ گروهی از مأموران بسیج شروع به اقدامات تحریک آمیز علیه دراویش گنابادی در خرمشهر در استان خوزستان کردند. دراویش تماس‏های تلفنی تهدیدآمیزی دریافت می‏کردند که در آن از آنها می‏خواستند که مجالس درویشی را تعطیل نمایند. نیروهای خودسر، دو درویش گنابادی به نام‏های ‏امین آزادی و حمید آزاده را به شدت مورد ضرب و شتم قرار دادند.[۲۰۴]

۵. ۹  مقاومت مدنی دراویش در برابر سرکوب در سال ۱۳۹۳ (۲۰۱۴ میلادی)

۵. ۹. ۱  تحصن در برابر ادارۀ دادستانی تهران

در اوایل اسفند ۱۳۹۲ گروهی از دراویش زندانی در زندان‏های اوین و عادل آباد دست به اعتصاب غذا زدند. آنها در مورد عدم دسترسی به مراقبت‏های پزشکی کافی برای مصطفی دانشجو، حمید رضا مرادی سروستانی و فرشید کرمپور و نیز انتقال تنبیهی دو درویش دیگر از زندان اوین به زندان رجایی شهر اعتراض داشتند.[۲۰۵] خانوادۀ دراویش اعلام کردند که در روز ۱۷ اسفند ۱۳۹۲ در اعلام همبستگی با دراویش زندانی که در اعتصاب غذا به سر می‏بردند، در برابر ادارۀ دادستانی تهران تجمع خواهند کرد. بیش از دو هزار درویش در شهرهای مختلف اعلام کردند که در پشتیبانی از دراویش زندانی، دست به اعتصاب غذا خواهند زد.[۲۰۶] در همان زمان دراویش زندانی نامۀ سرگشاده‏ای به علی یونسی، دستیار ویژه رئیس جمهور در امور اقوام و اقلیت‏ها، فرستادند و از او خواستند به تبعیض علیه دراویش خاتمه دهد.[۲۰۷]

در روز ۱۷ اسفند، صدها درویش گنابادی به دفتر دادستانی تهران رفتند. علیرغم وعده‏های مقامات رسمی، نیروی انتظامی و عوامل لباس شخصی با خشونت به اعتراض کنندگان حمله کردند و حداقل ۳۰۰ درویش از جمله ده‏ها زن را دستگیر نمودند.[۲۰۸] تعدادی از مدافعان حقوق بشر، از جمله رضا خندان که در این اعتراض شرکت کرده بود، بعداً مشاهدات خود را در اختیار رسانه‏های اجتماعی گذاشتند. خندان شرح داد که نیروهای امنیتی با اسپری فلفل و باتوم به زنان حمله کردند.[۲۰۹] در روز ۱۸ اسفند نیروهای امنیتی خشونت خود را افزایش دادند. صدیقه خلیلی نیز آن چه را که مشاهده کرده بود، بعدها توضیح داد. وی همسر حمید رضا مرادی سروستانی است که در آن زمان در زندان به سر می‏برد.

{ماموران امنیتی} خانم‌ها را روی زمین می‌کشیدند، موهایشان را می‌کشیدند و روسری‌هایشان از سرشان می‌افتاد. با پوتین‌هایشان به ما لگد می‌زدند و فحاشی می‌کردند. دخترم را هم که می‌خواست جلوی دستگیری عمویش را بگیرد، ماموران مرد با باتوم به سر و دست و پایش کوبیدند و موهایش را کشیدند، به طوری که روسری از سرش افتاده بود. مادر رضا انتصاری را که زنی ۶۰ ساله است، روی زمین می‌کشیدند و کتک می‌زدند. [پس از بازداشت] زن‌ها را به نمازخانه زندان اوین بردند. در بین ما چند بچه هم بود. یک نوزاد سه ماهه و چند بچه ۲ تا ۳ ساله. ساعت‌ها در نمازخانه بودیم بدون این که به بچه‌ها آب و غذا داده شود و آن‌ها گریه می‌کردند.[۲۱۰]

حداقل حدود ۲۵۰ درویش در ۱۸ اسفند ۱۳۹۲ دستگیر گردیدند.[۲۱۱] زنان درویش که در طی این سرکوب مجروح شدند، بعداً علیه پلیس و نیروهای امنیتی شکایت کردند. هیچ گونه گزارشی از نتیجۀ این پرونده در دست نیست.[۲۱۲]

۵. ۹. ۲  کمپین مهاجرت از ایران به زندان اوین

در روز ۲۹ تیر ۱۳۹۳، سایت مجذوبان نور کمپین مهاجرت دراویش از ایران به اوین، که به نام کمپین کوچ نیز معروف است، را آغاز نمود.[۲۱۳] هدف از این کمپین، اعتراض به فشارهای وارده به جامعۀ دراویش و اعلام پشتیبانی و همبستگی با دراویش بازداشت شده بود. سازمان دهندگان کمپین اعلام کردند، «در زمانی که برادران ایمانی ما به جرم دفاع از حریم درویشی و به گناه عدالت خواهی در زندان‌های کشور، هر روز مورد ظلم و تعدی مضاعف قرار می‌گیرند و از ابتدایی‌ترین حقوق اولیه محروم شده‌اند، برای ما چه چاره‌ای باقی می‌ماند، جز آن که در همراهی و همدلی با آن عزیزان و در اعتراض به عدم اجرای قانون، ترجیحاً از زندان بزرگی به نام ایران به زندان کوچک تری به نام اوین کوچ کنیم؟»[۲۱۴]

برگزار کنندگان کمپین کوچ نامۀ سرگشاده‏ای هم به آیت الله مکارم شیرازی ارسال کردند، که در آن از او خواستند «اگر درویشی بی دینی است، فتوای ارتداد ما را صادر کنید.»[۲۱۵] کمپین کوچ از دراویش گنابادی دعوت کرد، تا «با چشم‏ها و دست‏های بسته» در مقابل دفتر دادستانی تهران تجمع کرده و از مأموران نیروی انتظامی بخواهند که همۀ آنها را دستگیر نمایند.[۲۱۶]

در ۹ شهریور ۱۳۹۳، نه درویش گنابادی محبوس در زندان‏های اوین و عادل آباد دست به اعتصاب غذای نامحدود زدند. آنها وصیت نامه های خود را منتشر نمودند و اعلام کردند که مطالبۀ آنها پایان محدودیت‏ها علیه رهبران روحانی گنابادی، فقدان اطلاع رسانی در مورد جامعۀ دراویش، و تخریب غیر قانونی منازل و مکان‏های عبادی دراویش است. این گروه شامل حمیدرضا مرادی سروستانی، مصطفی دانشجو، افشین کرمپور، رضا انتصاری، فرشید یداللهی، امیر اسلامی، کسری نوری، امید بهروزی، و مصطفی عبدی بود. اگرچه چهار درویش نخست از نظر وضعیت سلامتی، دچار مشکلات جدی بودند، مقامات زندان در آن زمان به ندرت به آنها اجازه دریافت مراقبت‏های درمانی مناسب را می‏دادند.[۲۱۷]

در ۲۹ شهریور ۱۳۹۳و در پاسخ به کمپین کوچ، صدها درویش گنابادی، که بسیاری از آنها از نقاط مختلف کشور به تهران آمده بودند، سعی کردند در برابر دفتر دادستانی تهران تجمع کنند.[۲۱۸]  نیروهای امنیتی ۸۰۰ درویش را دستگیر کردند، که اکثر آنها پس از دو روز بازداشت در پاسگاه‏های مختلف پلیس آزاد شدند.[۲۱۹] اندکی پس از این تلاش ناموفق، کمپین کوچ از دراویش دعوت کرد تا دوباره در روز ۳۰ شهریور در مقابل ادارۀ دادستانی تهران تجمع کنند.[۲۲۰]

به گفتۀ ابراهیم الله‏بخشی‏ از صبح زود ده ها درویش گنابادی در خیابان بهشت که نزدیک دفتر دادستانی تهران است جمع شدند. حدود ظهر یک درگیری روی داد. نیروهای پلیس ضد شورش با خشونت تمام با باتوم، شوکر برقی و اسپری فلفل به دراویش، از جمله زنان، حمله کردند. ده‏ها درویش آسیب دیدند،که بسیاری از آنها به درمانگاه صالح متعلق به دراویش که در نزدیکی حسینیه امیر سلیمانی در خیابان بهشت قرار دارد، انتقال یافتند.[۲۲۱] به گفته وبسایت مجذوبان نور، در حدود ۴۵۰ تن از دراویش در آن روز دستگیر شدند.[۲۲۲] براساس برخی گزارش ها، نیروی انتظامی به فحاشی و ضرب و شتم دراویش بازداشت شده پرداخته و آنها را به عنوان اعضاء داعش و مجاهدین خلق به مردمی که در آنجا بودند، معرفی می‏کردند.[۲۲۳]

در روز ۶ مهر ۱۳۹۳ در حدود هزار درویش گنابادی مجدداً در میدان ولیعصر در برابر ساختمان وزارت دادگستری تجمع کردند. نمایندۀ وزیر دادگستری در میان تظاهرکنندگان ظاهر شد و مصرانه از آنها خواست که «به مسئولان این وزارتخانه یک هفته‌ فرصت بدهند، تا مطالبات دراویش را در جلسه‏ای با قوه قضاییه و رئیس مجلس مورد بررسی قرار دهند.» پس آن، تجمع مسالمت آمیز دراویش خاتمه یافت.[۲۲۴] در روزهای متعاقب تجمع، بسیاری از دراویشِی که دستگیر شده بودند آزاد گردیدند.[۲۲۵]

۵. ۱۰  حادثۀ گلستان هفتم در سال ۱۳۹۶ (۲۰۱۸ میلادی)

۵. ۱۰. ۱  رویارویی در خیابان ها

در اواخر دی ماه ۱۳۹۶ مأموران بسیج یک پست بازرسی در نزدیکی خانۀ نورعلی تابنده در خیابان گلستان هفتم در شمال تهران مستقر کردند. اندکی پس از آن، ده‏ها درویش گنابادی در اعتراض به استقرار پست بازرسی بسیج در اطراف خانۀ تابنده جمع شدند. آنها می‏ترسیدند که حکومت برای دستگیری رهبر روحانی آنها نقشه‏ای کشیده باشد. این پست بازرسی برچیده شد و دراویش معترض نیز پس از دخالت‏های خشونت آمیز نیروی انتظامی پراکنده شدند.[۲۲۶]

چند روز بعد شایعه‏ای پخش شد که حکومت قصد دارد نور علی تابنده را در حصر خانگی قرار دهد. دراویش گنابادی در واکنش به این موضوع شروع به نگهبانی در اطراف خانۀ وی کردند. در ساعات اولیۀ صبح روز ۱۱ بهمن ۱۳۹۶ مأموران لباس شخصی بسیج به دراویشی که در خودروهای پارک شدۀ خود در خیابان خوابیده بودند حمله کردند. پس از چند برخورد، چون تعداد دراویش بیشتر از آنها بود، عوامل لباس شخصی عقب نشینی کرده و بعضی از موتور سیکلت هایشان را در آنجا رها کردند. آنها همچنین در طول شب سعی می‏کردند که دراویش را برانگیزند تا وضعیت متشنج شود. به گفتۀ یک درویش گنابادیِ حاضر در صحنه به نام ابراهیم الله‏بخشی‏، دراویش منازعه را شروع نکردند و از پلیس کمک خواستند تا آنها را محافظت کند.[۲۲۷]

در روز ۲۸ بهمن چندین درویش از جمله امیر علی محمدی لباف که برای گزارش سرقت اتومبیل خود به ادارۀ پلیس مراجعه کرده بود، دستگیر شدند. نعمت الله ریاحی، درویش ۶۸ ساله که برای پرسش در مورد امیر علی محمدی لباف به ادارۀ پلیس رفته بود، نیز دستگیر شد.[۲۲۸] پیش از شروع درگیری‏ها در ۳۰ بهمن ۱۳۹۶، کانال تلگرام مجذوبان نور ویدیویی از نورعلی تابنده منتشر کرد که در آن از دراویش خواست منطقه را ترک کنند. او همچنین از دراویش گنابادی درخواست کرد که از روی احساسات عمل نکنند به صورتی که به دیگران صدمه ای برسد و موجب بدنامی سلسله دراویش شود. وی البته به دراویش توصیه کرد، که در صورت لزوم می‏توانند از خود دفاع کنند. او تأکید کرد که دراویش دشمن نیستند.[۲۲۹]

در حدود ساعت ۱۲ ظهر گروهی از دراویش گنابادی در مقابل کلانتری منطقۀ ۱۰۲ در خیابان پاسداران تجمع کردند، تا در مورد دستگیری نعمت الله ریاحی که از نظر سلامت جسمانی مشکلات شدیدی داشت، اعتراض مسالمت آمیزی برپا کنند. نمایندگان دراویش با مقامات نیروی انتظامی مذاکره کردند و مقامات به آنها قول دادند که برای آزادی ریاحی اقدام کنند.[۲۳۰]

در حوالی ساعت ۵ عصر، چند تیر اخطار از داخل کلانتری شلیک شد. دراویش در واکنش به آن شروع به سر دادن الله اکبر کرده و خیابان پاسداران را که خیابان اصلی در آن منطقه است، مسدود کردند. در مدت زمان کوتاهی ده‏ها پلیس ضد شورش در خیابان پاسداران موضع گرفتند و به سمت دراویش گاز اشک آور و گلوله های ساچمه‏ای شلیک کردند. بسیاری از دراویش از جمله زنان و کودکان در مقابل کلانتری مجروح شدند. یک ویدیو نشان داد که سعید سلطانپور، یکی از درویش گنابادی، در ناحیۀ گردن مورد اصابت گلوله قرار گرفت. درویش گنابادی دیگری به نام دکتر رسول هویدا وی را به بیمارستان انتقال داد، که در آنجا هر دوی آنها دستگیر شدند. محمد راجی و محمد ثلاث نیز به شدت مجروح شدند. پلیس ضد شورش محمد ثلاث را با چنان شدتی مورد ضرب و شتم قرار داد که بسیاری از افرادی که در صحنه بودند فکر کردند که او کشته شده است. ثلاث را به همراه سعید کریمیایی و مهرداد مصوری بازداشت کردند.[۲۳۱]

در حدود ساعت ۷ شب تیرهای هوایی و دود خفه کنندۀ گاز اشک آور دراویش گنابادی را مجبور کرد به طرف خیابان گلستان هفتم حرکت کنند. پس از آن پلیس ضد شورش و ده‏ها مأمور لباس شخصی به خیابان گلستان هفتم هجوم آوردند و تمام محله را محاصره کردند.[۲۳۲] دراویش سعی کردند با ایجاد مانع، پرتاب سنگ، و به آتش کشیدن سطل‏های زباله بزرگ از خود دفاع کنند.[۲۳۳] آنها می‏گفتند که چاره‏ای به جز دفاع از خود نداشتند و تصاویر زیادی را در رسانه های اجتماعی بارگذاری کردند،که مردانی را با چهره‏های خونین نشان می‏داد.[۲۳۴]

بین ساعت ۸ تا ۱۰ شب معاون امنیتی استانداری تهران تأئید کرد که در منطقۀ پاسداران و خیابان گلستان هفتم تیراندازی‏هایی صورت گرفته اما از ارائۀ جزئیات خودداری نمود.[۲۳۵] درگیری‏ها ادامه یافت؛ دراویش گنابادی سعی می کردند با به آتش کشیدن سطل‏های بزرگ زباله، در برابر گاز اشک آور مقاومت کنند. ناگهان، یک اتوبوس که از سمت خیابان پایدارفر می‏آمد، با سرعت به سمت نیروهای انتظامی که در خیابان گلستان هفتم مستقر بودند، رفت و عده ای از آنها را زیر گرفت. سه مأمور نیروی انتظامی کشته و چندین تن دیگر زخمی شدند.[۲۳۶] شهود متعددی دیدند که اتوبوس مذکور به سمت جنوب و به طرف خیابان گلستان هشتم رفت. خبرگزاری فارس بعداً اعلام کرد، که محمد ثلاث رانندۀ این اتوبوس بوده است.[۲۳۷]

حدود ساعت ۲ صبح گروهی از مقامات پلیس و ماموران امنیتی با دکتر تابنده و گروهی از دراویش ملاقات کردند. آنها موافقت نمودند که پلیس ضد شورش منطقه را ترک کند و دراویش نیز محله را تمیز کرده و متفرق شوند.[۲۳۸]

در حدود ساعت ۵ صبح ده‏ها پلیس ضد شورش و مأموران لباس شخصی بسیج در حالی که شعارهای معمول خود را مانند «حیدر! حیدر!» و «ماشاءالله حزب الله» می دادند، به طرف گروه کوچک دراویش گنابادی در خیابان گلستان هفتم حمله کردند.[۲۳۹] آنها آن چنان گاز اشک آور پرتاب کرده بودند که میدان دید بسیار محدود شده بود. به گفته یکی از افراد حاضر در محل، «من با چشم خودم دیدم که نیروی انتظامی و بسیج روبروی همدیگر تیر اندازی می‏کردند. یعنی این قدر گاز اشک آور زده بودند، که نمی‏دیدند به سمت چه کسی شلیک می‏کنند.» آنها بیرحمانه به دراویش حمله کرده و آنها را می زدند.[۲۴۰]

در حدود ساعت ۹ صبح خبرگزاری فارس ویدیویی منتشر کرد، که نشان می‏داد یک خودرو سمند به گروهی از مأموران نیروی انتظامی برخورد کرده و سپس متواری می‏گردد.[۲۴۱] عباس جعفری دولت آبادی، که در آن زمان دادستان کل تهران بود، بعداً اعلام کرد که یک حادثۀ دیگر تصادف و گریز هم توسط خودروی دیگری (یک پراید) اتفاق افتاده است. او تأئید کرد که رانندگان سمند و پراید دستگیر شده اند.[۲۴۲] بنا بر برخی از گزارش‏ها، عباس دهقان، درویش گنابادی ای که در برخوردهای گلستان هفتم دستگیر شد، به شدت شکنجه شده است تا اعتراف کند که وی در واقع رانندۀ خودرو سمند بوده است.[۲۴۳] وی به مدت ۷۹۷ روز در بازداشت موقت نگاه داشته شده که در طی آن به وکیل و مراقبت‏های پزشکی دسترسی نداشه است. وی همچنین ماه‏ها در سلول انفرادی بوده است.[۲۴۴] در ۸ اردیبهشت ۱۳۹۹ دهقان به اتهام « اجتماع و تبانی به قصد برهم زدن امنیت کشور، اقدام علیه امنیت داخلی، و تمرد از دستور ماموران در حین انجام وظیفه» در دادگاه کیفری تهران محاکمه شد.[۲۴۵] هیچ گزارشی از نتیجۀ پروندۀ او در دست نیست.

۵. ۱۰. ۲  پیامدهای سرکوب

در روز اول اسفند ۱۳۹۶ یک سخنگوی نیروی انتظامی اعلام کرد، که ۳۰۰ درویش گنابادی دستگیر شده اند.[۲۴۶] وبسایت مجذوبان نور نیز همین تعداد از دستگیر شدگان را اعلام کرد که بسیاری از آنان خارج از خیابان گلستان هفتم بازداشت شده بودند.[۲۴۷] نیروی انتظامی همچنین اعلام کرد،که علاوه بر مصدومین حادثۀ برخورد اتوبوس، دو مأمور بسیج نیز کشته شده اند: یکی از آنها به وسیلۀ یک خودرو زیر گرفته شد و دیگری با چاقو به قتل رسیده است.[۲۴۸] حداقل سه تن از دراویش بینایی خود را از دست دادند و سه تن دیگر به دلیل ضرب و شتم در حین دستگیری و بازجویی دچار مشکلات شنوایی شدند.[۲۴۹] مقامات به پزشکی قانونی دستور داده بودند که دراویش مصدوم را معاینه نکنند. به همین دلیل دراویش نتوانستند در مورد صدماتی که دیده بودند به دادگاه شکایت کنند.[۲۵۰]

سردار رحیمی، فرمانده وقت نیروی انتظامی تهران، طی مصاحبه‏ای در تلویزیون دولتی اظهار داشت که نیروی انتظامی می‏توانست با آر. پی. جی. منزل نورعلی تابنده را هدف قرار دهد.[۲۵۱] تابنده بیانیه‏ای صادر کرد که طی آن از آنچه اتفاق افتاده بود اظهار تأسف کرد.[۲۵۲]

جلسات محاکمه دراویش در دادگاه انقلاب تهران به ریاست قاضی صلواتی و قاضی احمدزاده در اسفند ۱۳۹۶ آغاز شد. این جلسات معمولاً فقط به مدت چند دقیقه طول می‏کشید. قضات مکرراً به دراویش توهین می‏کردند و سؤالات شان به جای آن که در مورد جرم واقع شده خاصی باشد، در بارۀ اعتقادات دراویش بود. حداقل ۲۰۸ درویش مجموعاً به ۱۰۸۰ سال حبس به علاوۀ مجازات های جسمی (۵۹۹۵ ضربه شلاق در مجموع)، ممنوعیت سفر، تبعید در داخل کشور، و ممنوعیت از عضویت و فعالیت در گروه‏های سیاسی و اجتماعی محکوم شدند.[۲۵۳] در طی این محاکمات دراویش گنابادی در بیشتر اوقات به وکیل دسترسی نداشتند.[۲۵۴] گزارش‏های گوناگون حاکی از آن است که دراویش بازداشت شده مورد شکنجۀ جسمی و روحی و رفتارهای غیر انسانی قرار گرفتند. همچنین مراقبت‏های پزشکی مناسب در دسترس بسیاری از دراویش گذاشته نشد.[۲۵۵]

زنان دستگیر شده در گلستان هفتم به زندان قرچک منتقل شدند که زندانی بدنام واقع در حوالی جنوب تهران است. علیرغم آئین نامۀ داخلی سازمان زندان‏های ایران در مورد جدا کردن زندانیان سیاسی از متخلفان دیگر، زنان درویش را با دیگر زندانیان  از جمله مجرمین شرور در یک بند قرار دادند. این زنان از حق دسترسی به وکیل محروم شده و در شرایطی غیر بهداشتی نگاه داشته شدند.[۲۵۶]

مقامات زندان قرچک عمداً تنش‏هایی میان زندانیان دیگر و زنان درویش ایجاد می‏کردند تا به این وسیله آنها را به وحشت اندازند. هنگامی که تنش میان زندانیان بالا گرفت، نگهبانان زندان به طرز بیرحمانه‏ای با آنها برخورد کردند. آنها زنان درویش را با خشونت تمام مورد ضرب و جرح قرار داده و سپس به بندهای مختلفی منتقل کردند.[۲۵۷] مقامات زندان زنان درویش را در مواقع دیگر نیز تنبیه نمودند: یک بار لوازم شخصی آنها را مصادره کردند و بار دیگر به آنها اجازه تماس تلفنی ندادند.[۲۵۸] یک درویش گنابادی به نام الهام احمدی یک فایل صوتی به خارج از زندان قرچک فرستاد که در آن شرایط دردناک زنان درویش را توصیف نمود. پس از آن مهدی محمدی، رئیس زندان قرچک، از احمدی شکایت کرد. او به جرم «نشر اکاذیب و توهین به مأموران زندان در حین انجام وظیفه» به تحمل ۱۴۸ ضربه شلاق محکوم شد. او در طی محاکمه‏اش  وکیل نداشت.[۲۵۹]

بسیاری از گزارش‏ها نشان می‏دهد،که زنان درویش در معرض «هتاکی مداوم، از جمله دشنام‏های جنسی [قرار گرفته] و از دریافت مراقبت‏های پزشکی مناسب محروم بودند.»[۲۶۰] صدیقۀ صفابخت و شکوفه یداللهی، دو تن از زنان درویش محبوس در زندان قرچک، دچار آسیب دیدگی های شدید شدند.[۲۶۱] در اواسط تیر ماه ۱۳۹۷ نازیلا نوری، آویشا جلال الدین، شیما انتصاری، سیما انتصاری، و صدیقه صفابخت هر یک به پنج سال حبس محکوم شدند.[۲۶۲] دادگاه تجدید نظر بعداً مجازات‏های تعدادی از این زنان را به دو سال حبس کاهش داد.[۲۶۳]

در طی ماه‏های اخیر، مقامات قوۀ قضائیه به علت شرایط شیوع کووید-۱۹ دستور آزادی بسیاری از زندانیان را صادر کرده اند. اما زندانیان سیاسی که به اتهام «اقدام علیه امنیت ملی» به بیش از ۵ سال حبس محکوم شده اند، شامل آزادی زودهنگام از زندان نشده اند.[۲۶۴] بر اساس بخشنامۀ قوۀ قضائیه،گروهی از دراویش گنابادی عفو دریافت کردند یا به قید ضمانت آزاد شدند. اما علیرغم این به حد اقل ۳۹ تن از آنها دستور داده شده است که به منظور گذراندن دورۀ تبعید خود به مناطق محروم در استان‏های سیستان و بلوچستان، خراسان، کرمان و بوشهر نقل مکان نمایند.[۲۶۵]

بر طبق مادۀ ۹۸ قانون مجازات کیفری ایران، مصوب ۱۳۹۲، «عفو، همۀ آثار محکومیت را منتفی می‏کند،» به جز پرداخت دیه و جبران خسارت زیان دیده.[۲۶۶] اگر چه مجازات حبس گروه اخیر دراویش گنابادی تخفیف یافته، اما مجازات تبعید آنها به جای خود باقی است که این برخلاف قوانین ایران است. به علاوه، قانون مجازات کیفری ایران تصریح می‏کند که در مورد تبعید در داخل کشور دولت باید نیازهای اولیه محکومان را فراهم نماید. اما جمهوری اسلامی ایران چنین نکرده است.

۵. ۱۰. ۳  محمد ثلاث: یک مورد مجازات اعدام

محمد ثلاث درویش گنابادی ۵۱ ساله‏ای از شهر بروجرد در غرب ایران بود. فائزه عبدی پور، یکی از دراویش گنابادی که با مرکز اسناد حقوق بشر ایران مصاحبه کرده است، به خاطر می‏آورد که: «یک آقایی که همیشه بلند بلند می‏خندید و هیچ وقت زیاد حرف نمی‏زد و همیشه جارویی دستش بود [برای این که خیابان را تمیز کند] … حتی اگر ته سیگاری از کسی روی زمین می افتاد، ایشون جارو می‏کرد، برای این که [نمی خواست] … آن کوچه‏ای که ما در انتظاریم و یا مثلا برای برخی نگرانی ها حضور داریم، کثیف شود و به کس دیگری آزاری برسد.»[۲۶۷]

در روز ۳۰ بهمن ۱۳۹۶ بین ساعت ۵ و ۶ عصر بسیاری از مردم شاهد بودند،که نیروی انتظامی و نیروهای امنیتی لباس شخصی در مقابل کلانتری خیابان پاسداران محمد ثلاث را مورد ضرب و شتم قرار داده و دستگیر کردند. شدت کتک زدن های آنها به حدی بود که بسیاری از افراد حاضر در محل فکر کردند که ثلاث در آن جا کشته شد.[۲۶۸] به علاوه، حداقل یک شاهد در حدود ساعت ۷:۳۰ عصر، محمد ثلاث را مجروح و بازداشت شده، در داخل یک آمبولانس در کلانتری دیده است. شاهد دیگری گواهی داده است که در حدود ساعت ۸ شب محمد ثلاث را دیده که با سروصورت باندپیچی شده بر روی تختی در بیمارستان امام سجاد دراز کشیده بود.[۲۶۹] درست در حدود ساعت ۸ شب بود که یک اتوبوس به گروهی از نیروهای انتظامی برخورد کرد و سه تن از آنها را کشت.[۲۷۰] چند ساعت بعد، خبرگزاری فارس مصاحبه‏ای را با محمد ثلاث منتشر کرد که در آن وی ظاهراً مصدوم بوده و به نظر می‏آمد که در بیمارستان باشد.

رفتیم برای تجمع دم کلانتری که اخوی را آزاد کنند، نیروهای کلانتری رسیدند… عصبانی شدم و رفتم داخل جمعیت… چون من راننده اتوبوس بودم، نشستم پشت اتوبوس… اتوبوس مال من نبود. مال یه بنده‌خدایی است. من آن لحظه اصلا حالیم نشد. من قصد نداشتم… فقط گاز دادم رو به جلو. اختیار دست خودم نبود. تسلیت می‌گم. دیگه کار شده دیگه. ما اعدامیم دیگه. دیگه شده دیگه. ما هم دو تا بچه داریم و یه عمر تلاش کردیم زندگی موفقی داشته باشیم. ولی شده دیگه.[۲۷۱]

محمد ثلاث به قتل سه تن از مأموران نیروی انتظامی متهم شد. به گفتۀ دادستان، اعتراف ثلاث مدرک اصلی در کیفرخواست او بود.[۲۷۲] در نخستین روز محاکمه‏اش محمد ثلاث اظهار داشت که اعتراف وی تحت شکنجه گرفته شده و داوطلبانه نبوده است.[۲۷۳] علیرغم این، وی پس از یک محاکمۀ به شدت ناعادلانه، که در طی آن سعید اشرف نژاد وکیل او بود، به اعدام محکوم گردید.[۲۷۴]

زینب طاهری، وکیل مدافع ثلاث در دادگاه تجدید نظر بعداً اظهار داشت که محمد ثلاث در هنگام اعتراف شدیداً آسیب دیده بود. به گفتۀ وی، در هنگام دستگیری ۱۷ قسمت از جمجمۀ ثلاث شکسته بود. همچنین بینایی او تقریباً از بین رفته و شنوایی‏اش هم شدیداً آسیب دیده بود.[۲۷۵] زینب طاهری در دادخواست استیناف، اعتبار کیفرخواست را به دلایل زیر مورد سؤال قرار داد:

  • اتوبوسی که به نیروهای انتظامی برخورد کرده مدل مرسدس بنز بوده، که توسط ایران خودرو تولید می‏شود. اما اتوبوسی که محمد ثلاث رانندگی می‏کرد، مدل اسکانیا بوده که توسط شهاب خودرو مونتاژ می‏شود. به علاوه، شمارۀ خودرویی که در کیفرخواست ذکر گردیده، با شمارۀ اتوبوسی که متهم رانندگی آن را به عهده داشته تفاوت دارد؛
  • از فرمان اتوبوس، دنده، و دیگر قطعاتی که می‏تواند به کشف هویت راننده کمک کند، انگشت نگاری به عمل نیامده است؛
  • ویدیوهایی که موجود هستند نشان می‏دهند، که مأموران نیروی انتظامی به شیشۀ جلوی خودرو تیراندازی می‏کنند. اگر ثلاث رانندۀ این خودرو بوده باشد، باید در اثر تیراندازی پلیس زخمی یا کشته می‏شد؛
  • در کیفرخواست «داشتن گواهینامۀ رانندگی پایه دو» به عنوان مدرکی علیه متهم شمرده شده است؛ و
  • متهم با وکیل خود پیش از محاکمه ملاقاتی نداشته است.[۲۷۶]

اتوبوسی که متعلق به دراویش بود و در خیابان گلستان هفتم پارک شده بود، ظاهر متفاوتی داشت. به گفته ابراهیم الله‏بخشی، « اتوبوسی که ما داشتیم اصلا صندلی نداشت. ما صندلی‏های اتوبوس را در آورده و حالت کف خوابش کرده بودیم… [همچنین] بچه‏ها عکس شکوفه و گل و درخت‏هایی که جوانه زده بود روی بدنه و شیشه‏ها نقاشی کرده بودند. چون مثلا می‏خواستیم برای همسایه‏ها خوشایند باشد.»[۲۷۷]

محمد ثلاث در طول دوران کوتاه حبسش در زندان در سلول انفرادی نگاه داشته شد. علیرغم تمام ابهاماتی که در پرونده او وجود داشت و نقض اساسی حقوق اش به عنوان متهم، حکم اعدام وی توسط قاضی محمود حاتمی و قاضی عزیزالله رزاقی در شعبۀ ۳۹ دیوان عالی کشور تأئید گردید. محمد ثلاث در روز ۲۸ خرداد ۱۳۹۷ اعدام شد.[۲۷۸]

یک روز پس از اعدام ثلاث، زینب طاهری، وکیل مدافع وی نیز دستگیر شد. طاهری به «نشر اکاذیب در رسانه‏های اجتماعی، تبلیغ علیه نظام و تشویش اذهان عمومی» متهم گردید.[۲۷۹] برخی گزارش‏ها حاکی است، طاهری به این دلیل بازداشت شد، که یک فایل صوتی را فاش کرد که در آن مردی که گمان می رود محمد ثلاث بوده، تمامی اتهامات علیه خود را رد می‏کند.[۲۸۰] یک حساب توئیتر که ظاهراً به نام طاهری بود، این نوار صوتی را برملا کرده و اظهار داشت که اسناد بیشتری هم به زودی منتشر خواهد شد. در روزهای بعد اما زینب طاهری اعلام کرد،که دادستانی تهران به وی گفته است که باید تمام حسابهای کاربری خود در رسانه‏های اجتماعی را ببندد و او این  کار را انجام داد.

۵. ۱۰. ۴  محمد راجی: یک مورد مرگ در حین بازداشت

محمد راجی، درویش گنابادی، در درگیری‏های خیابان گلستان هفتم توسط مأموران امنیتی به شدت مورد ضرب و شتم قرار گرفته و دستگیر شد. پس از دو هفته نیروی انتظامی اعلام کرد که راجی در روز ۱۲ اسفند در زندان درگذشته است. تا آن زمان خانواده وی از محل نگهداری راجی اطلاعی نداشتند. بعضی گزارش‏ها می‏گویند که راجی در حین بازداشت دچار آسیب دیدگی شدید شد، اما با این وجود او را به بخش تحقیقات جنایی پلیس در خیابان شاهپور تهران منتقل نمودند.[۲۸۱]

سایت مجذوبان نور گزارش داد که محمد راجی در حین بازجویی جان خود را از دست داده است. راجی در زمان جنگ ایران و عراق که در سال‏های ۱۳۵۹ تا  ۱۳۶۷ جریان داشت از فرماندهان نیروهای داوطلب ایرانی بود.[۲۸۲] به گفتۀ خانوادۀ وی نیروهای امنیتی از تحویل جسد او به خانواده‏اش امتناع کردند به شرطی که قبول کنند که او را شبانه و بدون هیچ گونه مراسمی دفن نمایند. علیرغم اعتراض خانوادۀ محمد راجی، ماموران او را شبانه در زادگاهش الیگودرز در استان لرستان به خاک سپردند.[۲۸۳] تا کنون هیچ کس دربارۀ مرگ محمد راجی پاسخ گو نبوده است.[۲۸۴]

۵٫ ۱۰٫ ۵٫ بهنام محجوبی

بهنام محجوبی یک درویش گنابادی زندانی ۳۳ ساله بود که در ۲۸ بهمن ۱۳۹۹ در حالی که دوران حبس خود را میگذراند جان باخت.[۲۸۵] محجوبی که در طی وقایع گلستان هفتم بازداشت شده بود به اتهام جرائم مربوط به امنیت ملی به دو سال زندان محکوم شد.[۲۸۶] وی تحت درمان روانپزشک بود و پزشکی قانونی تشخیص به عدم تحمل کیفر برای وی داده بود.[۲۸۷] محجوبی از زندان به بیماریستان روانپزشکی رازی که با نام امین آباد نیز شناخته میشود منتقل شد. به گفته محجوبی وی در این بیمارستان شکنجه شد.  محجوبی به طور خاص اظهار داشت که پرسنل بیمارستان او را به طور صلیبی بسیته و به روی او ادرار میکردند.[۲۸۸] همچنین به محجوبی آمپولهایی تزریق شد که او نمیدانست چیست.[۲۸۹] به گفتۀ همبندان او در زندان اوین وضعیت محجوبی پس از بازگشت او از بیمارستان روانپزشکی رازی بدتر شده بود.[۲۹۰] در ۲۵ بهمن ۱۳۹۹ محجوبی برای درمان مسمویت غذایی به بیمارستان لقمان منتقل شد.[۲۹۱] سه روز بعد اعلام شد که او درگذشته است. زندانی کردن محجوبی با وجود شرایط جسمی اش، عدم ارائه خدمات پزشکی لازم به او، و همچنین شکنجه ای که در بیمارستان روانپزشکی رازی تجربه کرد نقض جدی حقوق بشر از جمله نقض حق حیات محسوب میشوند.

۵. ۱۱  سرکوب مستمر و اعتصاب غذا پس از واقعۀ گلستان هفتم

در روز ۱۰ اردیبهشت ۱۳۹۷ نیروهای امنیتی به حسینیه امیر سلیمانی حمله کرده و پانزده درویش را مورد ضرب و شتم قرار داده و دستگیر نمودند. آنها اموال حسینیه را مصادره کرده و به بعضی از قسمت‏های آن آسیب رساندند. نیروهای امنیتی همچنین به درمانگاه صالح که در کنار حسینیه قرار دارد حمله کرده و مدارک بیماران را توقیف نمودند.[۲۹۲] فشارها بر جامعۀ دراویش ادامه یافت. در آبان ۱۳۹۸، هفتاد و دو درویش دست به اعتصاب غذا زدند. آنها خواستار پایان دادن به حصر خانگی دکتر تابنده و تعطیل بودن عبادتگاه هایشان شدند.[۲۹۳] حکومت به خواسته‏های آنها وقعی نگذاشت.

۶.   سرکوب وکلای مدافع دراویش گنابادی

پس از درگیری‏های قم در سال ۱۳۸۵، سه تن از وکلایی که در محکمات دراویش گنابادی دفاع از آنها را بر عهده داشتند، ممنوع الوکالت و از کار معلق شدند. فرشید یداللهی، مصطفی دانشجو، و امید بهروزی پروانۀ وکالت خود را برای مدت پنج سال از دست دادند و به تحمل یک سال حبس، شلاق و جزای نقدی محکوم شدند.[۲۹۴]

در شهریور ۱۳۹۰ پنج وکیل دراویش همراه با دبیران وبسایت مجذوبان نور دستگیر شدند. آنها به «عضویت در گروه غیر قانونی به قصد اخلال در امنیت ملی، تبلیغ علیه نظام، توهین به رهبر نظام و اخلال در نظم عمومی» متهم گردیدند.[۲۹۵] پیش از محاکمه، قاضی صلواتی، رئیس شعبۀ ۱۵ دادگاه انقلاب تهران، اتهام را از «عضویت در گروه غیر قانونی» به «تشکیل گروه غیر قانونی» تغییر داد تا مدت بازداشت موقت آنها را تمدید نماید. مطابق قوانین ایران چنین تغییری مجاز نیست.[۲۹۶] در اعتراض به نقض ضمانت‏های آئین دادرسی، هیچیک از این وکلا در محاکمه خود شرکت نکردند.[۲۹۷] مصطفی دانشجو، فرشید یداللهی فارسی، امیر اسلامی، امید بهروزی، و افشین کرمپور به هفت سال حبس و ممنوعیت از شرکت در فعالیت‏های سیاسی محکوم شدند.[۲۹۸] در سال ۱۳۹۴ بعضی از گزارشها خبر از تخفیف مجازات این افراد یا تبدیل دوره حبس آنها به حبس تعلیقی ‏دادند.[۲۹۹]

۷.  سایت مجذوبان نور و رسانه‏های اجتماعی

از انقلاب ۱۳۵۷ دراویش گنابادی در بسیاری از مواقع مورد تحریم رسانه‏های حکومتی ایران قرار گرفته‏اند. به گفتۀ فرهاد نوری، یکی از اعضای وبسایت مجذوبان نور، روزنامه‏ها و مجلات دیگر مسایل مربوط به دراویش گنابادی را پوشش نمی‏دادند چون این کار ممنوع شده بود. در آن زمان فشارهای اجتماعی خیلی زیاد نبود و دراویش هم اصرار چندانی نداشتند که آن چنان مطرح شوند، اما اخیراً تحت فشارهای زیادی قرار گرفته اند.[۳۰۰] پس از تخریب حسینیۀ شریعت در قم در سال ۱۳۸۵ گروهی از فعالان حقوق دراویش سایت مجذوبان نور را به وجود آوردند.[۳۰۱] در عرض چند سال این وبسایت توانست اخبار جامع و کاملی از جامعۀ دراویش گنابادی تهیه نموده و در مورد تبعیض‏های حکومت علیه آنها گزارش دهد.

مدیران و دبیران این وبسایت در سال ۱۳۹۰ دستگیر شدند.[۳۰۲] آنها مجموعاً به ۵۶ سال حبس محکوم شدند.[۳۰۳] سرکوب سیاسی و فقدان اطلاع رسانی، دراویش گنابادی را بر آن داشت تا شبکۀ خود را توسعه دهند و پیام‏هایشان را بر روی رسانه‏های اجتماعی منتشر نمایند. از اسفند ۱۳۹۲ حساب‏های کاربری وابسته به مجذوبان نور در فیسبوک و توئیتر ابزار اصلی گزارش در مورد سرکوب دراویش و جذب پشتیبانان جدید برای آنها شد.[۳۰۴] در جریان درگیری‏های خشونت آمیز بهمن ۱۳۹۶، رسانه‏های اجتماعی عملاً تنها منبع انتقال آخرین اخبار در مورد وقایع تهران شدند.

۸.  نقض قوانین ایران

قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، اسلام و مذهب شیعۀ اثنی عشری را «دین رسمی» کشور اعلام می‏کند. (اصل ۱۲). سپس ادیان زرتشتی، کلیمی، مسیحی، را به عنوان «تنها اقلیت‏های دینی‏ شناخته‏ شده» نام می‏برد، که آزادند فقط «در احوال‏ شخصیه‏ و تعلیمات‏ دینی‏ بر طبق‏ آیین‏ خود» عمل کنند (اصل ۱۳).[۳۰۵]

مهمتر آن که قانون اساسی صراحتاً تبعیض به دلیل اعتقاد به مذهب خاصی را ممنوع نمی‏کند. بر اساس اصل ۱۹، «رنگ‏، نژاد، زبان‏ و مانند اینها سبب‏ امتیاز نخواهد بود.»[۳۰۶] بیان سادۀ این اصل، تاریخچۀ وضع این قانون، و هدف از وضع چنین قانونی نشان نمی‏دهد که عبارت «مانند اینها» مذهب هم به عنوان یک مبنای ممنوعه برای تبعیض شناخته می‎شود.

از طرف دیگر اصل ۳ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران تصریح می‏کند که حکومت ایران متعهد است همۀ امکانات خود را برای رفع «تبعیضات‏ ناروا» برای تمام مردم به کار گیرد.[۳۰۷] قانونگذار در این مورد زمینۀ بیشتری ارائه نمی‏دهد و واضح نیست که آیا این شرط شامل تبعیضات مذهبی نیز می‏گردد یا خیر. از آن جایی که در قانون اساسی «دین رسمی» است که معیار قانونی بودن و صحیح بودن را تعیین می‏کند، این مسئله جای بحث دارد که قانونگذار خط فکری سنتی شیعیان را ،که به برخورد نابرابر با افراد بر پایۀ مذهبشان اعتقاد دارد، پذیرفته است.[۳۰۸]

علیرغم این، اصل ۲۳ قانون اساسی تصریح می‏نماید، که «تفتیش‏ عقاید ممنوع‏ است‏ و هیچ کس‏ را نمیتوان‏ به‏ صرف‏ داشتن‏ عقیده‏ای مورد تعرض‏ و مواخذه‏ قرار داد.»[۳۰۹] به علاوه، چندین اصل در قانون اساسی، حق برخورداری از ضمانت‏های آئین دادرسی را برای تمام مردم در نظر می‏گیرد، مانند محافظت در برابر تفتیش و توقیف اموال به طور غیر معقول (اصل ۲۲)، آزادی انجمن (اصل ۲۶)، آزادی تجمع (اصل ۲۷)، انجام محاکمه در اسرع وقت (اصل ۳۲)، حقِ داشتن وکیل (اصل ۳۵) و ممنوعیت شکنجه (اصل ۳۸). قانون اساسی اقلیت‏های مذهبی را از این محافظت‏های قانونی مستثنی نمی‏کند.[۳۱۰]

جمهوری اسلامی ادعا می‏کند که هرگز مردم را به دلیل اعتقادشان زندانی نکرده است. اما رفتار حکومت در برخورد با اقلیت‏های مذهبی، از جمله دراویش گنابادی، خلاف آن را ثابت می‏کند. گزارش‏های متعددی نشان داده‏ اند که جمهوری اسلامی ایران به طور سازمان یافته علیه افراد به دلیل اعتقاداتشان تبعیض قائل می‏شود.[۳۱۱]  اظهارات شهودی که با مرکز اسناد حقوق بشر ایران مصاحبه کرده اند توصیف می‏کند که حکومت ایران مرتباً الزامات قانون اساسی خودش را در ارتباط با دراویش گنابادی نقض کرده است.

۹.  نقض قوانین بین‏المللی

جمهوری اسلامی ایران از زمان به قدرت رسیدن در سال ۱۳۵۷ تبعیض مذهبی را نهادینه کرده است. خصومت حکومت نسبت به افرادی که ایدئولوژی آنها را دنبال نمی‏کنند سبب بروز گسترۀ وسیعی از موارد نقض حقوق بشر علیه اقلیت‏های مذهبی در ایران گردیده است. جمهوری اسلامی به عنوان یکی از امضاء کنندگان میثاق بین‏المللی حقوق مدنی و سیاسی و میثاق بین‏المللی حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، متعهد است که بدون توجه به عقاید مذهبی شهروندان خود، به حقوق آنها احترام بگذارد. در این بخش، موارد نقض حقوق بشر علیه دراویش گنابادی با توجه به معیارهای بین‏المللی حقوق بشر مورد بررسی قرار می‏گیرد.

۹. ۱  حق حیات

مادۀ ۶.۱ میثاق بین‏المللی حقوق مدنی و سیاسی می‏گوید، «حق‌ زندگی از حقوق‌ ذاتی شخص‌ انسان‌ است‌. این‌ حق‌ باید به‌ موجب‌ قانون‌ حمایت‌ شود. هیچ‌ فردی را نمی‌توان‌ خودسرانه‌ (بدون‌ مجوز) از زندگی محروم‌ کرد.» در جریان حداقل چهار حادثه، حکومت ایران حق حیات دراویش گنابادی را نقض کرده است. در سال ۱۳۹۰ یک مأمور انتظامی یک درویش گنابادی به نام وحید بنانی را در شهر کوار با اصابت گلوله به قتل رساند. مقامات حکومت مأمور نیروی انتظامی ای که بنانی را کشته بود، به اتهام قتل تحت پیگرد قرار ندادند. در سال ۱۳۹۷ محمد راجی، درویش گنابادی که در درگیری‏های گلستان هفتم بازداشت شده بود، در دوران بازداشت در ادارۀ پلیس در اثر آسیب‏هایی که دیده بود، درگذشت. تا کنون هیچ کس در مورد مرگ او پاسخگو نبوده است. مدتی بعد در همان سال، محمد ثلاث هم که در درگیری‏های گلستان هفتم بازداشت شده بود، به جرم کشتن سه افسر پلیس و پس از یک محاکمۀ ناعادلانه اعدام شد. اعترافات ثلاث که تحت شکنجه از وی گرفته شده بود، به عنوان مدرک اصلی علیه وی استفاده شد. در سال ۱۳۹۹ بهنام محجوبی، درویش زندانی، در پی شکنجه شدن و عدم رسیدگی پزشکی درگذشت.

۹. ۲  شکنجه، مجازاتها یا رفتارهای ظالمانه‌ یا غیرانسانی یا تحقیرآمیز

مادۀ ۷ میثاق بین‏المللی حقوق مدنی و سیاسی تصریح می‏کند، «هیچ‌ کس‌ را نمی‌توان‌ مورد آزار و شکنجه‌ یا مجازات‏ها یا رفتارهای ظالمانه‌ یا غیر انسانی یا تحقیرآمیز قرار داد.» دراویش گنابادی ای که با مرکز اسناد حقوق بشر مصاحبه کردند و بسیاری دیگر از شرح حال‏هایی که در این گزارش مورد بحث قرار گرفت، نشان می‏دهد که استفاده از زور و شکنجه به حد افراط علیه دراویش گنابادی، به ویژه برای گرفتن اقرار از آنها به میزان گسترده‏ای مورد استفاده قرار می‏گیرد. به عنوان مثال سه درویش در طی درگیری‏های گلستان هفتم و پیامدهای آن بینایی خود را از دست دادند.[۳۱۲]

۹. ۳  حق آزادی مذهب

ماده ۱۸.۱میثاق بین‏المللی حقوق مدنی و سیاسی تصریح می‏کند: «هر کس‌ حق‌ آزادی فکر و وجدان‌ و مذهب‌ دارد. این‌ حق‌ شامل‌ آزادی داشتن‌ یا قبول‌ یک‌ مذهب‌ یا معتقدات‌ به‌ انتخاب‌ خود، همچنین‌ آزادی ابراز مذهب‌ یا معتقدات‌ خود، خواه‌ به طور فردی یا جماعت، ‌خواه‌ به طور علنی یا در خفا در عبادات‌ و اجرای آداب‌ و اعمال‌ و تعلیمات‌ مذهبی می‏باشد.»

جمهوری اسلامی مکرراً عبادتگاه‏های دراویش گنابادی را تخریب کرده و دراویشی که نسبت به این اقدامات اعتراض نموده اند را دستگیر کرده است. رهبر جمهوری اسلامی علیه دراویش گنابادی فتوا صادر کرده است.[۳۱۳] به علاوه، رسانه‏های تحت حمایت حکومت مکرراً مطالب افترا آمیز علیه دراویش گنابادی انتشار می دهند. در مجموع، اقدامات جمهوری اسلامی علیه دراویش گنابادی، نقض فاحش محافظت‏های مندرج در ماده ۱۸.۱میثاق بین‏المللی حقوق مدنی و سیاسی محسوب می‏شود.

۹. ۴ حقِ برخورداری از محاکمۀ عادلانه و دسترسی به وکیل

مادۀ ۱۴ میثاق بین‏المللی حقوق مدنی و سیاسی، حقِ برخورداری از محاکمۀ عادلانه و دسترسی به وکیل را تضمین می‏کند. شهادت نامه‏هایی که توسط مرکز اسناد حقوق بشر ایران برای نوشتن این گزارش تهیه شد، به اضافۀ شواهد و مدارکی که توسط منابع دیگر گردآوری گردیده است، میزان نقض حقوق دراویش گنابادی در برخورداری از ضمانت‏های آیین دادرسی را نشان می‏دهد. برای مثال ابراهیم الله‏بخشی اظهار داشت که محاکمه وی شامل پرسیدن نام او توسط قاضی بوده و سپس دادگاه به اتمام می رسد. این واقعیت که دراویش در بسیاری از موارد به صورت دسته جمعی تحت محاکمه قرار گرفته‏اند، بدون آن که هیچ تلاشی توسط حکومت برای تعیین مسئولیت فردی هر یک از اتهامات وارده انجام شود، نشان می‏دهد که محاکمه دراویش تا چه حد تعهدات ایران نسبت به میثاق بین‏المللی حقوق مدنی و سیاسی را نقض نموده است. در ارتباط با دسترسی مناسب به وکیل ، مقامات ایران وکلایی را که سعی داشتند از موکلین درویش خود دفاع کنند، تحت پیگرد قرار داده و بازداشت نمودند. این اقدامات نشانگر عدم تمایل حکومت ایران به برخورداری دراویش گنابادی متهم از دادرسی عادلانۀ قضائی است.

۹. ۵  حق تحصیل

ماده ۱۳ میثاق بین‏المللی حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، حق تحصیل را به رسمیت می‏شناسد. جمهوری اسلامی مرتباً حق تحصیل بهائیان و فعالان دانشجویی را از آنان دریغ نموده است.چند تن از دراویش گنابادی نیز از حق تحصیل محروم شده اند. در سال ۱۳۹۶ سپیده مرادی از دانشگاه تربیت مدرس  که در آن مشغول تحصیل در رشتۀ علوم کامپیوتر مقطع کارشناسی ارشد بود، اخراج شد.[۳۱۴] پیش از اخراج، کمیته انضباطی دانشگاه وی را احضار نموده و از او خواستند تعهدنامه‏ای را مبنی بر عدم عضویت در سلسلۀ دراویش گنابادی امضاء نماید که وی از انجام آن امتناع ورزید. در سال ۱۳۹۷ به زهرا قلندری نژاد شفاهاً اطلاع داده شد که وی به دلیل اعتقادش به سلسلۀ دراویش گنابادی از دانشگاه آزاد اسلامی در بندرعباس اخراج شده است.[۳۱۵] با وجود آن که او تا آن زمان نیمی از امتحاناتش را داده بود، به وی اجازه داده نشد که تحصیلاتش را تکمیل نماید. در سال‏های قبل از آن نیز فرشید یداللهی، امیر اسلامی، و مصطفی دانشجو از ادامۀ تحصیلات دانشگاهی خود محروم گردیدند.[۳۱۶]

۹. ۶  حق اشتغال

مادۀ ۶ میثاق بین‏المللی حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی حق اشتغال را تضمین می‏کند. جمهوری اسلامی چندین درویش گنابادی را از حق اشتغال به کار محروم کرده است. در سال‏های پس از درگیری ۱۳۸۵ در قم، دراویش گنابادی با تبعیض بی سابقه‏ای مواجه شدند. گزارش می‏شود ۳۷ درویش که مشاغل دولتی داشتند از کار اخراج شدند.[۳۱۷] بسیاری دیگر نیز به دلیل وابستگی به سلسلۀ دراویش گنابادی نتوانستند استخدام شوند یا مجوز رسمی حرفه خود را دریافت کنند. در یک مورد، یکی از جانبازان جنگ ایران و عراق به دلیل اعتقادات مذهبی‏اش  امتیازت مربوط به معلولیت خود (درصد جانبازی) را از دست داد.[۳۱۸] در یک مورد دیگر علی معظمی فرد به دلیل آن که در خانۀ خود میزبان چند مورد از گردهمایی‏های دراویش بوده است، از کمیتۀ امداد امام خمینی در سمنان اخراج گردید.[۳۱۹]

دراویش گنابادی ای که به تدریس مشغول بودند، با برخوردهای شدیدتری از سوی حکومت مواجه شدند و بسیاری از آنان شغل خود را از دست دادند. در سال ۱۳۸۷ سه بانوی معلم، لیدا تابان، ویدا تابان، و فائزه واحدی به علت وابستگی شان به سلسلۀ دراویش گنابادی، از کار خود در کرج اخراج شدند.[۳۲۰] دیوان عدالت اداری احکام اخراج آنها را تأئید کرد. مهدی مردانی راد نیز به همین نحو کار تدریس خود در گرگان در استان گلستان را از دست داد. مردانی راد بعدها از شغل دوم خود که در یک بانک محلی بود نیز اخراج شد.[۳۲۱] در سال ۱۳۹۳ علیرضا کاشی و بزرگمهر حکمت شعار، دو دبیر دبیرستان در استان سمنان به دلیل اعتقادشان به سلسلۀ دراویش گنابادی ممنوع التدریس شدند.[۳۲۲] عباس اولیایی نیز به دلیل آن چه که در حکم اخراجش «عضویت در فرقۀ ضالۀ دراویش گنابادی» نوشته شده بود، شغل خود را در سازمان هواپیمایی کشور از دست داد.[۳۲۳]

به علاوه، بسیاری از کسب و کارهای کوچک متعلق به دراویش گنابادی با مشکلات مواجه شده اند. در سال ۱۳۸۷ مقامات یک کتاب فروشی در گناباد را مجبور کردند که فروش کتاب‏های مربوط به تصوف و سلسلۀ دراویش گنابادی را متوقف سازد. در همان سال در اصفهان دو درویش گنابادی پس از آن که به مدت نیم قرن به آرایشگری اشتغال داشتند، نتوانستند جواز کسب آرایشگاه خود را تجدید کنند.[۳۲۴]

در سال ۱۳۸۷ دکتر ناصر احمدی و عماد مردانی از سمت استادی خود در دانشگاه اخراج شدند.[۳۲۵] در ۲۷ اسفند ۱۳۸۹، احسان الله حیدری، وکیل و عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی در خرم آباد در استان لرستان، از سمت خود در دانشگاه اخراج گردید. مجذوبان نور گزارش داد که وابستگی او به سلسلۀ دراویش گنابادی دلیل اخراج او بوده است. حیدری به همین دلیل نیز از ادامۀ تحصیلات عالی خود ممنوع شد.[۳۲۶]  بر همین منوال، سه استاد دانشگاه، دکتر شهرام پازوکی، دکتر بیژن بیدآباد، و دکتر محمد علی صابر به علت وابستگی به سلسلۀ دراویش گنابادی یا اخراج شدند و یا سمت خود را از دست دادند.[۳۲۷] در سال ۱۳۹۵ محمد علی طاووسی، محقق در زمینۀ تصوف و عرفان از سازمان میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی ایران اخراج شد.[۳۲۸]

در سال ۱۳۹۶، یک درویش گنابادی به طرز خشونت آمیزی توسط نیروی انتظامی در کرج مورد ضرب و شتم قرار گرفت، زیرا نشان مخصوص دراویش را در محل کار خود قرار داده بود.[۳۲۹] این روال پس از درگیری‏های گلستان هفتم ادامه یافت. ابراهیم الله‏بخشی‏ که پس از یک سال حبس از زندان آزاد شد، برای داشتن منبع درآمدی برای حمایت از خانواده‏اش، با مشکلات زیادی روبرو شد. تا زمان شیوع کووید ۱۹، وی یک ون برای فروش ساندویچ داشت.

آن حوالی حدود ده تا دوازده ماشین ساندویچ فروش و دست فروش دیگه هم بودند. با این حال، هر شب فقط من آن جا درگیری داشتم. یک روز قبل از مراسم خاکسپاری قاسم سلیمانی (فرمانده سپاه قدس) بسیجی‏ها به من و ماشین حمله کردند. کل بساط من را ریختند به هم و ماشین را داغون کردند و صندلی را شکستند! به بقیه ماشین‏های ساندویچ فروش و دست فروش‏ها خیلی دوستانه می گفتند جمع کنید و بروید، اما با من در گیر می شدند. یک شب دیگر نیروی انتظامی آمد و گفت که باید ماشین ات را ببریم پارکینگ. پرسیدم به چه علت؟ خلافی این ماشین چیست که شما ببرید پارکینگ؟ گفتند که دستور است و تو باید با ما بیایی برویم پارکینگ. من شروع کردم به بحث کردن {با ماموران پلیس}که ناگهان به من دستنبد زدند و من را داخل ماشین پلیس کردند… بعد من را بردند بازداشتگاه. یک شب بازداشت بودم و فردا صبح من رو به دادسرا فرستادند. فعلا سر این پرونده با قرار آزادم. »[۳۳۰]

علیرضا روشن پس از آزادی از زندان کار خود در روزنامۀ شرق را از دست داد و از جانب نیروهای امنیتی با فشارهای شدیدی روبرو شد. هر بار که ناشران می‏خواستند مراسم رونمایی از یکی از کتاب هایش را برگزار کنند، نیروهای امنیتی مانع برگزاری مراسم می شدند. آنها معتقد بودند که هر گونه تبلیغات به نفع دراویش خواهد بود. به گفتۀ روشن «زندگی زیر سایه تهدید بود.»[۳۳۱]

نتیجه گیری

قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران صراحتاً تبعیض مذهبی را ممنوع نمی‏کند. علیرغم این موضوع، اصل ۲۳ این قانون تصریح می‏کند که «تفتیش‏ عقاید ممنوع‏ است‏ و هیچ کس‏ را نمیتوان‏ به‏ صرف‏ داشتن‏ عقیده‏ای مورد تعرض‏ و مؤاخذه‏ قرار داد.» به علاوه، چندین اصل قانون اساسی برخورداری از ضمانت‏های آئین دادرسی را برای همه مردم مقرر می‏کند. هیچ نشانه‏ای وجود ندارد که قانون اساسی ایران اقلیت‏های مذهبی را از این محافظت‏های قانونی مستثنی بداند.

به علاوه، ایران به عنوان یکی از امضاء کنندگان میثاق بین‏المللی حقوق مدنی و سیاسی و میثاق بین‏المللی حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، ملزم است به آزادی مذهب و آزادی اجرای مناسک مذهبی چه به صورت فردی و چه به صورت جمعی به عنوان یک گروه احترام بگذارد. علاوه بر آن، ایران متعهد است حقِ برخورداری از ضمانت‏های آئین دادرسی بدون توجه به اعتقادات مذهبی افراد را برای شهروندان خود تضمین نماید، از جمله حق دسترسی به وکیل و نیز محاکمۀ عادلانه.

شواهد و مدارک ارائه شده در این گزارش نشان می‏دهد، که جمهوری اسلامی در طی چها دهۀ گذشته در ارتباط با پیروان سلسلۀ دراویش گنابادی نعمت اللهی نه تنها از قانون اساسی خود پیروی نکرده است بلکه به تعهدات بین‏المللی خویش نیز پایبند نبوده است. در نتیجه در حالی که جمهوری اسلامی به نقض سیستماتیک آزادی مذهبی دراویش ادامه می‏دهد، تبعیض مذهبی نیز رواج بسیار دارد.

روش شناسی

مرکز اسناد حقوق بشر ایران اطلاعات لازم برای این گزارش را از منابع زیر تهیه و مورد تجزیه و تحلیل قرار داده است:

  • شهادت قربانیان و شهود. مرکز اسناد حقوق بشر ایران برای تهیه این گزارش با شش درویش گنابادی مصاحبه کرد؛ یکی از آنها در حال حاضر در ترکیه در تبعید به سر می‏برد، اما بقیۀ این افراد در ایران هستند.
  • منابع مذهبی. فتاوی مراجع تقلید در مورد صوفیه و دراویش مرور و در این گزارش به آنها استناد گردیده است. پاسخ آنها به پرسش‏های مذهبی در وبسایت‏های گوناگونی که به حوزه علمیه قم وابسته اند، قابل دسترسی است.
  • اسناد صادر شده توسط سازمان‏های غیر دولتی. گزارش‏ها و اطلاعیه‏های مطبوعاتی صادره توسط سازمان‏های گوناگون حقوق بشر در تهیه این گزارش مورد استفاده قرار گرفته است.
  • مقالات و کتب دانشگاهی. کتاب‏ها و مقالاتی در مورد تصوف به طور کلی و سلسلۀ دراویش گنابادی بالاخص برای تهیه این گزارش موررد استفاده قرار گرفته و به آنها استناد گردیده است.
  • گزارش‏های رسانه ها. منابع رسانه‏ای گوناگون ایرانی و نیز منابع رسانه‏ای غیر ایرانی برای تهیه جزئیات و پیشینه در این گزارش مورد استفاده قرار گرفته اند.

در مواردی که این گزارش به اطلاعات تهیه شده توسط عوامل دولتی و یا گروه های دیگر دست اندر کار ارجاع و یا به آنها استناد می‏کند، منابع این اطلاعات را با دقت ارزیابی و صحت و سقم آنها را به طور اختصاصی بررسی می کند. مرکز اسناد حقوق بشر ایران در نهایت و با دقت بسیار منابع اطلاعات به کار رفته در تهیه این گزارش را مورد بازبینی قرار داده تا از اعتبار و دقت آنها یقین کامل حاصل نماید.

تمام نام‎های اماکن، افراد، سازمان‎ها، و غیره که در زیرنویس‏ها در اصل به فارسی نوشته شده، با استفاده از ژورنال بین‎المللی مطالعات خاورمیانه (IJMES) که در سایت https://www.cambridge.org/core/journals/international-journal-of-middle-east-studies/information/author-resources/ijmes-translation-and-transliteration-guide قابل دسترسی است، به انگلیسی حرف نویسی شده اند.

پیوست اول

فقره  ۱، صفحۀ اول – دادنامۀ ۵۳ تن از دراویش گنابادی دستگیر شده در قم، ۱۷ اسفند ۱۳۸۴. دادنامۀ دادیار شعبه ۳ دادسرای عمومی و انقلاب قم، دراویش گنابادی را به اخلال در نظم عمومی و تمرد نسبت به مأموران [نیروی انتظامی] متهم کرد.

فقره  ۱، صفحۀ دوم – دادنامۀ ۵۳ تن از دراویش گنابادی دستگیر شده در قم، ۱۷ اسفند ۱۳۸۴. دادنامۀ دادیار شعبه ۳ دادسرای عمومی و انقلاب قم، دراویش گنابادی را به اخلال در نظم عمومی و تمرد نسبت به مأموران [نیروی انتظامی] متهم کرد.

فقره  ۱، صفحۀ سوم – دادنامۀ ۵۳ تن از دراویش گنابادی دستگیر شده در قم، ۱۷ اسفند ۱۳۸۴. دادنامۀ دادیار شعبه ۳ دادسرای عمومی و انقلاب قم، دراویش گنابادی را به اخلال در نظم عمومی و تمرد نسبت به مأموران [نیروی انتظامی] متهم کرد.

فقرۀ ۲، صفحه اول – حکم ابطال پروانۀ وکالت که در ۱۴ شهریور ۱۳۸۶ توسط مرکز امور مشاوران حقوقی، وکلاء و کارشناسان قوۀ قضاییه صادر شده است. بر اساس این حکم، مصطفی دانشجو، درویش گنابادی، پروانۀ وکالت خود را از دست داد.

فقرۀ ۳، صفحۀ اول – حکم اخراج از دانشگاه برای درویش گنابادی، محمد اسماعیل صلاحی فیروزآبادی، در ۱۳ آبان ۱۳۸۷. وی از دانشکده حقوق دانشگاه آزاد اسلامی، شاخۀ میبد اخراج گردید. کمیتۀ انظباطی وی را به توهین به آیت الله خمینی و رهبر انقلاب خامنه ای متهم کرد. سپس وی به یک سال حبس محکوم شد.

فقره ۴، صفحه اول – رأی کمیسیون ماده ۱۰۰ شهرداری در ۹ آذر ۱۳۹۰ که هیچ گونه تخلف ساختمانی در محل عبادتگاه دراویش در شهر کرد پیدا نکرد. اما نمایندۀ وزارت کشور در کمیسیون، با این تصمیم مخالف بود.

فقره ۵، صفحه اول –  مجازات نصرت عباسی که توسط قاضی پیرعباسی در شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب در ۴ خرداد ۱۳۹۱ صادر شد. وی یکی از اعضاء وبسایت مجذوبان نور بود و به «اقدام علیه امنیت کشور از طریق اجتماع و تبانی به قصد بر هم زدن امنیت عمومی» متهم شده بود. «انتشار اخبار در مورد دراویش گنابادی بر روی اینترنت» نیز به عنوان یکی از جرایم وی ذکر شد. دادگاه دفاعیات طبسی را «واهی و غیر موجه» توصیف کرده و وی را به پنج سال حبس تعلیقی محکوم می نماید.

فقره ۵، صفحه دوم –  مجازات نصرت عباسی که توسط قاضی پیرعباسی در شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب در ۴ خرداد ۱۳۹۱ صادر شد. وی یکی از اعضاء وبسایت مجذوبان نور بود و به «اقدام علیه امنیت کشور از طریق اجتماع و تبانی به قصد بر هم زدن امنیت عمومی» متهم شده بود. «انتشار اخبار در مورد دراویش گنابادی بر روی اینترنت» نیز به عنوان یکی از جرایم وی ذکر شد. دادگاه دفاعیات طبسی را «واهی و غیر موجه» توصیف کرده و وی را به پنج سال حبس تعلیقی محکوم می نماید.

فقره ۶ – حکومت ایران تصویر فوق را به عنوان عکس اتوبوس حادثه گلستان هفتم منتشر نمود. این، مدل قدیمی اتوبوس مرسدس بنز است که توسط شرکت ایران خودرو ساخته شده. چندین سوراخ ناشی از اصابت گلوله به شیشۀ جلوی اتوبوس دیده می شود که حداقل دو تای آنها در طرف راننده  هستند. محمد ثلاث که به عنوان رانندۀ این اتوبوس اعلام شد، هیچ گونه جراحت ناشی از اصابت گلوله نداشت.

فقره ۷ –  اتوبوسی که دراویش گنابادی در بهمن ۱۳۹۶ در خیابان گلستان هفتم پارک کرده بودند و از آن به عنوان محلی برای خواب در طول شب استفاده می شد. به نظر می رسد که این اتوبوس، یک اتوبوس شهری اسکانیا است که به وسیلۀ شرکت شهاب خودرو مونتاژ گردیده است. دو درویش گنابادی به نام های ابراهیم الله بخشی و علیرضا روشن که با مرکز اسناد حقوق بشر ایران مصاحبه کردند، توضیح دادند که اتوبوس مذکور با آنچه که در تصاویر فوق دیده می شود، مطابقت دارد.

منبع عکس: آیدا قجر، «سرکوب دراویش: پروژه از پیش تعیین شده»، ملیون ایران (۲۷ اسفند ۱۳۹۶)، قابل دسترسی در https://melliun.org/iran/159850

فقره ۸ –  فیلم های گوناگونی که توسط مردم گرفته شده است اتوبوس را پس از برخورد به مأموران نیروی انتظامی در خیابان گلستان هفتم در ۳۰ بهمن ۱۳۹۶ نشان می دهد. منبع: یوتیوب

فقره ۹ –  گزارش ادارۀ پزشکی قانونی تهران در بارۀ فوت محمد راجی، درویش گنابادی، در ۹ خرداد ۱۳۹۷. بر اساس نتایج کالبد گشایی و معاینۀ جسد، علت مرگ «صدمات متعدد بدنی در اثر اصابت جسم سخت و جسم برنده نامشخص به تمام نقاط بدن» بوده است. راجی دچار خونریزی تحت عنکبوتیه ای مغز، خونمردگی وسیع عضلات، خونمردگی وسیع ناف و عضلات اطراف ستون فقرات، شکستگی دنده های قفسه سینه و آثار کبودی و سیاه شدگی و خراشیدگی و بریدگی های متعدد در تمام بدنش شده است. این گزارش همچنین نشان می دهد،  که راجی در ناحیه سر و صورت آثار پارگی و کبودی های متعدد و خورد شدگی استخوان های بینی داشته است.

پیوست دوم – لیست محکومیت گسترده دراویش گنابادی، مهر ماه ۱۳۹۹ (سپتامبر ۲۰۲۰)

ردیف نام مجازات وضعیت در زمان انتشار این گزارش
۱ عباس دهقان پس از گذراندن ۲ سال در حبس هنوز حکمی برای وی صادر نشده است. زندانی؛ زندان فشافویه، استان تهران
۲ مصطفی عبدی ۲۶ سال حبس (۷ سال و نیم آن با اِعمال ماده ۱۳۴ قانون مجازات اسلامی مصوب ۱۳۹۲ قابل اجرا است)، ۱۴۸ ضربه شلاق، ۲ سال ممنوعیت از فعالیت‏های اجتماعی، ۲ سال ممنوعیت خروج از کشور، و ۲ سال تبعید در داخل کشور. زندانی؛ زندان فشافویه، استان تهران
۳ امین صفاری ۲۳ سال حبس (۷ سال و نیم آن قابل اجرا است)، ۱۴۸ ضربه شلاق، ۲ سال ممنوعیت خروج از کشور ، و ۲ سال تبعید در داخل کشور. زندانی؛ زندان قزل حصار، استان البرز
۴ کیانوش عباس زاده ۱۶ سال و نیم حبس (۷ سال و نیم آن قابل اجرا است.) زندانی؛ زندان فشافویه، استان تهران
۵ محمد شریفی مقدم ۱۲ سال حبس (۷ سال و نیم آن قابل اجرا است)، ۷۴ ضربه شلاق، ۲ سال ممنوعیت از فعالیت‏های اجتماعی،۲ سال ممنوعیت خروج از کشور، و ۲ سال تبعید به برازجان در استان بوشهر. زندانی؛ زندان فشافویه، استان تهران
۶ کسری نوری ۱۲ سال حبس (۷ سال و نیم آن قابل اجرا است)، ۷۴ ضربه شلاق، ۲ سال ممنوعیت ازعضویت در احزاب سیاسی و فعالیت‏های اجتماعی،۲ سال ممنوعیت خروج از کشور، و ۲ سال تبعید به ثلاث باباجانی در استان کرمانشاه. زندانی؛ زندان عادل آباد، استان فارس
۷ وحید خموشی ۱۲ سال حبس (۷ سال و نیم آن قابل اجرا است)،

۲ سال تبعید به راین در استان کرمان.

زندانی؛ زندان وکیل آباد، استان خراسان رضوی
۸ بهنام محجوبی ۲ سال حبس مرگ در طی دوران زندان؛ زندان اوین، استان تهران

بهنام محجوبی در پی شکنجه و عدم رسیدگی پزشکی از سوی مسئولان زندان درگذشت. مرگ او ۲۸ بهمن ۱۳۹۹ در بیمارستان لقمان تهران اعلام شد.

۹ محمد علی راجی ۹۱ روز حبس موقتاً آزاد شده است
۱۰ مصطفی میر محمدی ۱۳ سال و نیم حبس، ۱۴۸ ضربه شلاق، ۲ سال ممنوعیت خروج از کشور، و ۲ سال تبعید به نهبندان در استان خراسان جنوبی در تبعید است؛ مجازات حبس وی در نتیجۀ بخشنامۀ قوۀ قضاییه در اواخر ۱۳۹۸ کاهش یافت.
۱۱ رضا یاوری مطلق ۹ سال حبس (۵ سال آن قابل اجرا بود)، ۷۴ ضربه شلاق، و ۲ سال تبعید به تایباد در استان خراسان رضوی در تبعید است؛ مجازات حبس وی در نتیجۀ بخشنامۀ قوۀ قضاییه در اواخر ۱۳۹۸ کاهش یافت.
۱۲ رضا انتصاری ۷ سال حبس (۵ سال آن قابل اجرا بود)، ۷۴ ضربه شلاق،  ۲ سال ممنوعیت از فعالیت‏های اجتماعی و سیاسی، ۲ سال ممنوعیت خروج از کشور، ۲ سال تبعید به استان خراسان رضوی در تبعید است؛ مجازات حبس وی در نتیجۀ بخشنامۀ قوۀ قضاییه در اواخر ۱۳۹۸ کاهش یافت.
۱۳ سخاوت سلیمی ۷ سال حبس (۵ سال آن قابل اجرا بود)، ۷۴ ضربه شلاق، ۲ سال ممنوعیت خروج از کشور، ۲ سال ممنوعیت از فعالیت‏های اجتماعی و رسانه‏ای، و ۲ سال تبعید به نیکشهر در استان سیستان و بلوچستان در تبعید است؛ مجازات حبس وی در نتیجۀ بخشنامۀ قوۀ قضاییه در اواخر ۱۳۹۸ کاهش یافت.
۱۴ سینا انتصاری ۷ سال حبس (۵ سال آن قابل اجرا بود)، ۷۴ ضربه شلاق، ۲ سال ممنوعیت از فعالیت‏های اجتماعی و سیاسی، ۲ سال ممنوعیت خروج از کشور،  و ۲ سال تبعید به استان سیستان و بلوچستان در تبعید است؛ مجازات حبس وی در نتیجۀ بخشنامۀ قوۀ قضاییه در اواخر ۱۳۹۸ کاهش یافت.
۱۵ محمد رضا درویشی ۷ سال حبس (۵ سال آن قابل اجرا بود)، ۷۴ ضربه شلاق، ۲ سال ممنوعیت از فعالیت‏های اجتماعی، ۲ سال ممنوعیت خروج از کشور،  و ۲ سال تبعید به  نهبندان در استان خراسان جنوبی در تبعید است؛ مجازات حبس وی در نتیجۀ بخشنامۀ قوۀ قضاییه در اواخر ۱۳۹۸ کاهش یافت.
۱۶ مهدی کیوانلو ۷ سال حبس (۵ سال آن قابل اجرا بود)، ۷۴ ضربه شلاق، ۲ سال ممنوعیت از فعالیت‏های اجتماعی، ۲ سال ممنوعیت خروج از کشور،  و ۲ سال تبعید به  استان سیستان و بلوچستان در تبعید است؛ مجازات حبس وی در نتیجۀ بخشنامۀ قوۀ قضاییه در اواخر ۱۳۹۸ کاهش یافت.
۱۷ مجتبی بیرانوند ۷ سال حبس (۵ سال آن قابل اجرا بود)، ۷۴ ضربه شلاق، ۲ سال ممنوعیت از فعالیت‏های اجتماعی و رسانه‏ای، ۲ سال ممنوعیت خروج از کشور،  و ۲ سال تبعید به  استان سیستان و بلوچستان در تبعید است؛ مجازات حبس وی در نتیجۀ بخشنامۀ قوۀ قضاییه در اواخر ۱۳۹۸ کاهش یافت.
۱۸ بابک مرادی ۷ سال حبس (۵ سال آن قابل اجرا بود)، ۷۴ ضربه شلاق، ۲ سال ممنوعیت از فعالیت‏های اجتماعی و رسانه‏ای، ۲ سال ممنوعیت خروج از کشور،  و ۲ سال تبعید به سراوان در استان سیستان و بلوچستان در تبعید است؛ مجازات حبس وی در نتیجۀ بخشنامۀ قوۀ قضاییه در اواخر ۱۳۹۸ کاهش یافت.
۱۹ صلاح الدین مرادی ۷ سال حبس (۵ سال آن قابل اجرا بود)، ۷۴ ضربه شلاق، ۲ سال ممنوعیت خروج از کشور، ۲ سال ممنوعیت از فعالیت‏های اجتماعی، و ۲ سال تبعید به برازجان در استان بوشهر در تبعید است؛ مجازات حبس وی در نتیجۀ بخشنامۀ قوۀ قضاییه در اواخر ۱۳۹۸ کاهش یافت.
۲۰ سعید دوراندیش ۷ سال حبس (۵ سال آن قابل اجرا بود)، ۷۴ ضربه شلاق، ۲ سال ممنوعیت از فعالیت‏های اجتماعی، ۲ سال ممنوعیت خروج از کشور، و ۲ سال تبعید به زابل در استان سیستان و بلوچستان در تبعید است؛ مجازات حبس وی در نتیجۀ بخشنامۀ قوۀ قضاییه در اواخر ۱۳۹۸ کاهش یافت.
۲۱ مرتضی بیلچی کنگرلو ۷ سال حبس (۵ سال آن قابل اجرا بود)، ۷۴ ضربه شلاق، ۲ سال ممنوعیت از فعالیت‏های اجتماعی، و ۲ سال تبعید به سربیشه در استان خراسان جنوبی در تبعید است؛ مجازات حبس وی در نتیجۀ بخشنامۀ قوۀ قضاییه در اواخر ۱۳۹۸ کاهش یافت.
۲۲ رستم سگوند ۷ سال حبس (۵ سال آن قابل اجرا بود)، ۷۴ ضربه شلاق، ۲ سال ممنوعیت از فعالیت‏های اجتماعی، و ۲ سال تبعید به نهبندان در استان خراسان جنوبی در تبعید است؛ مجازات حبس وی در نتیجۀ بخشنامۀ قوۀ قضاییه در اواخر ۱۳۹۸ کاهش یافت.
۲۳ سعید کریمایی ۷ سال حبس (۵ سال آن قابل اجرا بود)، ۷۴ ضربه شلاق، ۲ سال ممنوعیت از فعالیت‏های اجتماعی، و ۲ سال تبعید به نهبندان در استان خراسان جنوبی در تبعید است؛ مجازات حبس وی در نتیجۀ بخشنامۀ قوۀ قضاییه در اواخر ۱۳۹۸ کاهش یافت.
۲۴ بهروز صادقی اولیایی ۷ سال حبس (۵ سال آن قابل اجرا بود)، ۷۴ ضربه شلاق، ۲ سال ممنوعیت از فعالیت‏های اجتماعی، و ۲ سال تبعید به سراوان در استان سیستان و بلوچستان در تبعید است؛ مجازات حبس وی در نتیجۀ بخشنامۀ قوۀ قضاییه در اواخر ۱۳۹۸ کاهش یافت.
۲۵ کیانوش (اکبر) بیرانوند ۷ سال حبس (۵ سال آن قابل اجرا بود)، ۲ سال ممنوعیت از فعالیت‏های اجتماعی و رسانه‏ای، و ۲ سال تبعید به زهک در استان سیستان و بلوچستان در تبعید است؛ مجازات حبس وی در نتیجۀ بخشنامۀ قوۀ قضاییه در اواخر ۱۳۹۸ کاهش یافت.
۲۶ حیدر تیموری ۷ سال حبس (۵ سال آن قابل اجرا بود)، ۷۴ ضربه شلاق، و ۲ سال تبعید به خاش در استان سیستان و بلوچستان در تبعید است؛ مجازات حبس وی در نتیجۀ بخشنامۀ قوۀ قضاییه در اواخر ۱۳۹۸ کاهش یافت.
۲۷ رسول هویدا ۷ سال حبس (۵ سال آن قابل اجرا بود)، ۷۴ ضربه شلاق، و ۲ سال تبعید به زهک در استان سیستان و بلوچستان در تبعید است؛ مجازات حبس وی در نتیجۀ بخشنامۀ قوۀ قضاییه در اواخر ۱۳۹۸ کاهش یافت.
۲۸ جعفر احمدی ۷ سال حبس (۵ سال آن قابل اجرا بود)، ۷۴ ضربه شلاق، و ۲ سال تبعید به استان کرمان در تبعید است؛ مجازات حبس وی در نتیجۀ بخشنامۀ قوۀ قضاییه در اواخر ۱۳۹۸ کاهش یافت.
۲۹ مجید رشیدی ۷ سال حبس (۵ سال آن قابل اجرا بود)، ۷۴ ضربه شلاق، و ۲ سال تبعید به استان سیستان و بلوچستان در تبعید است؛ مجازات حبس وی در نتیجۀ بخشنامۀ قوۀ قضاییه در اواخر ۱۳۹۸ کاهش یافت.
۳۰ محمد کریمایی ۷ سال حبس (۵ سال آن قابل اجرا بود)، ۷۴ ضربه شلاق، و ۲ سال تبعید به ده سهراج در استان کرمان در تبعید است؛ مجازات حبس وی در نتیجۀ بخشنامۀ قوۀ قضاییه در اواخر ۱۳۹۸ کاهش یافت.
۳۱ علیرضا لک ۷ سال حبس (۵ سال آن قابل اجرا بود)، ۷۴ ضربه شلاق، و ۲ سال تبعید به منوجان در استان کرمان در تبعید است؛ مجازات حبس وی در نتیجۀ بخشنامۀ قوۀ قضاییه در اواخر ۱۳۹۸ کاهش یافت.
۳۲ علیرضا آزاد روش ۷ سال حبس (۵ سال آن قابل اجرا بود)، ۷۴ ضربه شلاق، و ۲ سال تبعید به استان کرمان در تبعید است؛ مجازات حبس وی در نتیجۀ بخشنامۀ قوۀ قضاییه در اواخر ۱۳۹۸ کاهش یافت.
۳۳ محمود براکوهی ۷ سال حبس (۵ سال آن قابل اجرا بود)، ۷۴ ضربه شلاق، و ۲ سال تبعید به کهنوج در استان کرمان در تبعید است؛ مجازات حبس وی در نتیجۀ بخشنامۀ قوۀ قضاییه در اواخر ۱۳۹۸ کاهش یافت.
۳۴ منصور فرهودمند ۷ سال حبس (۵ سال آن قابل اجرا بود)، ۷۴ ضربه شلاق، و ۲ سال تبعید به استان خراسان جنوبی در تبعید است؛ مجازات حبس وی در نتیجۀ بخشنامۀ قوۀ قضاییه در اواخر ۱۳۹۸ کاهش یافت.
۳۵ احسان ملک محمدی ۷ سال حبس (۵ سال آن قابل اجرا بود)، ۷۴ ضربه شلاق، و ۲ سال تبعید به زابل در استان سیستان و بلوچستان در تبعید است؛ مجازات حبس وی در نتیجۀ بخشنامۀ قوۀ قضاییه در اواخر ۱۳۹۸ کاهش یافت.
۳۶ احمد ایرانیخواه ۷ سال حبس (۵ سال آن قابل اجرا بود)، و ۲ سال تبعید به برازجان در استان بوشهر در تبعید است؛ مجازات حبس وی در نتیجۀ بخشنامۀ قوۀ قضاییه در اواخر ۱۳۹۸ کاهش یافت.
۳۷ مهدی بختیاری ۷ سال حبس (۵ سال آن قابل اجرا بود)، و ۲ سال تبعید به استان بوشهر در تبعید است؛ مجازات حبس وی در نتیجۀ بخشنامۀ قوۀ قضاییه در اواخر ۱۳۹۸ کاهش یافت.
۳۸ احمد براکوهی ۷ سال حبس (که توسط دادگاه تجدید نظر به ۲ سال کاهش یافت)، و ۲ سال تبعید به استان سیستان و بلوچستان در تبعید است؛ مجازات حبس وی در نتیجۀ بخشنامۀ قوۀ قضاییه در اواخر ۱۳۹۸ کاهش یافت.
۳۹ سعید سلطانپور ۶ سال حبس (۵ سال آن قابل اجرا بود)، ۷۴ ضربه شلاق، ۲ سال ممنوعیت از فعالیت‏های اجتماعی، ۲ سال ممنوعیت خروج از کشور، و ۲ سال تبعید به زهک در استان سیستان و بلوچستان در تبعید است؛ مجازات حبس وی در نتیجۀ بخشنامۀ قوۀ قضاییه در اواخر ۱۳۹۸ کاهش یافت.
۴۰ مهدی ایزدپناه ۵ سال حبس و ۲ سال تبعید به سیرجان در استان کرمان در تبعید است؛ مجازات حبس وی در نتیجۀ بخشنامۀ قوۀ قضاییه در اواخر ۱۳۹۸ کاهش یافت.
۴۱ احسان صفاری ۳ سال حبس و ۲ سال تبعید به سراوان در استان سیستان و بلوچستان شامل عفو مشروط شده و در دی ماه ۱۳۹۸ تبعید شد.
۴۲ هادی شاهرضا گماسایی گزارشی از محاکمه وی در دست نیست در حال حاضر در استان سیستان و بلوچستان در تبعید به سر می برد؛ تاریخ آن معلوم نیست.
۴۳ مهدی مهدوی گزارشی از محاکمه وی در دست نیست در حال حاضر در استان سیستان و بلوچستان در تبعید به سر می برد؛ تاریخ آن معلوم نیست.
۴۴ مهرداد رضایی ۷ سال حبس (۵ سال آن قابل اجرا بود)، ۷۴ ضربه شلاق، و ۲ سال تبعید به سرباز در استان سیستان و بلوچستان در اواخر ۱۳۹۷ آزاد شده و در انتظار تبعید است.
۴۵ ابوالفضل صحرایی ۷ سال حبس (۵ سال آن قابل اجرا بود)، ۷۴ ضربه شلاق، و ۲ سال تبعید به سربیشه در استان خراسان جنوبی در اواخر ۱۳۹۷ آزاد شده و در انتظار تبعید است.
۴۶ ابوالفضل آوازه ۶ سال حبس (۵ سال آن قابل اجرا بود)، ۷۴ ضربه شلاق، و ۲ سال تبعید به میرجاوه در استان سیستان و بلوچستان آزاد شده و در انتظار تبعید است.
۴۷ مجتبی شکری ۱ سال حبس و ۲ سال تبعید به تایباد در استان خراسان رضوی در اواخر ۱۳۹۷ آزاد شده و در انتظار تبعید است.
۴۸ مهدی مردانی راد ۱ سال حبس و ۲ سال تبعید به سیب و سوران در استان سیستان و بلوچستان در اواخر ۱۳۹۷ آزاد شده و در انتظار تبعید است.
۴۹ مهدی مهدوی فرد ۱۳ سال و نیم حبس (۷ سال و نیم آن قابل اجرا بود)، ۱۴۴ ضربه شلاق، ۲ سال ممنوعیت خروج از کشور، ۲ سال ممنوعیت از فعالیت‏های اجتماعی و ۲ سال تبعید به نیکشهر در استان سیستان و بلوچستان آزاد شده؛ مجازات حبس وی در نتیجۀ بخشنامۀ قوۀ قضاییه در اواخر ۱۳۹۸ کاهش یافت.
۵۰ رضا رضایی ۱۲ سال حبس (۵ سال آن قابل اجرا بود)، ۱۴۸ ضربه شلاق، و ۲ سال تبعید به میرجاوه در استان سیستان و بلوچستان آزاد شده؛ مجازات حبس وی در اواخر ۱۳۹۸ کاهش یافت.
۵۱ بشیر ریاحی قلعه تکی ۱۰ سال و نیم حبس (۵ سال آن قابل اجرا بود)، ۱۴۸ ضربه شلاق، ۲ سال ممنوعیت از فعالیت‏های اجتماعی، و ۲ سال تبعید به خاف در استان خراسان رضوی آزاد شده؛ مجازات حبس وی در اواخر ۱۳۹۸ کاهش یافت.
۵۲ رضا سیگارچی ۷ سال حبس (۵ سال آن قابل اجرا بود)، ۷۴ ضربه شلاق، ۲ سال ممنوعیت خروج از کشور، ۲ سال ممنوعیت از فعالیت‏های اجتماعی و رسانه‏ای،  و ۲ سال تبعید در داخل کشور آزاد شده؛ مجازات حبس وی در اواخر ۱۳۹۸ کاهش یافت.
۵۳ هادی کریمی ۷ سال حبس (۵ سال آن قابل اجرا بود)، ۷۴ ضربه شلاق، ۲ سال ممنوعیت خروج از کشور، ۲ سال ممنوعیت از فعالیت‏های اجتماعی و رسانه‏ای،  و ۲ سال تبعید در داخل کشور آزاد شده؛ مجازات حبس وی در اواخر ۱۳۹۸ کاهش یافت.
۵۴ امیر نوری ۷ سال حبس (۵ سال آن قابل اجرا بود)، ۷۴ ضربه شلاق، ۲ سال ممنوعیت خروج از کشور، ۲ سال ممنوعیت از فعالیت‏های اجتماعی و رسانه‏ای،  و ۲ سال تبعید در داخل کشور آزاد شده؛ مجازات حبس وی در اواخر ۱۳۹۸ کاهش یافت.
۵۵ جواد خمیس آبادی ۷ سال حبس (۵ سال آن قابل اجرا بود)، ۷۴ ضربه شلاق، ۲ سال ممنوعیت خروج از کشور، ۲ سال ممنوعیت از فعالیت‏های اجتماعی و رسانه‏ای،  و ۲ سال تبعید در داخل کشور آزاد شده؛ مجازات حبس وی در اواخر ۱۳۹۸ کاهش یافت.
۵۶ اردشیر عشایری ۷ سال حبس (۵ سال آن قابل اجرا بود)، ۷۴ ضربه شلاق، ۲ سال ممنوعیت از فعالیت‏های اجتماعی، و ۲ سال تبعید به سراوان در استان سیستان و بلوچستان آزاد شده؛ مجازات حبس وی در اواخر ۱۳۹۸ کاهش یافت.
۵۷ مجید مرادی ۷ سال حبس (۵ سال آن قابل اجرا بود)، ۷۵ ضربه شلاق، ۲ سال ممنوعیت از فعالیت‏های اجتماعی، و ۲ سال ممنوعیت خروج از کشور آزاد شده؛ مجازات حبس وی در اواخر ۱۳۹۸ کاهش یافت.
۵۸ مرتضی سهراب پور ۷ سال حبس (۵ سال آن قابل اجرا بود)، ۷۴ ضربه شلاق، ۲ سال ممنوعیت از فعالیت‏های اجتماعی، و ۲ سال ممنوعیت خروج از کشور آزاد شده؛ مجازات حبس وی در اواخر ۱۳۹۸ کاهش یافت.
۵۹ محمد حسن

(حسن) شاهرضا

۷ سال حبس (۵ سال آن قابل اجرا بود)، ۷۴ ضربه شلاق، ۲ سال ممنوعیت از فعالیت‏های اجتماعی، و ۲ سال ممنوعیت خروج از کشور آزاد شده؛ مجازات حبس وی در اواخر ۱۳۹۸ کاهش یافت.
۶۰ امین سلیمانی ۷ سال حبس (۵ سال آن قابل اجرا بود)، ۷۴ ضربه شلاق، ۲ سال ممنوعیت از فعالیت‏های اجتماعی، و ۲ سال ممنوعیت خروج از کشور آزاد شده؛ مجازات حبس وی در اواخر ۱۳۹۸ کاهش یافت.
۶۱ حسام معینی ۷ سال حبس (۵ سال آن قابل اجرا بود)، ۷۴ ضربه شلاق، ۲ سال ممنوعیت از فعالیت‏های اجتماعی، و ۲ سال ممنوعیت خروج از کشور آزاد شده؛ مجازات حبس وی در اواخر ۱۳۹۸ کاهش یافت.
۶۲ صادق قیصری ۷ سال حبس (۵ سال آن قابل اجرا بود)، ۷۴ ضربه شلاق، ۲ سال ممنوعیت از فعالیت‏های اجتماعی، و ۲ سال ممنوعیت خروج از کشور. قیصری درویش گنابادی نیست اما در درگیری‏های گلستان هفتم دستگیر شد. آزاد شده؛ مجازات حبس وی در اواخر ۱۳۹۸ کاهش یافت.
۶۳ محسن نوروزی ۷ سال حبس (۵ سال آن قابل اجرا بود)، ۷۴ ضربه شلاق، ۲ سال ممنوعیت از فعالیت‏های اجتماعی، و ۲ سال ممنوعیت خروج از کشور آزاد شده؛ جزئیات در دست نیست
۶۴ رضا نعمت اللهی ۷ سال حبس (۵ سال آن قابل اجرا بود)، ۷۴ ضربه شلاق، ۲ سال ممنوعیت از فعالیت‏های اجتماعی، و ۲ سال ممنوعیت خروج از کشور آزاد شده؛ جزئیات در دست نیست
۶۵ حسن عباسی ۷ سال حبس (۵ سال آن قابل اجرا بود)، ۷۴ ضربه شلاق، ۲ سال ممنوعیت از فعالیت‏های اجتماعی، و ۲ سال ممنوعیت خروج از کشور آزاد شده؛ جزئیات در دست نیست
۶۶ رامین اشکوه ۷ سال حبس (۵ سال آن قابل اجرا بود)، ۷۵ ضربه شلاق، ۲ سال ممنوعیت از فعالیت‏های اجتماعی، و ۲ سال ممنوعیت خروج از کشور آزاد شده؛ جزئیات در دست نیست
۶۷ مرتضی شکری ۷ سال حبس (۵ سال آن قابل اجرا بود)، ۷۵ ضربه شلاق، ۲ سال ممنوعیت از فعالیت‏های اجتماعی و رسانه‏ای، و ۲ سال تبعید در داخل کشور آزاد شده؛ جزئیات در دست نیست
۶۸ علی قمری ۷ سال حبس (۵ سال آن قابل اجرا بود)، ۷۴ ضربه شلاق، و ۲ سال تبعید به استان سیستان و بلوچستان آزاد شده؛ جزئیات در دست نیست
۶۹ خشایار دهقان ۷ سال حبس (۵ سال آن قابل اجرا بود)، ۷۴ ضربه شلاق، و ۲ سال تبعید به برازجان در استان بوشهر آزاد شده؛ جزئیات در دست نیست
۷۰ حبیب قنبری ۷ سال حبس (۵ سال آن قابل اجرا بود)، ۷۴ ضربه شلاق، و ۲ سال تبعید به ایرانشهر در استان سیستان و بلوچستان آزاد شده؛ جزئیات در دست نیست
۷۱ علی کریمی

(فرزند عبدالرحیم)

۷ سال حبس (۵ سال آن قابل اجرا بود)، ۷۴ ضربه شلاق، و ۲ سال تبعید به استان بوشهر آزاد شده؛ مجازات حبس وی  در تاریخ نامعلوم کاهش یافت.
۷۲ علی بهادری ۷ سال حبس (۵ سال آن قابل اجرا بود)، ۲ سال ممنوعیت از فعالیت‏های اجتماعی، و ۲ سال تبعید به میرجاوه در استان سیستان و بلوچستان آزاد شده؛ مجازات حبس وی  در اواخر ۱۳۹۸ کاهش یافت.
۷۳ سیامک سهرابی ۷ سال حبس (۵ سال آن قابل اجرا بود)، ۷۴ ضربه شلاق، و ۲ سال تبعید در داخل کشور آزاد شده؛ جزئیات در دست نیست
۷۴ ایرج مدحی ۷ سال حبس (۵ سال آن قابل اجرا بود)، ۷۴ ضربه شلاق، و ۲ سال تبعید در داخل کشور آزاد شده؛ جزئیات در دست نیست
۷۵ محمود بغیار ۷ سال حبس (۵ سال آن قابل اجرا بود)، ۷۴ ضربه شلاق، و ۲ سال ممنوعیت از فعالیت‏های اجتماعی آزاد شده؛ جزئیات در دست نیست
۷۶ علی صادقی ۷ سال حبس (۵ سال آن قابل اجرا بود)، ۷۴ ضربه شلاق، و ۲ سال ممنوعیت از فعالیت‏های اجتماعی آزاد شده؛ جزئیات در دست نیست
۷۷ مجید ضمیری ۷ سال حبس (۵ سال آن قابل اجرا بود)، ۷۴ ضربه شلاق، و ۲ سال ممنوعیت از فعالیت‏های اجتماعی آزاد شده؛ جزئیات در دست نیست
۷۸ محمد رضا شایان ۷ سال حبس (۵ سال آن قابل اجرا بود)، ۷۴ ضربه شلاق، و ۲ سال ممنوعیت از فعالیت‏های اجتماعی آزاد شده؛ جزئیات در دست نیست
۷۹ محمد صمدیار ۷ سال حبس (۵ سال آن قابل اجرا بود)، ۷۴ ضربه شلاق، و ۲ سال ممنوعیت از فعالیت‏های اجتماعی آزاد شده؛ جزئیات در دست نیست
۸۰ عبدالله اسماعیلی ۷ سال حبس (۵ سال آن قابل اجرا بود)، ۷۴ ضربه شلاق، و ۲ سال ممنوعیت از فعالیت‏های اجتماعی آزاد شده؛ مجازات حبس وی در اواخر ۱۳۹۸ کاهش یافت.
۸۱ ظفر علی مقیمی ۷ سال حبس (۵ سال آن قابل اجرا بود) و ۲ سال تبعید به زهک در استان سیستان و بلوچستان آزاد شده؛ جزئیات در دست نیست
۸۲ محسن ابوالحسنی ۷ سال حبس (۵ سال آن قابل اجرا بود) و ۲ سال تبعید به برازجان در استان بوشهر آزاد شده؛ جزئیات در دست نیست
۸۳ صمد دادرس (دادرسی) ۷ سال حبس (۵ سال آن قابل اجرا بود) و ۲ سال ممنوعیت خروج از کشور آزاد شده؛ جزئیات در دست نیست
۸۴ ابوالفضل باباحسینی ۷ سال حبس (۵ سال آن قابل اجرا بود) و ۷۴ ضربه شلاق آزاد شده؛ جزئیات در دست نیست
۸۵ جهانگیر حقانی ۷ سال حبس (۵ سال آن قابل اجرا بود) و ۷۴ ضربه شلاق آزاد شده؛ جزئیات در دست نیست
۸۶ مسعود علی‏مددی ۷ سال حبس (۵ سال آن قابل اجرا بود) و ۷۴ ضربه شلاق آزاد شده؛ جزئیات در دست نیست
۸۷ امیر سیدی ۷ سال حبس (۵ سال آن قابل اجرا بود) و ۷۴ ضربه شلاق آزاد شده؛ جزئیات در دست نیست
۸۸ افشین سلیمی چگینی ۷ سال حبس (۵ سال آن قابل اجرا بود) و ۷۴ ضربه شلاق آزاد شده؛ جزئیات در دست نیست
۸۹ امیر سلیمی چگینی ۷ سال حبس (۵ سال آن قابل اجرا بود) و ۷۴ ضربه شلاق آزاد شده؛ جزئیات در دست نیست
۹۰ محمد رضا ابوالفتحی ۷ سال حبس (۵ سال آن قابل اجرا بود) و ۷۴ ضربه شلاق آزاد شده؛ جزئیات در دست نیست
۹۱ مجید امیراحمدی (یاراحمدی) ۷ سال حبس (۵ سال آن قابل اجرا بود) و ۷۴ ضربه شلاق آزاد شده؛ جزئیات در دست نیست
۹۲ حمید رضا امیراحمدی ۷ سال حبس (۵ سال آن قابل اجرا بود) و ۷۴ ضربه شلاق آزاد شده؛ جزئیات در دست نیست
۹۳ محمد رضا زهتاب ۷ سال حبس (۵ سال آن قابل اجرا بود) و ۷۴ ضربه شلاق آزاد شده؛ جزئیات در دست نیست
۹۴ نعمت کاظمی ۷ سال حبس (۵ سال آن قابل اجرا بود) و ۷۴ ضربه شلاق آزاد شده؛ جزئیات در دست نیست
۹۵ میلاد کاکاوند ۷ سال حبس (۵ سال آن قابل اجرا بود) و ۷۴ ضربه شلاق آزاد شده؛ مجازات حبس وی در اواخر ۱۳۹۸ کاهش یافت.
۹۶ سعید خموشی ۷ سال حبس (۵ سال آن قابل اجرا بود) و ۷۴ ضربه شلاق آزاد شده؛ مجازات حبس وی در اواخر ۱۳۹۸ کاهش یافت.
۹۷ مصطفی رهسپار ۷ سال حبس (۵ سال آن قابل اجرا بود) و ۷۴ ضربه شلاق آزاد شده؛ مجازات حبس وی در اواخر ۱۳۹۸ کاهش یافت.
۹۸ فرهاد نعیمی ۷ سال حبس (۵ سال آن قابل اجرا بود) آزاد شده؛ مجازات حبس وی در آبان ۱۳۹۸ کاهش یافت.
۹۹ مرتضی قادری سامانی ۷ سال حبس (۵ سال آن قابل اجرا بود) آزاد شده؛ مجازات حبس وی در اواخر ۱۳۹۸ کاهش یافت.
۱۰۰ شهرام (امید) مقدسی ۷ سال حبس (۵ سال آن قابل اجرا بود) آزاد شده؛ مجازات حبس وی در اواخر ۱۳۹۸ کاهش یافت.
۱۰۱ مهران اصغرزاده ۷ سال حبس (۵ سال آن قابل اجرا بود) آزاد شده؛ مجازات حبس وی در اواخر ۱۳۹۸ کاهش یافت.
۱۰۲ علی نژادصاحبی ۷ سال حبس (۵ سال آن قابل اجرا بود) آزاد شده؛ مجازات حبس وی در اواخر ۱۳۹۸ کاهش یافت.
۱۰۳ بهنود رستمی ۷ سال حبس (۵ سال آن قابل اجرا بود) آزاد شده؛ مجازات حبس وی در اواخر ۱۳۹۸ کاهش یافت.
۱۰۴ امید مقدسی ۷ سال حبس (۵ سال آن قابل اجرا بود) آزاد شده؛ مجازات حبس وی در اواخر ۱۳۹۸ کاهش یافت.
۱۰۵ یونس لک ۷ سال حبس (۵ سال آن قابل اجرا بود) آزاد شده؛ جزئیات در دست نیست
۱۰۶ قاسم حسنلو ۷ سال حبس (۵ سال آن قابل اجرا بود) آزاد شده؛ جزئیات در دست نیست
۱۰۷ مسعود مرزوقی ۷ سال حبس (۵ سال آن قابل اجرا بود) آزاد شده؛ جزئیات در دست نیست
۱۰۸ غلام عباسی ۷ سال حبس (۵ سال آن قابل اجرا بود) آزاد شده؛ جزئیات در دست نیست
۱۰۹ مجید کریمی ۷ سال حبس (۵ سال آن قابل اجرا بود) آزاد شده؛ جزئیات در دست نیست
۱۱۰ اصغر محمدی ۷ سال حبس (۵ سال آن قابل اجرا بود) آزاد شده؛ جزئیات در دست نیست
۱۱۱ رضا باوی ۷ سال حبس (۵ سال آن قابل اجرا بود) آزاد شده؛ جزئیات در دست نیست
۱۱۲ مصطفی آرماندوست ۷ سال حبس (۵ سال آن قابل اجرا بود) آزاد شده؛ جزئیات در دست نیست
۱۱۳ غلام عباس آوازه ۷ سال حبس (۵ سال آن قابل اجرا بود) آزاد شده؛ جزئیات در دست نیست
۱۱۴ نیما عزیزی تزنگی ۷ سال حبس (۵ سال آن قابل اجرا بود) آزاد شده؛ جزئیات در دست نیست
۱۱۵ علی اصغر شریعت ۷ سال حبس (۵ سال آن قابل اجرا بود) آزاد شده؛ جزئیات در دست نیست
۱۱۶ محمد رضا بابازاده شایان ۷ سال حبس (۵ سال آن قابل اجرا بود) آزاد شده؛ جزئیات در دست نیست
۱۱۷ محمدرضا رویین اسفندیاری ۷ سال حبس (۵ سال آن قابل اجرا بود) آزاد شده؛ جزئیات در دست نیست
۱۱۸ محسن آشتیانی ۷ سال حبس (۵ سال آن قابل اجرا بود) آزاد شده؛ جزئیات در دست نیست
۱۱۹ محمدرضا حیدری ۷ سال حبس (۵ سال آن قابل اجرا بود) آزاد شده؛ جزئیات در دست نیست
۱۲۰ محمد اسفندیاری ۷ سال حبس (۵ سال آن قابل اجرا بود) آزاد شده؛ جزئیات در دست نیست
۱۲۱ امیر استرکی ۷ سال حبس (۵ سال آن قابل اجرا بود) آزاد شده؛ جزئیات در دست نیست
۱۲۲ نادر بیرانوند ۷ سال حبس (۵ سال آن قابل اجرا بود) آزاد شده؛ جزئیات در دست نیست
۱۲۳ عباس حاجتی نیا ۷ سال حبس (۵ سال آن قابل اجرا بود) آزاد شده؛ جزئیات در دست نیست
۱۲۴ فرهنگ بوذری خرازی ۶ سال حبس (۵ سال آن قابل اجرا بود)، ۷۴ ضربه شلاق، و ۲ سال ممنوعیت خروج از کشور آزاد شده؛ جزئیات در دست نیست
۱۲۵ حسین سلیمانی ۶ سال حبس (۵ سال آن قابل اجرا بود) و ۲ سال ممنوعیت از فعالیت‏های اجتماعی آزاد شده؛ جزئیات در دست نیست
۱۲۶ اصغر ابراهیمی مقام ۶ سال حبس (۵ سال آن قابل اجرا بود) و ۲ سال ممنوعیت از فعالیت‏های اجتماعی آزاد شده؛ جزئیات در دست نیست
۱۲۷ امین حسینی ۶ سال حبس (۵ سال آن قابل اجرا بود) و ۷۴ ضربه شلاق آزاد شده؛ جزئیات در دست نیست
۱۲۸ اکبر داداشی ۶ سال حبس (۵ سال آن قابل اجرا بود) و ۷۴ ضربه شلاق آزاد شده؛ مجازات حبس وی در اواخر ۱۳۹۸ کاهش یافت.
۱۲۹ حسین هاشمی ۶ سال حبس (۵ سال آن قابل اجرا بود) آزاد شده؛ جزئیات در دست نیست
۱۳۰ حبیب گله داری ۶ سال حبس (۵ سال آن قابل اجرا بود) آزاد شده؛ جزئیات در دست نیست
۱۳۱ احمد موسوی ۶ سال حبس (۵ سال آن قابل اجرا بود) آزاد شده؛ جزئیات در دست نیست
۱۳۲ رضا فراشی ۶ سال حبس (۵ سال آن قابل اجرا بود) آزاد شده؛ جزئیات در دست نیست
۱۳۳ مهدی فاطمی نسب ۶ سال حبس (۵ سال آن قابل اجرا بود) آزاد شده؛ مجازات حبس وی در اواخر ۱۳۹۸ کاهش یافت.
۱۳۴ فرنام (فرهام)

فرهنگ کرمانی

۶ سال حبس (۵ سال آن قابل اجرا بود) آزاد شده؛ مجازات حبس وی در اواخر ۱۳۹۸ کاهش یافت.
۱۳۵ علی باریان ۵ سال حبس و ۲ سال تبعید به برازجان در استان بوشهر آزاد شده؛ جزئیات در دست نیست
۱۳۶ بابک تقیان ۵ سال حبس آزاد شده؛ مجازات حبس وی در اواخر ۱۳۹۸ کاهش یافت.
۱۳۷ حسین آرنگ ۵ سال حبس آزاد شده؛ مجازات حبس وی در اواخر ۱۳۹۸ کاهش یافت.
۱۳۸ آویشا جلال الدین ۵ سال حبس با گذاشتن وثیقه یا دادن تعهد آزاد شده
۱۳۹ حسن عرب عامری ۵ سال حبس آزاد شده؛ جزئیات در دست نیست
۱۴۰ علی ماشاءالله وفایی فرد ۵ سال حبس آزاد شده؛ جزئیات در دست نیست
۱۴۱ محمد دالوند ۵ سال حبس آزاد شده؛ جزئیات در دست نیست
۱۴۲ اصغر صمدیار ۵ سال حبس آزاد شده؛ جزئیات در دست نیست
۱۴۳ محمد حسین ابوالفتحی ۵ سال حبس آزاد شده؛ جزئیات در دست نیست
۱۴۴ محمد اسد سامانی ۵ سال حبس آزاد شده؛ جزئیات در دست نیست
۱۴۵ صالح کمالی دهکردی ۷ سال حبس، ۲ سال ممنوعیت خروج از کشور. به نظر می رسد دادگاه تجدید نظر مجازات وی را به ۳ سال حبس کاهش داده است. آزاد شده؛ مجازات حبس وی در مهر ۱۳۹۸ کاهش یافت.
۱۴۶ حسین قضاوی ۳ سال حبس. آزاد شده؛ مجازات حبس وی در اواخر ۱۳۹۸ کاهش یافت.
۱۴۷ میثم عزیزان ۳ سال حبس. آزاد شده؛ جزئیات در دست نیست
۱۴۸ امیر بهادر جعفری ۳ سال حبس. آزاد شده؛ جزئیات در دست نیست
۱۴۹ محسن عزیزی ۳ سال حبس. آزاد شده؛ جزئیات در دست نیست
۱۵۰ قاسم زمانی ۳ سال حبس (۲ سال آن قابل اجرا بود). آزاد شده؛ دورۀ محکومیت را گذرانده است
۱۵۱ فرامرز مانگری ۱۰ سال حبس، ۷۴ ضربه شلاق، و ۲ سال تبعید به رودبار در استان کرمان. به نظر می رسد دادگاه تجدید نظر مجازات وی را به ۲ سال حبس کاهش داده است. آزاد شده؛ دوره محکومیت وی در دی ماه ۱۳۹۸ به اتمام رسیده است
۱۵۲ مسلم نوروزی ۷ سال حبس، ۷۴ ضربه شلاق، و ۲ سال تبعید به برازجان در استان بوشهر. به نظر می رسد دادگاه تجدید نظر مجازات وی را به ۲ سال حبس کاهش داده است. آزاد شده؛ دوره محکومیت وی در دی ماه ۱۳۹۸ به اتمام رسیده است
۱۵۳ سپیده مرادی ۵ سال حبس، ۲ سال ممنوعیت خروج از کشور، و۲ سال ممنوعیت از فعالیت‏های سیاسی و اجتماعی. دادگاه تجدید نظر مجازات وی را به ۲ سال حبس کاهش داد. آزاد شده؛ دورۀ محکومیت را گذرانده است
۱۵۴ شکوفه یداللهی ۵ سال حبس، و ۲ سال ممنوعیت از فعالیت‏های سیاسی و اجتماعی. دادگاه تجدید نظر مجازات وی را به ۲ سال حبس کاهش داد. آزاد شده؛ دورۀ محکومیت را گذرانده است
۱۵۵ سیما انتصاری ۵ سال حبس. دادگاه تجدید نظر مجازات وی را به ۲ سال حبس کاهش داد. آزاد شده؛ دورۀ محکومیت را گذرانده است
۱۵۶ شیما انتصاری ۵ سال حبس. دادگاه تجدید نظر مجازات وی را به ۲ سال حبس کاهش داد. آزاد شده؛ دورۀ محکومیت را گذرانده است
۱۵۷ مهرداد عینی ۲ سال حبس، ۲ سال ممنوعیت از فعالیت‏های اجتماعی، و ۲ سال ممنوعیت خروج از کشور. آزاد شده؛ دورۀ محکومیت را گذرانده است
۱۵۸ حمید عشایری ۲ سال حبس آزاد شده؛ دورۀ محکومیت را گذرانده است
۱۵۹ کامران بهادری ۲ سال حبس آزاد شده؛ دورۀ محکومیت را گذرانده است
۱۶۰ علی بلبلی ۲ سال حبس آزاد شده؛ دورۀ محکومیت را گذرانده است
۱۶۱ حسین جشن ۲ سال حبس آزاد شده؛ دورۀ محکومیت را گذرانده است
۱۶۲ امید مهدوی ۲ سال حبس آزاد شده؛ دورۀ محکومیت را گذرانده است
۱۶۳ ملک رضایی ۲ سال حبس آزاد شده؛ دورۀ محکومیت را گذرانده است
۱۶۴ سجاد برادران ۲ سال حبس آزاد شده؛ دورۀ محکومیت را گذرانده است
۱۶۵ محمد امیراحمدی ۲ سال حبس آزاد شده؛ دورۀ محکومیت را گذرانده است
۱۶۶ موسی فضلی پور ۲ سال حبس آزاد شده؛ دورۀ محکومیت را گذرانده است
۱۶۷ اشکان کاظمی ۲ سال حبس آزاد شده؛ دورۀ محکومیت را گذرانده است
۱۶۸ اسماعیل نوروزی ۲ سال حبس آزاد شده؛ دورۀ محکومیت را گذرانده است
۱۶۹ عباس برغمدی ۲ سال حبس آزاد شده؛ دورۀ محکومیت را گذرانده است
۱۷۰ الیاس محمدی ۲ سال حبس آزاد شده؛ دورۀ محکومیت را گذرانده است
۱۷۱ علی رشنو ۲ سال حبس آزاد شده؛ دورۀ محکومیت را گذرانده است
۱۷۲ علیرضا سیاسی ۲ سال حبس آزاد شده؛ جزئیات در دست نیست
۱۷۳ جلال الدین غزنوی بیدگلی ۲ سال حبس آزاد شده؛ جزئیات در دست نیست
۱۷۴ سجاد برادران ۲ سال حبس آزاد شده؛ جزئیات در دست نیست
۱۷۵ علی افشار اصلی ۲ سال حبس آزاد شده؛ جزئیات در دست نیست
۱۷۶ محمد قاسم اللهیاری ۲ سال حبس آزاد شده؛ جزئیات در دست نیست
۱۷۷ محمد علمدوست ۲ سال حبس آزاد شده؛ جزئیات در دست نیست
۱۷۸ علی اصغر سالاری ۲ سال حبس. به نظر می رسد دادگاه تجدید نظر مجازات وی را کاهش داده است. آزاد شده؛ مجازات حبس وی در اواخر ۱۳۹۸ کاهش یافت.
۱۷۹ پوریا نوری ۲ سال حبس. به نظر می رسد دادگاه تجدید نظر مجازات وی را کاهش داده است. در مهر ۱۳۹۷ آزاد شده است
۱۸۰ حسین حاج محمدی ۲ سال حبس. به نظر می رسد دادگاه تجدید نظر مجازات وی را کاهش داده است. در مهر ۱۳۹۷ آزاد شده است
۱۸۱ الهام احمدی ۵ سال حبس. دادگاه تجدید نظر مجازات وی را به ۱ سال و نیم کاهش داد. وی در زندان به ۱۴۸ ضربه شلاق محکوم شد. آزاد شده؛ دورۀ محکومیت را گذرانده است
۱۸۲ منصور فولادی ۱ سال و نیم حبس آزاد شده؛ دورۀ محکومیت را گذرانده است
۱۸۳ حسین بیرانوند ۱ سال و نیم حبس آزاد شده؛ دورۀ محکومیت را گذرانده است
۱۸۴ حسن فیضی ۱ سال و نیم حبس آزاد شده؛ دورۀ محکومیت را گذرانده است
۱۸۵ محمد علی کرمی آباد شاپوری ۱ سال حبس و ۴۰ ضربه شلاق آزاد شده؛ دورۀ محکومیت را گذرانده است
۱۸۶ سجاد رزمی ۷ سال حبس، ۷۴ ضربه شلاق، ۲ سال ممنوعیت از فعالیت‏های اجتماعی، و ۲ سال ممنوعیت خروج از کشور. به نظر می رسد دادگاه تجدید نظر مجازات وی را به یک سال حبس کاهش داده است. آزاد شده؛ دوره محکومیت وی در دی ماه ۱۳۹۷ به اتمام رسیده است
۱۸۷ منوچهر کوکبی ۷ سال حبس، ۷۴ ضربه شلاق، ۲ سال تبعید در داخل کشور. دادگاه تجدید نظر مجازات وی را به یک سال حبس کاهش داد. آزاد شده؛ دورۀ محکومیت را گذرانده است
۱۸۸ علی اصغر گنج پناهی ۷ سال حبس، ۷۴ ضربه شلاق، ۲ سال ممنوعیت از فعالیت‏های اجتماعی. به نظر می رسد دادگاه تجدید نظر مجازات وی را به یک سال حبس کاهش داده است. آزاد شده؛ دوره محکومیت وی در دی ماه ۱۳۹۷ به اتمام رسیده است
۱۸۹ ابراهیم الله بخشی ۷ سال حبس، ۷۴ ضربه شلاق. دادگاه تجدید نظر مجازات وی را به یک سال حبس کاهش داد. آزاد شده؛ دورۀ محکومیت را گذرانده است
۱۹۰ آرمان ابوالفتحی ۷ سال حبس، ۷۴ ضربه شلاق. به نظر می رسد دادگاه تجدید نظر مجازات وی را به یک سال حبس کاهش داده است. آزاد شده؛ دورۀ محکومیت را گذرانده است
۱۹۱ آرمین ابوالفتحی ۷ سال حبس، ۷۴ ضربه شلاق. به نظر می رسد دادگاه تجدید نظر مجازات وی را به یک سال حبس کاهش داده است. آزاد شده؛ دورۀ محکومیت را گذرانده است
۱۹۲ مهدی اسکندری ۷ سال حبس و ۲ سال ممنوعیت خروج از کشور. به نظر می رسد دادگاه تجدید نظر مجازات وی را کاهش داده است. آزاد شده؛ دورۀ محکومیت را گذرانده است
۱۹۳ بیژن سلطانی الکرانی ۷ سال حبس. به نظر می رسد دادگاه تجدید نظر مجازات وی را به یک سال حبس کاهش داده است. آزاد شده؛ دورۀ محکومیت را گذرانده است
۱۹۴ آرش مرادی ۷ سال حبس. دادگاه تجدید نظر مجازات وی را به یک سال حبس کاهش داد. آزاد شده؛ دورۀ محکومیت را گذرانده است
۱۹۵ صدیقه صفابخت ۵ سال حبس و ۲ سال ممنوعیت از فعالیت‏های سیاسی و اجتماعی. به نظر می رسد دادگاه تجدید نظر مجازات وی را به یک سال حبس کاهش داده است. آزاد شده؛ دورۀ محکومیت را گذرانده است
۱۹۶ نازیلا نوری ۵ سال حبس. دادگاه تجدید نظر مجازات وی را به یک سال حبس کاهش داد. آزاد شده؛ دورۀ محکومیت را گذرانده است
۱۹۷ شهاب بخشیان ۵ سال حبس. دادگاه تجدید نظر مجازات وی را به یک سال حبس کاهش داد. آزاد شده؛ دورۀ محکومیت را گذرانده است
۱۹۸ مصطفی آرمان (زمان) ۲ سال حبس. به نظر می رسد دادگاه تجدید نظر مجازات وی را به یک سال حبس کاهش داده است. آزاد شده؛ دورۀ محکومیت را گذرانده است
۱۹۹ نورعلی موسوی ۲ سال حبس. به نظر می رسد دادگاه تجدید نظر مجازات وی را کاهش داده است. در مهر ۱۳۹۷ آزاد شده است
۲۰۰ رضا حیدری ۱ سال حبس آزاد شده؛ دورۀ محکومیت را گذرانده است
۲۰۱ کیان نژاد حسینی ۱ سال حبس آزاد شده؛ دورۀ محکومیت را گذرانده است
۲۰۲ البرز رستمی ۱ سال حبس آزاد شده؛ دورۀ محکومیت را گذرانده است
۲۰۳ مهدی سعادت ۱ سال حبس آزاد شده؛ دورۀ محکومیت را گذرانده است
۲۰۴ مسلم رضایی ۱ سال حبس آزاد شده؛ دورۀ محکومیت را گذرانده است
۲۰۵ حسین کلهر ۱ سال حبس آزاد شده؛ دورۀ محکومیت را گذرانده است
۲۰۶ علی  محمدشاهی ۱ سال حبس آزاد شده؛ دورۀ محکومیت را گذرانده است
۲۰۷ محمد نظام اسلامی ۱ سال حبس آزاد شده؛ دورۀ محکومیت را گذرانده است
۲۰۸ محسن پروین ۱ سال حبس آزاد شده؛ دورۀ محکومیت را گذرانده است
۲۰۹ مجید شایق ۱ سال حبس آزاد شده؛ دورۀ محکومیت را گذرانده است
۲۱۰ مهدی سعادت ۱ سال حبس آزاد شده؛ دورۀ محکومیت را گذرانده است
۲۱۱ هاشم آوازه ۱ سال حبس آزاد شده؛ دورۀ محکومیت را گذرانده است
۲۱۲ ابراهیم رضایی ۱ سال حبس آزاد شده؛ دورۀ محکومیت را گذرانده است
۲۱۳ احمد نبئی ۱ سال حبس آزاد شده؛ دورۀ محکومیت را گذرانده است
۲۱۴ یاسر سلیمانی جونقانی ۱ سال حبس آزاد شده؛ دورۀ محکومیت را گذرانده است
۲۱۵ مهدی ایمان زاده ۱ سال حبس آزاد شده؛ دورۀ محکومیت را گذرانده است
۲۱۶ علی قنادزاده ۱۶ ماه حبس. به نظر می رسد دادگاه تجدید نظر مجازات وی را کاهش داده است آزاد شده؛ دورۀ محکومیت را گذرانده است
۲۱۷ مریم فرسیابی ۶ ماه حبس و ۲ سال ممنوعیت از فعالیت‏های اجتماعی و سیاسی آزاد شده؛ دورۀ محکومیت را گذرانده است
۲۱۸ مریم براکوهی ۶ ماه حبس آزاد شده؛ دورۀ محکومیت را گذرانده است
۲۱۹ احمد دارایی ۶ ماه حبس آزاد شده؛ دورۀ محکومیت را گذرانده است
۲۲۰ اسماعیل عابدینی ۶ ماه حبس آزاد شده؛ دورۀ محکومیت را گذرانده است
۲۲۱ جمال تهرانی ۶ ماه حبس آزاد شده؛ دورۀ محکومیت را گذرانده است
۲۲۲ مهدی نظری ۶ ماه حبس آزاد شده؛ دورۀ محکومیت را گذرانده است
۲۲۳ مصطفی میرزایی ۶ ماه حبس آزاد شده؛ دورۀ محکومیت را گذرانده است
۲۲۴ حسین کریمی ۶ ماه حبس آزاد شده؛ دورۀ محکومیت را گذرانده است
۲۲۵ عماد گودرزی ۶ ماه حبس آزاد شده؛ دورۀ محکومیت را گذرانده است
۲۲۶ نادر یاوری ۶ ماه حبس آزاد شده؛ دورۀ محکومیت را گذرانده است
۲۲۷ نورعلی مقیمی ۶ ماه حبس آزاد شده؛ دورۀ محکومیت را گذرانده است
۲۲۸ مهرداد گودرزی ۶ ماه حبس آزاد شده؛ دورۀ محکومیت را گذرانده است
۲۲۹ رامین یاوری ۶ ماه حبس آزاد شده؛ دورۀ محکومیت را گذرانده است
۲۳۰ امیر موسویان ۶ ماه حبس آزاد شده؛ دورۀ محکومیت را گذرانده است
۲۳۱ امید ضمیری ۶ ماه حبس آزاد شده؛ دورۀ محکومیت را گذرانده است
۲۳۲ شهرام شکری ۶ ماه حبس آزاد شده؛ دورۀ محکومیت را گذرانده است
۲۳۳ نیما عالیه ۶ ماه حبس آزاد شده؛ دورۀ محکومیت را گذرانده است
۲۳۴ محمد تقی پور ۶ ماه حبس آزاد شده؛ دورۀ محکومیت را گذرانده است
۲۳۵ مهدی مقدم علویان ۶ ماه حبس آزاد شده؛ دورۀ محکومیت را گذرانده است
۲۳۶ فرشاد سپهوند ۶ ماه حبس آزاد شده؛ دورۀ محکومیت را گذرانده است
۲۳۷ مصطفی بیرانوند ۴ ماه حبس آزاد شده؛ دورۀ محکومیت را گذرانده است
۲۳۸ شهناز کیان اصل از محاکمۀ وی گزارشی در دست نیست با گذاشتن وثیقه آزاد شده است
۲۳۹ ایوب اسدی از محاکمۀ وی گزارشی در دست نیست به دلیل مشکلات جدی پزشکی با گذاشتن وثیقه یا تعهد آزاد شده است
۲۴۰ شعیب اسماعیلی از محاکمۀ وی گزارشی در دست نیست در اواخر ۱۳۹۸ آزاد شده است
۲۴۱ سعید گودرزی از محاکمۀ وی گزارشی در دست نیست آزاد شده؛ دوره محکومیت وی در اواخر ۱۳۹۸ به اتمام رسیده است
۲۴۲ شهاب اکبری از محاکمۀ وی گزارشی در دست نیست آزاد شده؛ دورۀ محکومیت را گذرانده است
۲۴۳ مهدی مهدیلو از محاکمۀ وی گزارشی در دست نیست آزاد شده؛ دورۀ محکومیت را گذرانده است
۲۴۴ نعمت الله ریاحی از محاکمۀ وی گزارشی در دست نیست آزاد شده؛ دورۀ محکومیت را گذرانده است
۲۴۵ مصطفی شیرازیان از محاکمۀ وی گزارشی در دست نیست آزاد شده؛ دورۀ محکومیت را گذرانده است
۲۴۶ علی قاسمی از محاکمۀ وی گزارشی در دست نیست آزاد شده؛ دورۀ محکومیت را گذرانده است
۲۴۷ محمد باقر مقیمی از محاکمۀ وی گزارشی در دست نیست آزاد شده؛ دورۀ محکومیت را گذرانده است
۲۴۸ علی جمشیدی از محاکمۀ وی گزارشی در دست نیست آزاد شده؛ دورۀ محکومیت را گذرانده است
۲۴۹ حسین فهیمی از محاکمۀ وی گزارشی در دست نیست آزاد شده؛ دورۀ محکومیت را گذرانده است
۲۵۰ محمد رجایی از محاکمۀ وی گزارشی در دست نیست آزاد شده؛ دورۀ محکومیت را گذرانده است
۲۵۱ البرز اسکندری سبزی از محاکمۀ وی گزارشی در دست نیست آزاد شده؛ جزئیات در دست نیست
۲۵۲ یوسف رئیس زاده از محاکمۀ وی گزارشی در دست نیست آزاد شده؛ جزئیات در دست نیست
۲۵۳ فرهاد بیرانوند از محاکمۀ وی گزارشی در دست نیست آزاد شده؛ جزئیات در دست نیست
۲۵۴ ابراهیم محمدی از محاکمۀ وی گزارشی در دست نیست آزاد شده؛ جزئیات در دست نیست
۲۵۵ ابوالفضل سالاری از محاکمۀ وی گزارشی در دست نیست آزاد شده؛ جزئیات در دست نیست
۲۵۶ ابوالقاسم نصیری بافقی از محاکمۀ وی گزارشی در دست نیست آزاد شده؛ جزئیات در دست نیست

[۱] «مصاحبۀ مرکز اسناد حقوق بشر ایران با ابراهیم الله‏بخشی‏»، (۷ آوریل ۲۰۲۰) (موجود در آرشیو مرکز اسناد حقوق بشر ایران).

[۲]  همان.

[۳] لوید وی. جی. ریجن، «اسلام و روابط با ادیان دیگر؛ سخنرانی‏های سال ۲۰۰۶ جرالد ویزفیلد، ص. ۷۳» [Lloyd V. J. Ridgeon, Islam and Inter-faith Relations; The Gerald Weisfeld Lectures 2006, 73]، (۲۰۰۷)[۲۰۰۷]. همچنین نگاه کنید به مهدی امین رضوی و سید حسین نصر، «سنت عقلانی اسلامی در ایران صص. ۵۹-۶۴» [Mehdi Aminrazavi & Seyyed Hossein Nasr, The Islamic Intellectual Tradition in Persia]، (۲۰۱۳) [۲۰۱۳]. (مباحثه در مورد فارابی، معلم ثانی، و تاثیر شگرف او بر تصوف اسلام اولیه).

[۴] نگاه کنید به «فرقۀ گنابادی» [Gonābādi Order]، دایره المعارف ایرانیکا [Encyclopædia Iranica] (۱۴ فوریه ۲۰۱۲) ، قابل دسترسی در http://www.iranicaonline.org/articles/gonabadi-order

[۵] لنارد لوئیسون، «مقدمه‏ای ‏بر تاریخ مدرن تصوف پارسی، بخش اول: سلسلۀ نعمت اللهی: آزار و اذیت، احیا و تفرقه» [Leonard Lewisohn, An Introduction to the History of Modern Persian Sufism, Part I: The Nematollahi Order: Persecution, Revival and Schism]، (جلد ۶۱، شماره ۳، بولتن مدرسه سواس، صص ۴۴۹-۵۰)  [Vol. 61, No. 3 Bulletin of the SOAS, 449-50] (۱۹۸۸) [۱۹۹۸].

[۶] نگاه کنید به دایره المعارف ایرانیکا [Encyclopædia Iranica] ، زیرنویس ۴.

[۷] ماتیس ای. دبلیو. ون دن باس و بقیه نویسندگان، «سلسلۀ گنابادی»، [Matthijs E.W. van den Bos et al., Gunābādiyya] ،[Encyclopedia of Islam III (eds) 2 (Brill 2013)] ، ) دایره المعارف اسلام، جلد سوم، ویرایش دوم، انتشارت بریل، ۲۰۱۳) ،  قابل دسترسی در https://referenceworks.brillonline.com/entries/encyclopaedia-of-islam-3/*-COM_27547

[۸] همان.

[۹] حاج علی تابنده محبوب علی شاه، «خورشید تابنده»، صص ۸۷، ۱۲۶، ۱۵۰، ۱۵۸، ۵۲۷، ۶۷۷، ۶۷۸،  (چاپ دوم ۱۳۷۳) ، قابل دسترسی http://www.sufi.ir/books/download/farsi/khorshid-tabandeh.pdf

[۱۰] راز زیمت، «صوفی ها، شبکه‏های اجتماعی و تلاش برای آزادی مذهب در ایران» [Raz Zimmt, Sufis, Social Networks and the Struggle for Religious Freedom in Iran] (جلد ۲، شماره ۳ رسانه‏های اجتماعی خاور میانه، مارس ۲۰۱۴) [Vol. 2 No. 3 Middle East Social Media, March 2014] قابل دسترسی در  https://english.tau.ac.il/impact/sufis#_edn1 همچنین نگاه کنید به الهام شایق، «تصوف و تعالی گرایی: گفتگویی پساساختاری میان مولانا و ویتمن ص. ۲۳» [Elham Shayegh, Sufism and Transcendentalism; A Poststructuralist Dialogue Between Rumi and Whitman 23] (۲۰۲۰) [۲۰۲۰]. (مباحثه در مورد تعداد دراویش گنابادی در ایران).

[۱۱] علیرضا کرمانی، «سیاست زدگی روحانیت شیعه و ناشکیبایی در برابر درویشان»، رادیو زمانه (۷ اکتبر ۲۰۱۴)، قابل دسترسی در https://www.radiozamaneh.com/180268

[۱۲] حسینیه به محلی برای عبادت و تجمع برای مراسم مذهبی شیعی، به ویژه مراسم سالگرد عاشورا گفته می شود. نگاه کنید به نجیبه مارافی «تضاد در هم تنیده: تفاوت میان فرهنگ و مذهب ص. ۱۲۳» [Najebah Marafi, The Intertwined Conflict: The Difference Between Culture and Religion 123] (۲۰۱۲) [۲۰۱۲]. خانقاه یک مؤسسه اسلامی و تشکیلات فیزیکی است، که عمدتاً برای تجمع دراویش صوفیه و دعا در حضور استاد صوفی که معلم و رهبر گروه است، مورد استفاده قرار می گیرد. نگاه کنید به «خانقاه»، دایرهالمعارف ایرانیکا Kānaqāh, Encyclopædia Iranica]] ،(۲۰ آوریل ۲۰۱۲) Apr. 20, 2012],] ، قابل دسترسی در

https://iranicaonline.org/articles/kanaqah

[۱۳] جواد نوربخش «در خرابات; هفت مقاله در بارۀ تصوف»، ص. ۷۵ (۱۳۵۷).

[۱۴] ویلیام سی. چیتیک، «طریق عشق صوفی: آموزه‏های روحانی رومی، صص. ۱۹۶ و ۲۱۴» [William C. Chittick, The Sufi Path of Love: The Spiritual Teachings of Rumi] (۱۹۸۳) [۱۹۸۳].

[۱۵] اخوان الصفا یکی از کامل ترین دایرهالمعارف‏های علوم در قرون وسطی است. نگاه کنید به «اخوان الصفا»، دایره المعارف فلسفه دانشگاه استنفورد [Ikhwân al-Safâ’, Stanford Encyclopedia of Philosophy]، (۸ ژوئیه ۲۰۱۶)، قابل دسترسی در https://plato.stanford.edu/entries/ikhwan-al-safa/#Aut

[۱۶] «شهادتنامۀ علیرضا روشن»، مرکز اسناد حقوق بشر ایران (۲۹ فوریه ۲۰۲۰)، قابل دسترسی در https://iranhrdc.org/fa/%d8%b4%d9%87%d8%a7%d8%af%d8%aa%d9%86%d8%a7%d9%85%d9%87-%d8%b9%d9%84%db%8c%d8%b1%d8%b6%d8%a7-%d8%b1%d9%88%d8%b4%d9%86/

[۱۷] نگاه کنید به «تقلید»، دایرهالمعارف بریتانیکا [Taqlīd, Encyclopedia Britannica]( ۱۸فوریه ۲۰۲۰)، قابل دسترسی در https://www.britannica.com/topic/taqlid

[۱۸] «گفتگو با دکتر سید مصطفی آزمایش در بارۀ عقاید و وضعیت دراویش گنابادی»، ایران گلوبال (۱۳ مارس ۲۰۱۸)، قابل دسترسی در   https://iranglobal.info/node/65277

[۱۹] «نور علی تابنده: به عمر خود جسارت به حسینیه ندیده ام»، رادیو زمانه (۲۵ نوامبر ۲۰۰۷)، قابل دسترسی در http://zamaaneh.com/news/2007/11/post_3008.html

[۲۰] بر طبق اعتقاد شیعیان، مهدی، امام غایب و جانشین حضرت محمد، پس از غیبت طولانی‏اش به عنوان ناجی بشریت ظهور خواهد کرد. نگاه کنید به محمد علی امیر معزی، «راهنمای آسمانی در تشیع اولیه: منابع محرمانه در اسلام، ص. ۱۱۴» [Mohammad Ali Amir-Moezzi, The Divine Guide in Early Shi’ism; The Sources of Esotericism in Islam 114] (۱۹۹۴) [۱۹۹۴].

[۲۱] «ون دن باس و بقیه نویسندگان»، رک. زیرنویس ۷، در صص. ۳ تا ۵.

[۲۲] حاج ملا سلطان محمد گنابادی سلطان علیشاه، «سعادتنامه»، صص ۱۰۹ تا ۱۱۰، )ویرایش شده به وسیله حسینعلی کاشانی بیدختی، انتشارات حقیقت، چاپ دوم ۱۳۷۹)، (سال اولین چاپ ۱۲۶۵هجری شمسی)، قابل دسترسی در  http://www.sufism.ir/books/download/farsi/saadatnameh.pdf

[۲۳] شاه نعمت الله ولی، دیوان اشعار، شعرهای شماره ۸۲۶ و ۱۰۲۴ (ویرایش شده به وسیله مهرداد بیات) ، قابل دسترسی در https://ganjoor.net/shahnematollah/ (تاریخ آخرین دسترسی:  ۲۵ سپتامبر ۲۰۲۰).

[۲۴] محسن کدیور، «دراویش گنابادی و جمهوری اسلامی»، وبسایت رسمی محسن کدیور (۲ اسفند ۱۳۹۶)، قابل دسترسی در https://kadivar.com/16450/

[۲۵] زکات یک پرداخت الزام آور از بخش معینی از دارایی‏های قانونی فرد به نفع فقرا و گروه‏های مشخص دیگری است، که باید به فقیه صالح پرداخت شود. نگاه کنید به آرون زیسوو، «زکات، دایرهالمعارف اسلام، ویرایش شده به وسیله پی. بییرمن و بقیه نویسندگان، چاپ دوم، سال ۲۰۱۲»، [Aaron Zysow, Zakāt, Encyclopedia of Islam (P. Bearman et al. eds., 2nd ed. 2012)] ، قابل دسترسی در https://referenceworks.brillonline.com/entries/encyclopaedia-of-islam-2/zakat-COM_1377?s.num=0&s.f.s2_parent=s.f.book.encyclopaedia-of-islam-2&s.q=Zakat

همچنین نگاه کنید به «اجبار به خمس و زکات – نظام مالی اسلام – منابع اقتصادی نظام اسلام»، پرسمان دانشگاهیان (۲۰ اردیبهشت ۱۳۸۶)، قابل دسترسی در https://www.porseman.com/article/%D8%A7%D8%AC%D8%A8%D8%A7%D8%B1-%D8%A8%D9%87-%D8%AE%D9%85%D8%B3-%D9%88-%D8%B2%D9%83%D8%A7%D8%AA-%D9%86%D8%B8%D8%A7%D9%85-%D9%85%D8%A7%D9%84%D9%8A%D9%87-%D8%A7%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85-%D9%85%D9%86%D8%A7%D8%A8%D8%B9-%D8%A7%D9%82%D8%AA%D8%B5%D8%A7%D8%AF%D9%8A-%D9%86%D8%B8%D8%A7%D9%85-%D8%A7%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85%D9%8A/4073 ( مباحثه در مورد اهمیت مالیات های اسلامی و نقش حکومت اسلامی در اعمال چنین مالیات هایی).

[۲۶] «چرا نتوانسته‏ایم خمس و زکات را وارد مالیات‎ها کنیم/مفهوم “وجه الاماره” در اقتصاد اسلامی»، خبرگزاری بین‏المللی قرآن [IQNA] (۲۹ دی ۱۳۹۸)، قابل دسترسی در https://iqna.ir/fa/news/3872646/%DA%86%D8%B1%D8%A7-%D9%86%D8%AA%D9%88%D8%A7%D9%86%D8%B3%D8%AA%D9%87%E2%80%8C%D8%A7%DB%8C%D9%85-%D8%AE%D9%85%D8%B3-%D9%88-%D8%B2%DA%A9%D8%A7%D8%AA-%D8%B1%D8%A7-%D9%88%D8%A7%D8%B1%D8%AF-%D9%85%D8%A7%D9%84%DB%8C%D8%A7%D8%AA%E2%80%8C%D9%87%D8%A7-%DA%A9%D9%86%DB%8C%D9%85-%D9%85%D9%81%D9%87%D9%88%D9%85-%D9%88%D8%AC%D9%87%E2%80%8C%D8%A7%D9%84%D8%A7%D9%85%D8%A7%D8%B1%D9%87-%D8%AF%D8%B1-%D8%A7%D9%82%D8%AA%D8%B5%D8%A7%D8%AF-%D8%A7%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85%DB%8C

[۲۷] «هرآنچه باید در مورد خمس بدانیم»، خبرگزاری رسمی حوزه (۱۲ مرداد ۱۳۹۷)، قابل دسترسی در   https://www.hawzahnews.com/news/457507/%D9%87%D8%B1-%D8%A2%D9%86%DA%86%D9%87-%D8%AF%D8%B1%D8%A8%D8%A7%D8%B1%D9%87-%D8%AE%D9%85%D8%B3-%D8%A8%D8%A7%DB%8C%D8%AF-%D8%A8%D8%AF%D8%A7%D9%86%DB%8C%D9%85

[۲۸] نگاه کنید به آرون زیسوو و رابرت گلیو، «خمس، دایرهالمعارف اسلام، ویرایش شده به وسیله پی. بییرمن و بقیه نویسندگان، چاپ دوم، سال ۲۰۱۲»،  [Aaron Zysow & Robert Gleave, Khums, Encyclopedia of Islam (P. Bearman et al. eds., 2nd ed. 2012)] ، قابل دسترسی در    https://referenceworks.brillonline.com/entries/encyclopaedia-of-islam-2/khums-COM_1417?s.num=0&s.f.s2_parent=s.f.book.encyclopaedia-of-islam-2&s.q=Khums+

[۲۹] نور علی تابنده، «در بارۀ حقوق مالی و عشریه، قسمت اول»، صص. ۱۳ تا ۱۶ و ۳۰ تا ۳۲، (نشر چهاردهم ۱۳۸۸)، قابل دسترسی در http://www.tasavof.ir/books/download/farsi/hazrate-majzoubalishah/jozveh121/jozveh_14_jozavate_mozooee.pdf

[۳۰] حنا شیخ، «مقایسۀ سازمان روحانیت کاتولیک و تشیع»، بی بی سی فارسی (۱۵ اوت ۲۰۱۸)، قابل دسترسی در https://www.bbc.com/persian/blog-viewpoints-45198586

[۳۱] مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات حوزۀ علمیۀ قم، اندیشه قم، قابل دسترسی در  https://www.andisheqom.com/fa/Question/View/8722/%D8%A2%D9%8A%D8%A7-%D8%AF%D8%B1%D8%A7%D9%88%D9%8A%D8%B4-%DA%AF%D9%86%D8%A7%D8%A8%D8%A7%D8%AF%D9%8A-%D8%A7%D8%B9%D8%AA%D9%82%D8%A7%D8%AF-%D8%A8%D9%87-%D8%AE%D9%85%D8%B3-%D9%88-%D8%B2%DA%A9%D8%A7%D8%AA-%D8%AF%D8%A7%D8%B1%D9%86%D8%AF-%D9%8A%D8%A7-%D9%86%D9%87-%D8%AA%D9%81%D8%B5%D9%8A%D9%84%D8%A7%D9%8B (تاریخ آخرین دسترسی: ۱۸ سپتامبر ۲۰۲۰).

[۳۲] مهران تمدن فر، «تشکیلات اسلامی و رهبری سیاسی: بنیادگرایی ، فرقه گرایی، و مصلحت گرایی، صص. ۱۰۴ و ۱۰۶» [Mehran Tamadonfar, The Islamic Polity and Political Leadership: Fundamentalism, Sectarianism, And Pragmatism 104,106] (۲۰۱۹) [۲۰۱۹].

[۳۳] بهزاد پورصالح، «نورعلی تابنده: از رد نظریه ولایت فقیه تا حصر در گلستان هفتم»، بی بی سی فارسی (۲۴ دسامبر ۲۰۱۹)، قابل دسترسی در https://www.bbc.com/persian/iran-features-50758206

[۳۴] نهضت آزادی ایران سازمانی سیاسی است که در دهه ۱۳۴۰ تأسیس گردید. اعضاء آن خود را «مسلمان، ایرانی و مشروطه خواه» توصیف می‏کنند و دنباله رو اصول سیاسی دکتر محمد مصدق، سی و پنجمین نخست وزیر ایران هستند. نگاه کنید به فروغ جهانبخش، «اسلام، دمکراسی و تجددگرایی مذهبی در ایران: از بازرگان تا سروش، ۱۹۵۳ تا ۲۰۰۰، صص. ۹۱-۲»، Forough Jahanbakhsh,]  Islam, Democracy and Religious Modernism in Iran: From Bazargan to Soroush (1953-2000) 91-2] ، (۲۰۰۱) [۲۰۰۱].

[۳۵] دکتر نورعلی تابنده در سمت معاون وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، رئیس سازمان حج، اوقاف، و امور خیریه و معاون وزیر دادگستری در کابینۀ مهدی بازرگان خدمت کرد. مهدی بازرگان (۱۲۸۶-۱۳۷۳) اولین نخست وزیر ایران پس از انقلاب ۱۳۵۷بود. نگاه کنید به پریا منتظرزاده، «باورهای دراویش و برخورد حکومت، آب روانی که سنگ خارا شد»، رادیو زمانه (۲۷ فوریه ۲۰۱۸)، قابل دسترسی در https://www.radiozamaneh.com/383601

[۳۶] پریا منتظرزاده، «باورهای دراویش و برخورد حکومت، آب روانی که سنگ خارا شد»، رادیو زمانه (۲۷ فوریه ۲۰۱۸)، قابل دسترسی در https://www.radiozamaneh.com/383601

[۳۷] «نگاهی به زندگی نورعلی تابنده؛ درویشی که عرفان و سیاست را درآمیخت»، یورو نیوز فارسی (۲۵ دسامبر ۲۰۱۹)، قابل دسترسی در https://farsi.euronews.com/2019/12/24/iran-biography-noor-ali-tabandeh-sufi-lawyer-politician

[۳۸] «مشکل جمهوری اسلامی با دراویش گنابادی چیست؟» دویچه وله فارسی (۲۰ فوریه ۲۰۱۸)، قابل دسترسی در  https://www.dw.com/fa-ir/%D9%85%D8%B4%DA%A9%D9%84-%D8%AC%D9%85%D9%87%D9%88%D8%B1%DB%8C-%D8%A7%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85%DB%8C-%D8%A8%D8%A7-%D8%AF%D8%B1%D8%A7%D9%88%DB%8C%D8%B4-%DA%AF%D9%86%D8%A7%D8%A8%D8%A7%D8%AF%DB%8C-%DA%86%DB%8C%D8%B3%D8%AA/a-42663244

[۳۹] «پور صالح»، رک. زیرنویس ۳۳.

[۴۰] «دکتر نور علی تابنده قطب دراویش گنابادی:امروز حمایت از کروبی در انتخابات وظیفه تمام فقراست »، بالاترین (۷ ژوئن ۲۰۰۹)، قابل دسترسی در https://www.balatarin.com/permlink/2009/6/7/1610922

[۴۱] «الله‏بخشی‏»، رک. زیرنویس ۱.

[۴۲] به گفتۀ لادن برومند، یکی از بنیانگذاران مرکز عبدالرحمن برومند و یکی از مدافعان برجستۀ حقوق بشر، تا حدود چهار میلیون نفر از پیروان سلسلۀ دراویش گنابادی به کروبی رأی دادند. نگاه کنید به جفری گدمین و شون کیلی، «مصاحبه با لادن برومند: شاه هرگز این قدر منفور نبود که رهبر انقلاب هست» [Jeffrey Gedmin and Sean Keeley, Interview with Ladan Boroumand: “The Shah Was Never as Hated as the Supreme Leader Is,”]، امریکن اینترست [American-Interest website] (۲۰ فوریه ۲۰۲۰)، قابل دسترسی در https://www.the-american-interest.com/2020/02/20/ladan-boroumand-the-shah-was-never-as-hated-as-the-supreme-leader-is/

[۴۳] «یورونیوز فارسی»، رک. زیرنویس ۳۷.

[۴۴] «رهبر دراویش گنابادی: نمی‌توانم بیرون بیایم اما در منزل آزادم»، بی بی سی فارسی ( ۷ مارس ۲۰۱۸)، قابل دسترسی  در https://www.bbc.com/persian/iran-43314388

[۴۵] «یورونیوز فارسی»، رک. زیرنویس ۳۷.

[۴۶] عرفان ثابتی، «چه کسی از معنویت‌های نوین می‌ترسد؟»، بی بی سی فارسی (۱۴ فوریه ۲۰۱۸)، قابل دسترسی در https://www.bbc.com/persian/blog-viewpoints-43057641

[۴۷] «دراویش گنابادی و کشمکش با حکومت ایران؛ گاهشمار»، بی بی سی فارسی (۲۰ فوریه ۲۰۱۸)، قابل دسترسی در  https://www.bbc.com/persian/iran-features-43125911

[۴۸] «ون دن باس و بقیه نویسندگان»، رک. زیرنویس ۷، در ص. ۴.

[۴۹] استفتاء یعنی درخواست رسمی از یک فقیه برای صدور حکمی در باره مسئله‏ای ‏در قانون اسلامی. حکمی که در پاسخ به استفتاء صادر می‏شود فتوا نام دارد که اطاعت از آن برای مقلدان فقیهی که این فتوا را صادر کرده، الزامی است. نگاه کنید به محمد خالد مسعود، «اهمیت استفتاء در گفتمان فتوا»[ Mohammad Khalid Masud, The Significance of Istifta in the Fatwa Discourse] ، (جلد ۴۸، شماره ۳، مطالعات اسلامی، صص. ۳۴۱ تا ۳۶۶، سال ۲۰۰۹) ،

Vol. 48 No. 3 Islamic Studies, 341-66 (2009)]]، قابل دسترسی در https://www.jstor.org/stable/20839171?seq=1

[۵۰]«برخی از فتواهای مراجع تقلید در مورد تصوف و خانقاه»، (شماره ۴۷ مجلۀ رواق اندیشه) ، آبان ۱۳۸۴، قابل دسترسی در   http://pajuhesh.irc.ir/product/magazine/show.text/id/962/order/72

[۵۱] «آیت الله نوری همدانی: صوفیه با هدف تضعیف اسلام شکل گرفت»، روزنامه جمهوری اسلامی (۳۰ بهمن ۱۳۸۴)، قابل دسترسی در https://www.magiran.com/article/1004076

[۵۲] «بی بی سی فارسی»، رک. زیرنویس ۴۷.

[۵۳] گلناز اسفندیاری، «تصوف، مورد حمله در ایران» [Golnaz Esfandiari, Sufism Under Attack In Iran]، رادیو فردا (۲۶ فوریه ۲۰۰۹)، قابل دسترسی در https://www.rferl.org/a/Sufism_Under_Attack_In_Iran/1499990.html

[۵۴] «مسئولان عاملین جنایت خیابان پاسداران را زودترمجازات کنند»، خبرگزاری مهر (۱۳ بهمن ۱۳۹۶)، قابل دسترسی در https://www.mehrnews.com/news/4235590/%D9%85%D8%B3%D8%A6%D9%88%D9%84%D8%A7%D9%86-%D8%B9%D8%A7%D9%85%D9%84%D8%A7%D9%86-%D8%AC%D9%86%D8%A7%DB%8C%D8%AA-%D8%AE%DB%8C%D8%A7%D8%A8%D8%A7%D9%86-%D9%BE%D8%A7%D8%B3%D8%AF%D8%A7%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D8%B1%D8%A7-%D8%B2%D9%88%D8%AF%D8%AA%D8%B1-%D9%85%D8%AC%D8%A7%D8%B2%D8%A7%D8%AA-%DA%A9%D9%86%D9%86%D8%AF

[۵۵] «نقدهای حضرت آیت الله نوری همدانی بر عقاید صوفیان»، شفقنا (۳۱ شهریور ۱۳۹۷)، قابل دسترسی در   https://fa.shafaqna.com/news/632543/

[۵۶] در سال ۱۳۹۸ هنگامی که خبر ساخت یک فیلم سینمایی در باره مولانا انتشار یافت، آیت الله مکارم شیرازی و آیت الله نوری همدانی با لحن تندی تصوف را مردود شمرده و اعلام کردند که ترویج صوفیه حرام است. نگاه کنید به «مکارم شیرازی و نوری همدانی ساخت فیلم شمس تبریزی را حرام اعلام کردند»، رادیو فردا (۲۴ سپتامبر ۲۰۱۹)، قابل دسترسی در  https://www.radiofarda.com/a/30180804.html

[۵۷] «روحانی عالیرتبۀ ایرانی قتل عام یهودیان در دوران حکومت نازی را به عنوان خرافه رد می‏کند»، سیدنی مورنینگ هرالد [Top Iran Cleric Rejects Holocaust as ‘Superstition’, Sydney Morning Herald]) (Feb. 19, 2006) ۶ سپتامبر ۲۰۱۰) قابل دسترسی در https://www.smh.com.au/world/top-iran-cleric-rejects-holocaust-as-superstition-20100906-14wca.html

[۵۸] «حکم ازدواج با صوفیه»، پایگاه اطلاعات رسانی دفتر  آیت الله مکارم شیرازی، قابل دسترسی در https://makarem.ir/main.aspx?typeinfo=21&lid=0&catid=22928&mid=263041 (تاریخ آخرین دسترسی: ۱۸ سپتامبر ۲۰۲۰).

[۵۹] «حکم حضور در خانقاه و شرکت در مجالس صوفیه»، هدانا (۱۹ فروردین ۱۳۹۶) ، قابل دسترسی در

https://hadana.ir/%D8%AD%DA%A9%D9%85-%D8%AD%D8%B6%D9%88%D8%B1-%D8%AF%D8%B1-%D8%AE%D8%A7%D9%86%D9%82%D8%A7%D9%87-%D9%88-%D8%B4%D8%B1%DA%A9%D8%AA-%D8%AF%D8%B1-%D9%85%D8%AC%D8%A7%D9%84%D8%B3-%D8%B5%D9%88%D9%81%DB%8C%D9%87/

[۶۰] « آیت الله مکارم: صوفیان یک خطر محسوب می شوند»، روزنامه دنیای اقتصاد (۷ مهر ۱۳۹۷) ، قابل دسترسی در

https://donya-e-eqtesad.com/%D8%A8%D8%AE%D8%B4-%D8%B3%D8%A7%DB%8C%D8%AA-%D8%AE%D9%88%D8%A7%D9%86-62/3445761-%D8%A2%DB%8C%D8%AA-%D8%A7%D9%84%D9%84%D9%87-%D9%85%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D9%85-%D8%B5%D9%88%D9%81%DB%8C%D8%A7%D9%86-%DB%8C%DA%A9-%D8%AE%D8%B7%D8%B1-%D9%85%D8%AD%D8%B3%D9%88%D8%A8-%D9%85%DB%8C-%D8%B4%D9%88%D9%86%D8%AF

[۶۱] ذهبیه که به نام‏های ام السلاسل یا ذهبیه اغتشاشیه نیز نامیده شده، یک فرقۀ تصوف شیعی است که در قرن نهم در ایران و عراق امروزی به وجود آمد. ذهبیه و دراویش گنابادی نعمت اللهی سلسله‏های اصلی و فعال درویشان شیعه در ایران هستند. نگاه کنید به جعفر سجادی، «فرهنگ معارف اسلامی جلد ۲»، ص. ۸۹۲ (۱۳۷۳). اگرچه تعداد پیروان سلسله ذهبیه مشخص نیست، اما آنها به جذب افراد و تبلیغ پیام خود از طریق شبکه‏های زیرزمینی در شهرهای مختلف همچنان ادامه می‏دهند. نگاه کنید به اسدالله خاوری، «ذهبیه جلد ۱»، ص. ۲۹۶ (۱۳۸۳). پس از انقلاب ۱۳۵۷محدودیت‏های شدیدی در برگزاری مناسک مذهبی و فعالیت‏های تبلیغی به پیروان سلسله ذهبیه تحمیل شد. دکتر عبدالحمید گنجویان، سی و نهمین قطب این سلسله، در پی حوادث پس از انقلاب ۱۳۵۷ به لندن مهاجرت نمود. پس از درگذشت دکتر گنجویان در سال ۲۰۱۰، دکتر حسین عصاریان که ساکن دزفول می باشد، به عنوان چهلمین قطب سلسلۀ ذهبی رهبری گروه را بر عهده گرفت. نگاه کنید به عطا انزلی، «ظهور ذهبیه در ایران عصر صفوی» [Ata Anzali, The Emergence of the Zahabiyya in Safavid Iran] (جلد ۲ شماره ۲ مجله مطالعات صوفیه، صص. ۱۴۹ تا ۱۷۵، ژوئن ۲۰۱۳)

[Vol. 2 Issue 2 Journal of Sufi Studies, 149-175 (June 2013)]، قابل دسترسی در https://brill.com/view/journals/jss/2/2/article-p149_2.xml#affiliation0

دراویش ذهبیه عبادتگاه‏هایی در شهرهای مختلف ایران دارند، از جمله دزفول (خانقاه احمدیه)، تهران (واقع در سه راه امین حضور) و شیراز (خانقاه احمدیه). خانقاه دزفول در سال ۱۳۳۸ بنا گردید. زمانی که دراویش ذهبیه قصد بازسازی این بنا را در سال ۱۳۷۸داشتند، آیت الله علی شفیعی، نمایندۀ رهبر انقلاب در استان خوزستان، با این پروژه مخالفت نمود. به دنبال اعتراضات تندروها، شهرداری دزفول خانقاه را تخریب کرد. علی رغم این موضوع، دراویش ذهبیه به دیوان عدالت اداری شکایت نمودند، که در سال ۱۳۸۳حکم به بازسازی خانقاه داد. به دنبال پیروزی حقوقی دراویش در دادگاه، تندروها تلاش بسیار کردند تا مانع بازسازی خانقاه دزفول شوند. در این راستا، چند تن از روحانیون عالی رتبه شیعه، دراویش ذهبیه را به شدت تقبیح کرده و مردود شمردند. این روحانیون عبارتند از آیت الله محمد تقی بهجت، آیت الله ناصر مکارم شیرازی، آیت الله حسین نوری همدانی، آیت الله لطف الله صافی گلپایگانی و آیت الله محمد فاضل لنکرانی. نگاه کنید به «در خصوص فعالیت‏های خانقاه دزفول و نوع کارهایشان و زیر نظر چه مجموعه‏ای ‏کار می‏کنند توضیح دهید.» رهروان ولایت (۱۴ مهر ۱۳۹۳)، قابل دسترسی در  https://btid.org/fa/news/42695

[۶۲] «مجله رواق اندیشه»، رک. زیرنویس ۵۰.

[۶۳] «واکنش ۲ مرجع تقلید به درگیری برخی دراویش با نیروی انتظامی/این گروه هم طرفدار عرفان کاذبند هم انحرافی»، خبر آنلاین (۵ اسفند ۱۳۹۶)، قابل دسترسی در https://www.khabaronline.ir/news/757476/%D9%88%D8%A7%DA%A9%D9%86%D8%B4-%DB%B2-%D9%85%D8%B1%D8%AC%D8%B9-%D8%AA%D9%82%D9%84%DB%8C%D8%AF-%D8%A8%D9%87-%D8%AF%D8%B1%DA%AF%DB%8C%D8%B1%DB%8C-%D8%A8%D8%B1%D8%AE%DB%8C-%D8%AF%D8%B1%D8%A7%D9%88%DB%8C%D8%B4-%D8%A8%D8%A7-%D9%86%DB%8C%D8%B1%D9%88%DB%8C-%D8%A7%D9%86%D8%AA%D8%B8%D8%A7%D9%85%DB%8C-%D8%A7%DB%8C%D9%86

[۶۴] آیت الله لطف الله صافی گلپایگانی، «معارف دین جلد ۱»، ص. ۳۵ (۱۳۸۵).

[۶۵] آیت پیمان و محمد صادق رجبی، «نظر فقهای یکصد سال اخیر پیرامون تصوف»، شبکه اجتهاد (۱۱ مهر ۱۳۹۸)، قابل دسترسی در http://ijtihadnet.ir/%D9%86%D8%B8%D8%B1-%D9%81%D9%82%D9%87%D8%A7%DB%8C-%DB%8C%DA%A9%D8%B5%D8%AF-%D8%B3%D8%A7%D9%84-%D8%A7%D8%AE%DB%8C%D8%B1-%D9%BE%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%85%D9%88%D9%86-%D8%AA%D8%B5%D9%88%D9%81-%D8%A2%DB%8C/

[۶۶] «فتاوای آیت الله العظمی صافی گلپایگانی (مدظله) در مورد فرقه‏های صوفیه»، تابناک نیوز (۱۳ آذر ۱۳۹۷)، قابل دسترسی در https://www.tabnak.ir/fa/news/857137/%D9%81%D8%AA%D8%A7%D9%88%D8%A7%DB%8C-%D8%A2%DB%8C%D8%AA-%D8%A7%D9%84%D9%84%D9%87-%D8%A7%D9%84%D8%B9%D8%B8%D9%85%DB%8C-%D8%B5%D8%A7%D9%81%DB%8C-%DA%AF%D9%84%D9%BE%D8%A7%DB%8C%DA%AF%D8%A7%D9%86%DB%8C-%D9%85%D8%AF%D8%B8%D9%84%D9%87-%D8%AF%D8%B1-%D9%85%D9%88%D8%B1%D8%AF-%D9%81%D8%B1%D9%82%D9%87-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%B5%D9%88%D9%81%DB%8C%D9%87

[۶۷] «مجلۀ رواق اندیشه»، رک. زیرنویس ۵۰.

[۶۸] «صدور فتوای اعدام نویسنده مقاله موهن به پیامبر اکرم»، تبیان (۱۳ اسفند ۱۳۸۵)، قابل دسترسی در https://article.tebyan.net/37240/%D8%B5%D8%AF%D9%88%D8%B1-%D9%81%D8%AA%D9%88%D8%A7%DB%8C-%D8%A7%D8%B9%D8%AF%D8%A7%D9%85-%D9%86%D9%88%DB%8C%D8%B3%D9%86%D8%AF%D9%87-%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D9%87-%D9%85%D9%88%D9%87%D9%86-%D8%A8%D9%87-%D9%BE%DB%8C%D8%A7%D9%85%D8%A8%D8%B1-%D8%A7%DA%A9%D8%B1%D9%85-%D8%B5%D9%84%DB%8C-%D8%A7%D9%84%D9%84%D9%87-%D8%B9%D9%84%DB%8C%D9%87-%D9%88-%D8%A7%D9%84%D9%87-%D9%88-%D8%B3%D9%84%D9%85- .رفیق تقی در دسامبر ۲۰۱۱ در باکو در آذربایجان کشته شد. نگاه کنید به رناد منشو، «نویسنده آذربایجانی منتقد اسلام در پی سوء قصد درگذشت»، رادیو فردا (۱۱ دسامبر ۲۰۱۱)، قابل دسترسی در https://www.radiofarda.com/a/o2_rafiq_taqi_death/24400000.html

[۶۹] «آیت الله فاضل لنکرانی: صوفیه و همه مذاهب منسوب به آن از فرقه‏های باطل است»، روزنامه جمهوری اسلامی (۲ شهریور ۱۳۸۵)، قابل دسترسی در https://www.magiran.com/article/1183500

[۷۰] علی افشاری، «ولایت فقیه و “انتقام‌گیری” تاریخی از دراویش»، رادیو فردا (۳۰ مارس ۲۰۱۸)، قابل دسترسی در  https://www.radiofarda.com/a/iran-theocracy-againstderavish/29132746.html

[۷۱] «ون دن باس و بقیه نویسندگان»، رک. زیرنویس ۷، در ص. ۲.

[۷۲] «دویچه وله فارسی»، رک. زیرنویس ۳۸.

[۷۳] «مصاحبۀ مرکز اسناد حقوق بشر ایران با حمید رضا مرادی سروستانی» (۱۷ آوریل ۲۰۲۰) (موجود در آرشیو مرکز اسناد حقوق بشر ایران).

[۷۴] در این متن مقصود ازعبارت «حزب الله» گروه های اسلام گرای پس از انقلاب ایران است و نه شبه نظامیان مسلح لبنان که مورد حمایت حکومت ایران قرار دارند. نگاه کنید به «دویچه وله فارسی»، رک. زیرنویس ۳۸.

[۷۵] نازنین انصاری، «دراویش گنابادی: ها، مشاوران درباری، رقبای سیاسی و مذهبی»، کیهان لندن [Nazanin Ansari, The Gonabadi Dervishes: Gnostics, Royal Advisors, Political and Religious Adversaries, Kayhan Life] (۲۰ مارس ۲۰۱۸) [Mar.20, 2018]، قابل دسترسی در https://kayhanlife.com/people/the-gonabadi-dervishes-gnostics-royal-advisors-political-and-religious-adversaries/

[۷۶] همان.

[۷۷] امیر چمنی، «زیست درویشان در ایران؛ از تخریب خانقاه‌ها، تا سرکوب پیروان »، تریبون زمانه (۲۴ آوریل ۲۰۱۸)، قابل دسترسی در https://www.tribunezamaneh.com/archives/152912

[۷۸] در اسفند ماه ۱۳۷۸ یک خانقاه در تربت حیدریه در استان خراسان به دستور مقامات شهر تخریب شد. «خانقاه‏ها در ایران»، سلسلۀ نعمت اللهی، قابل دسترسی در   http://www.nematolahi.com/ (تاریخ آخرین دسترسی: ۱۹ سپتامبر ۲۰۲۰) (در صفحه اصلی لینک «خانقاه های جهان» را دنبال کنید، سپس لینک «خانقاه های ایران» را دنبال کنید، پس از آن گزینه «توضیخات بیشتر» را برای «خانقاه تربت حیدریه» انتخاب کنید).

[۷۹] «مرادی سروستانی»، رک. زیرنویس ۷۳. محدودیت‏های مسافرتی برای رهبران روحانی گنابادی تا این اواخر ادامه داشته است. در شهریور ۱۳۸۷ کرمعلی فرهانپور، یکی از رهبران روحانی گنابادی در یاسوج در استان کهگیلویه و بویر احمد توسط نیروهای امنیتی دستگیر شد. از او در بارۀ دلیل سفرش سؤال شد و او را مجبور کردند که شهر را ترک کند. در آبان ۱۳۸۷ هم فرهانپور به همین ترتیب در فرودگاه بندر عباس دستگیر شد و وی را مجبور به بازگشت کردند. نگاه کنید به «وضعیت دراویش نعمت اللهی گنابادی در سال ۱۳۸۷»، پژواک ایران، قابل دسترسی در http://www.pezhvakeiran.com/page1.php?id=9181  (تاریخ آخرین دسترسی: ۲۰ سپتامبر ۲۰۲۰).

[۸۰] «انصاری»، رک. زیرنویس ۷۵.

[۸۱] آیت الله خمینی یکی از معدود روحانیون شیعه بود که در تفسیر متون مقدسه از ادبیات و منابع تصوف استفاده می‏کرد. نگاه کنید به «پیمان و رجبی» رک. زیرنویس ۶۵. آیت الله خمینی در بعضی از اشعار خود دراویش و خانقاه تا آنجا مورد ستایش قرار داد ه که برخی از محققان نتیجه گرفته اند، که او در حقیقت احترام فوق العاده‏ای ‏برای صوفیان قائل بوده است. نگاه کنید به آیت الله خمینی، «دیوان اشعار»، صص. ۲۲ و ۴۵ (۱۳۹۲)، قابل دسترسی در , http://www.imam-khomeini.ir/fa/c78_2751/%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8/%D8%AF%DB%8C%D9%88%D8%A7%D9%86_%D8%A7%D8%B4%D8%B9%D8%A7%D8%B1/%D8%AF%DB%8C%D9%88%D8%A7%D9%86_%D8%A7%D8%B4%D8%B9%D8%A7%D8%B1 اما محققان طرفدار حکومت این گونه نتیجه گیری ها را انکار می‏کنند.

[۸۲] «وقایع گلستان هفتم : نیشتری بر زخمهای ۴۰ ساله دراویش نعمت اللهی گنابادی»، شب تاب نیوز (۲۷ مارس ۲۰۱۸)، قابل دسترسی در https://shabtabnews.com/1397/01/07/%D9%88%D9%82%D8%A7%DB%8C%D8%B9-%DA%AF%D9%84%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86-%D9%87%D9%81%D8%AA%D9%85-%D9%86%DB%8C%D8%B4%D8%AA%D8%B1%DB%8C-%D8%A8%D8%B1-%D8%B2%D8%AE%D9%85%D9%87%D8%A7%DB%8C-40-%D8%B3%D8%A7/

[۸۳] «برگی از کارنامه چهل ساله جمهوری اسلامی؛ “دگراندیشان مذهبی در میان قربانیان قتل‏های زنجیره‌ای دهه هفتاد”»، حقوق بشر در ایران (۱۴ مه ۲۰۱۹)، قابل دسترسی در https://humanrightsiniran.com/1398/54077/

[۸۴] «دویچه وله فارسی»، رک. زیرنویس ۳۸.

[۸۵] علی اصغر رمضانپور، «اعتصاب غذای خانگی دراویش در ایران»، بی بی سی فارسی (۷ مارس ۲۰۱۴)، قابل دسترسی در https://www.bbc.com/persian/iran/2014/03/140307_nm_darvish_gonabad_strike

[۸۶] «انصاری»، رک. زیرنویس ۷۵ .

[۸۷] «ثابتی»، رک. زیرنویس ۴۶. همچنین نگاه کنید به آمنه مستقیمی، «نسخه های کاذب برای سبک زندگی معنوی»، قدس آنلاین (۹ اسفند ۱۳۹۱) ، قابل دسترسی در

http://www.qudsonline.ir/news/107131/%D9%86%D8%B3%D8%AE%D9%87-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%DA%A9%D8%A7%D8%B0%D8%A8-%D8%A8%D8%B1%D8%A7%DB%8C-%D8%B3%D8%A8%DA%A9-%D8%B2%D9%86%D8%AF%DA%AF%DB%8C-%D9%85%D8%B9%D9%86%D9%88%DB%8C (مباحثه در مورد نظرات رهبر جمهوری اسلامی در مورد عرفان های کاذب و سلسله های درویشی در طول سفر وی به استان خراسان شمالی).

[۸۸] «روشن»، رک. زیرنویس ۱۶.

[۸۹] همان.

[۹۰] همان.

[۹۱] سازمان دیده بان حقوق بشر، «گزارش جهانی ۲۰۱۲: وقایع ۲۰۱۱، ص. ۵۵۵»، [World Report 2012; Events of 2011, Human Rights Watch] (2012)، قابل دسترسی در https://www.hrw.org/sites/default/files/reports/wr2012.pdf

[۹۲] «روشن»، رک. زیرنویس ۱۶.

[۹۳] «صدور احکام سنگین علیه دروایش گنابادی و وکلایشان»، بی بی سی فارسی (۱۴ ژوئیه ۲۰۱۳)، قابل دسترسی در https://www.bbc.com/persian/iran/2013/07/130714_nm_gonabadi_sufi_prison

[۹۴] «روشن»، رک. زیرنویس ۱۶.

[۹۵] بر اساس قوانین ایران، مجازات محاربه می‏تواند اعدام، قطع دست و پای مخالف یکدیگر ، و تبعید باشد.

[۹۶] «روشن»، رک. زیرنویس ۱۶.

[۹۷] همان.

[۹۸] «علیرضا روشن، شاعر ایرانی از زندان آزاد شد»، رادیو زمانه (۱۷ اکتبر ۲۰۱۳) ، قابل دسترسی در https://www.radiozamaneh.com/104422

[۹۹] «روشن»، رک. زیرنویس ۱۶.

[۱۰۰]  همان.

[۱۰۱] «در جرائم موجب تعزیر هر گاه جرائم ارتکابی بیش از سه جرم نباشد، دادگاه برای هر یک از آن جرائم حداکثر مجازات مقرر را حکم می‏کند و هر گاه جرایم ارتکابی بیش از سه جرم باشد، مجازات هر یک را بیش از حداکثر مجازات مقرر قانونی مشروط به این که از حداکثر به اضافۀ نصف آن تجاوز نکند، تعیین می‏نماید. در هر یک از موارد فوق فقط مجازات اشد قابل اجراست و اگر مجازات اشد به یکی از علل قانونی تقلیل یابد یا تبدیل یا غیر قابل اجرا شود، مجازات اشد بعدی اجراء می‏گردد.» نگاه کنید به قانون مجازات اسلامی، تهران ۱۳۹۲ ، ماده ۱۳۴، قابل دسترسی در

https://www.ilo.org/dyn/natlex/docs/ELECTRONIC/103202/125190/

[۱۰۲] آرش حسن نیا، «ملاقات با علیرضا روشن»، رادیو فردا (۹ نوامبر ۲۰۱۲)، قابل دسترسی در   https://www.radiofarda.com/a/b22-molaghat-ali-reza-roshan/27334302.html

[۱۰۳] «روشن»، رک. زیرنویس ۱۶.

[۱۰۴] «جوابیه رضا تابنده به مهاجرانی: هرکس دراویش را داعشی بخواند، گناهش بر دوش شما نیز هست»، ایران اینترنشنال (۳ مارس ۲۰۱۸)، قابل دسترسی در  https://iranintl.com/%D8%B3%DB%8C%D8%A7%D8%B3%D8%AA/%D8%AC%D9%88%D8%A7%D8%A8%DB%8C%D9%87-%D8%B1%D8%B6%D8%A7-%D8%AA%D8%A7%D8%A8%D9%86%D8%AF%D9%87-%D8%A8%D9%87-%D9%85%D9%87%D8%A7%D8%AC%D8%B1%D8%A7%D9%86%DB%8C-%D9%87%D8%B1%DA%A9%D8%B3-%D8%AF%D8%B1%D8%A7%D9%88%DB%8C%D8%B4-%D8%B1%D8%A7-%D8%AF%D8%A7%D8%B9%D8%B4%DB%8C-%D8%A8%D8%AE%D9%88%D8%A7%D9%86%D8%AF%D8%8C-%DA%AF%D9%86%D8%A7%D9%87%D8%B4-%D8%A8%D8%B1-%D8%AF%D9%88%D8%B4-%D8%B4%D9%85%D8%A7-%D9%86%DB%8C%D8%B2-%D9%87%D8%B3%D8%AA

[۱۰۵] «روشن»، رک. زیرنویس ۱۶.

[۱۰۶] «ادامه بی‌خبری از وضعیت چهار درویش گنابادی در بازداشت»، رادیو زمانه (۴ ژانویه ۲۰۱۸)، قابل دسترسی در https://www.radiozamaneh.com/375120

[۱۰۷] «مصاحبۀ مرکز اسناد حقوق بشر ایران با فائزه عبدی پور» (۲۵ فوریه ۲۰۲۰) (موجود در آرشیو مرکز اسناد حقوق بشر ایران).

[۱۰۸] سازمان مجاهدین خلق یک گروه اوپوزیسیون است که علیه حکومت ایران اقدام به مقاومت مسلحانه کرد. هزاران تن از اعضاء و هواداران این گروه در طی قتل عام سال ۱۳۶۷ زندانیان سیاسی در ایران اعدام شدند.

[۱۰۹] «عبدی پور»، رک. زیرنویس ۱۰۷.

[۱۱۰] همان.

[۱۱۱] «الله‏بخشی‏»، رک. زیرنویس ۱.

[۱۱۲] «عبدی پور»، رک. زیرنویس ۱۰۷.

[۱۱۳] همان.

[۱۱۴] «الله‏بخشی‏»، رک. زیرنویس ۱.

[۱۱۵] همان.

[۱۱۶] همان.

[۱۱۷] حسین باستانی، «پیشروی ‘قانونی’ اطلاعات سپاه در زمین وزارت اطلاعات»، بی بی سی فارسی (۲۵ سپتامبر ۲۰۱۹)، قابل دسترسی در https://www.bbc.com/persian/iran-features-49832670

[۱۱۸] «الله‏بخشی‏»، رک. زیرنویس ۱.

[۱۱۹] همان.

[۱۲۰] همان.

[۱۲۱] اطلس زندان‏های ایران، «نمایه ابراهیم الله‏بخشی‏»، قابل دسترسی در https://ipa.united4iran.org/en/prisoner/4308/ (تاریخ آخرین دسترسی: ۱۷ سپتامبر ۲۰۲۰).

[۱۲۲] «الله‏بخشی‏»، رک. زیرنویس ۱.

[۱۲۳] «معلم زندانی را آزاد کنید»، مرکز حامیان حقوق بشر [Free Imprisoned Teachers, Center for Support of Human Rights] (۱۶ نوامبر ۲۰۱۸)، قابل دسترسی در  http://en.cshr.org.uk/2018/11/16/2066/

[۱۲۴]  «الله‏بخشی‏»، رک. زیرنویس ۱.

[۱۲۵] «آیین نامه اجرایی سازمان زندان‏ها و اقدامات تأمینی و تربیتی کشور»، تهران ۱۳۸۴، ماده  ۸، قابل دسترسی در

http://prisons.ir/page-main/fa/0/form/pId77

[۱۲۶] «الله‏بخشی‏»، رک. زیرنویس ۱.

[۱۲۷] «روشن»، رک. زیرنویس ۱۶.

[۱۲۸] «مرادی سروستانی»، رک. زیرنویس ۷۳.

[۱۲۹] همان.

[۱۳۰] «گفت‌وگو با فرهاد نوری مدیر سایت “مجذوبان نور” درباره احکام سنگین دراویش»، دویچه وله فارسی (۱۷ ژوئیه ۲۰۱۳)، قابل دسترسی در https://www.dw.com/fa-ir/%DA%AF%D9%81%D8%AA%D9%88%DA%AF%D9%88-%D8%A8%D8%A7-%D9%81%D8%B1%D9%87%D8%A7%D8%AF-%D9%86%D9%88%D8%B1%DB%8C-%D9%85%D8%AF%DB%8C%D8%B1-%D8%B3%D8%A7%DB%8C%D8%AA-%D9%85%D8%AC%D8%B0%D9%88%D8%A8%D8%A7%D9%86-%D9%86%D9%88%D8%B1-%D8%AF%D8%B1%D8%A8%D8%A7%D8%B1%D9%87-%D8%A7%D8%AD%DA%A9%D8%A7%D9%85-%D8%B3%D9%86%DA%AF%DB%8C%D9%86-%D8%AF%D8%B1%D8%A7%D9%88%DB%8C%D8%B4/av-16959097

[۱۳۱] «اسفندیاری»، رک. زیرنویس ۵۳.

[۱۳۲] «رمضانپور»، رک. زیرنویس ۸۵.

[۱۳۳] «اسفندیاری»، رک. زیرنویس ۵۳.

[۱۳۴] «بی بی سی فارسی»، رک. زیرنویس ۴۷.

[۱۳۵] شورای تأمین استان بالاترین اختیار را در تصمیم گیری در مسایل امنیتی در سطح استان دارد. هر استان شورای تأمین خود را دارد که تحت نظر شورای امنیت ملی کشور عمل می‏کند. نگاه کنید به «قانون راجع به تعیین وظایف و تشکیلات شورای امنیت کشور»، تهران ۱۳۶۲، مواد ۴، ۵، و ۶ ، قابل دسترسی در https://rc.majlis.ir/fa/law/show/90807

[۱۳۶] سازمانی دولتی است که امور موقوفاتی که دارای متولی معین یا شناخته شده‏ای ‏نیستند، اموالی که برای مقاصد خاصی اختصاص داده شده اند، مراقد اسلامی و اماکن مقدسه، و صدقات اهدایی به سازمان‏های خیریه را اداره می‏کند. نگاه کنید به «قانون تشکیلات و اختیارات سازمان حج، اوقاف و امور خیریه»،  تهران ۱۳۶۳، ماده ۱، قابل دسترسی در https://rc.majlis.ir/fa/law/show/90992

[۱۳۷] «تبعید شیخ دراویش گنابادی از قم»، بی بی سی فارسی (۲۲ سپتامبر ۲۰۰۷)، قابل دسترسی در https://www.bbc.com/persian/iran/story/2007/09/070922_mf_gonabadi.shtml

[۱۳۸] «مرادی سروستانی»، رک. زیرنویس ۷۳.

[۱۳۹] رهبر روحانی هیئت فاطمیون مرتضی آقاتهرانی، شاگرد محمد تقی مصباح یزدی است. آقا تهرانی از فارغ التحصیلان دانشگاه باقر العلوم قم بوده و یکی از یاران نزدیک محمود احمدی نژاد و معلم اخلاق دولت وی بود. هنگامی که اعضاء هیئت فاطمیون همراه با دیگر تندروها حسینیه شریعت را تخریب کردند، آقا تهرانی در ایالات متحده به سر می‏برد. نگاه کنید به عبدالله شهبازی، «کالبد شکافی یک حادثه: تخریب حسینیه دراویش گنابادی با چه هدفی؟»، صص. ۲ تا ۵، وبسایت عبدالله شهبازی (۱۹ مارس ۲۰۰۶)، قابل دسترسی در http://shahbazi.org/Articles/Gonabadi_Ghom.pdf (مباحثه در مورد ارتباطات میان هیئت فاطمیون و نقش رهبر آن در حادثه تخریب حسینیه شریعت در قم).

[۱۴۰] «روشن»، رک. زیرنویس ۱۶.

[۱۴۱] «بی بی سی فارسی»، رک. زیرنویس ۴۷.

[۱۴۲] «مرادی سروستانی»، رک. زیرنویس ۷۳.

[۱۴۳] «بی بی سی فارسی»، رک. زیرنویس ۴۷.

[۱۴۴] «حمله به دراویش گنابادى قم و اعتراضها به آن»، دویچه وله فارسی (۲۲ فوریه ۲۰۰۶)، قابل دسترسی در

https://www.dw.com/fa-ir/%D8%AD%D9%85%D9%84%D9%87-%D8%A8%D9%87-%D8%AF%D8%B1%D8%A7%D9%88%D9%8A%D8%B4-%DA%AF%D9%86%D8%A7%D8%A8%D8%A7%D8%AF%D9%89-%D9%82%D9%85-%D9%88-%D8%A7%D8%B9%D8%AA%D8%B1%D8%A7%D8%B6%D9%87%D8%A7-%D8%A8%D9%87-%D8%A2%D9%86/a-2398874

[۱۴۵] «بی بی سی فارسی»، رک. زیرنویس ۴۷.

[۱۴۶] زباله‏های حاصل از تخریب بلافاصله از محل برداشته شد و قطعه زمین حسینیه و دو خانۀ تخریب شده تبدیل به پارکینگ عمومی شد. نگاه کنید به «دلجویی از دراویش قم»، پایگاه خبری آفتاب، (۶ فروردین ۱۳۸۵)، قابل دسترسی در https://aftabnews.ir/fa/news/44396/%D8%AF%D9%84%D8%AC%D9%88%DB%8C%DB%8C-%D8%A7%D8%B2-%D8%AF%D8%B1%D8%A7%D9%88%DB%8C%D8%B4-%D9%82%D9%85

[۱۴۷] «بی بی سی فارسی»، رک. زیرنویس ۴۷.

[۱۴۸] «مرادی سروستانی»، رک. زیرنویس ۷۳.

[۱۴۹] «الله‏بخشی‏»، رک. زیرنویس ۱.

[۱۵۰] «امیر لباف از دراویش ساکن قم ساعاتی پیش بازداشت شد»، هرانا (۱۸ سپتامبر ۲۰۱۷)، قابل دسترسی در

https://www.hra-news.org/2017/hranews/a-12449/

[۱۵۱] «ایران گلوبال»، رک. زیرنویس ۱۸.

[۱۵۲] پایگاه خبری آفتاب »، رک. زیرنویس ۱۴۶.

[۱۵۳] «حق با کروبی بود؛ تخریب حسینیه دراویش قم اشتباه بود»، روزنامۀ اعتماد ملی (۲۸ اسفند ۱۳۸۴)، قابل دسترسی در https://www.magiran.com/article/1019867

[۱۵۴] «الله‏بخشی‏»، رک. زیرنویس ۱.

[۱۵۵] بیژن یگانه، «تخریب خانقاه ها؛ پایان همزیستی روحانیون با دراویش؟ »، رادیو فردا (۱۴ نوامبر ۲۰۰۷)، قابل دسترسی در https://www.radiofarda.com/a/o2_daravish/421153.html

[۱۵۶] «تخریب حسینیه دراویش گنابادی در بروجرد»، بی بی سی فارسی (۱۱ نوامبر ۲۰۰۷)، قابل دسترسی در  https://www.bbc.com/persian/iran/story/2007/11/071111_bd-gonabadi.shtml

[۱۵۷] «تهدید و ارعاب دراویش در بروجرد»، گنابادی نیوز (۱۲ اکتبر ۲۰۰۷)، قابل دسترسی در   https://gonabadienews.wordpress.com/2007/10/   همچنین نگاه کنید به «پخش وسیع اعلامیه علیه سلسله گنابادی در بروجرد»، گنابادی نیوز (۴ سپتامبر ۲۰۰۷)، قابل دسترسی در https://gonabadienews.wordpress.com/page/5/

(مباحثه در مورد جزییات اقدامات تحریک آمیز تندروهای حکومتی بر علیه دراویش گنابادی در بروجرد).

[۱۵۸] فدراسیون بین المللی برای حقوق بشر، «تبعیض بر علیه اقلیت‏های قومی و مذهبی در ایران»، (ژوئیه ۲۰۱۰)،

] International Federation for Human Rights, Discrimination against Ethnic and Religious Minorities in Iran (July 2010)], قابل دسترسی در

https://tbinternet.ohchr.org/Treaties/CERD/Shared%20Documents/IRN/INT_CERD_NGO_IRN_77_9091_E.pdf

[۱۵۹] روزبه بوالهری، «دراویش چرمهین اصفهان را از رفتن به جلسات درویشی منع کرده اند»، رادیو فردا (۱۱ نوامبر ۲۰۱۰) ، قابل دسترسی در https://www.radiofarda.com/a/f4_Dervish_Isfahan_ban_participate_meetings_Iran/2227827.html

[۱۶۰] «۳۰ درویش گنابادی به تحمل حبس و جزای نقدی محکوم شدند»، هرانا (۳۰ آبان ۱۳۸۹)، قابل دسترسی در https://www.hra-news.org/2010/hranews/1-4279/

[۱۶۱] « فدراسیون بین المللی برای حقوق بشر »، رک. زیرنویس ۱۵۸.

[۱۶۲] «وضعیت دراویش نعمت اللهی گنابادی در سال ۱۳۸۷»، پژواک ایران، قابل دسترسی در  http://www.pezhvakeiran.com/page1.php?id=9181 (تاریخ آخرین دسترسی: ۲۰ سپتامبر ۲۰۲۰).

[۱۶۳] «انعکاس خبری فشار های امنیتی بر دراویش گنابادی کیش»، با یاران مجذوبان (۳۰ دسامبر ۲۰۰۸)، قابل دسترسی در https://daravish.wordpress.com/2008/12/30/%D8%A7%D9%86%D8%B9%D9%83%D8%A7%D8%B3-%D8%AE%D8%A8%D8%B1%D9%8A-%D9%81%D8%B4%D8%A7%D8%B1-%D9%87%D8%A7%D9%8A-%D8%A7%D9%85%D9%86%D9%8A%D8%AA%D9%8A-%D8%A8%D8%B1-%D8%AF%D8%B1%D8%A7%D9%88%D9%8A%D8%B4-%DA%AF/

[۱۶۴] «پژواک ایران»، رک. زیرنویس ۱۶۲.

[۱۶۵] «وکیل دراویش در ‘بند معتادان’ زندان ساری»، بی بی سی فارسی (۱۶ ژوئن ۲۰۱۱)، قابل دسترسی در https://www.bbc.com/persian/iran/2011/06/110616_u01_daravish_daneshjoo

[۱۶۶] «با یاران»، رک. زیرنویس ۱۶۳.

[۱۶۷] « فدراسیون بین المللی برای حقوق بشر »، رک. زیرنویس ۱۵۸.

[۱۶۸] «ضرورت برخورد با سران فرقۀ صوفیه و نجات اغفال شدگان»، جلد ۲۸ مجله عبرت‏های عاشورا، (۱۰ آبان ۱۳۸۷) (موجود در آرشیو مرکز اسناد حقوق بشر ایران).

[۱۶۹] «تخریب حسینیه دراویش گنابادی در تخت فولاد اصفهان»، خبرنامه امیر کبیر (۱ اسفند ۱۳۸۷)، قابل دسترسی در https://web.archive.org/web/20090222223213/http://www.autnews.us/archives/1387,12,00017194

[۱۷۰] «میعادگاه دروایش اصفهان شبانه توسط نیروهای امنیتی با خاک یکسان شد»، ملیون ایران (۱۹ فوریه ۲۰۰۹)، قابل دسترسی در  https://www.melliun.org/hambast/ha09/02/18hoghugh.htm

[۱۷۱] «حسینیه دراویش گنابادی در اصفهان تخریب شد»، رادیو فردا (۱۹ فوریه ۲۰۰۹)، قابل دسترسی در https://www.radiofarda.com/a/o2_daravish_isfahan_demolished/1495488.html

[۱۷۲] گلناز اسفندیاری، «”لودرها” در مقبره درویش ناصر علی»، رادیو فردا (۲۸ فوریه ۲۰۰۹)، قابل دسترسی در https://www.radiofarda.com/a/f1_Dervishes_Isfahan/1495744.html

[۱۷۳] «بازداشت دست‌کم ۶۰ درویش گنابادی در ایران»، رادیو زمانه (۲۲ فوریه ۲۰۰۹)، قابل دسترسی در http://zamaaneh.com/news/2009/02/_60_1.html

[۱۷۴] «ون دن باس و بقیه نویسندگان»، رک. زیرنویس ۷، در ص. ۵.

[۱۷۵] «محکومیت قطعی ۲۴ درویش گنابادی »، بی بی سی فارسی (۱۰ نوامبر ۲۰۱۰)، قابل دسترسی در https://www.bbc.com/persian/iran/2010/11/101112_l44_sentence_gonabadi

[۱۷۶] «الله‏بخشی‏»، رک. زیرنویس ۱.

[۱۷۷] «دفتر مکارم شیرازی اعلامیه‌های ضد صوفیه در کرج توزیع می‌نماید»، ملیون ایران، قابل دسترسی در https://www.melliun.org/hambast/ha06/06/04daravish.htm (تاریخ آخرین دسترسی: ۲۰ سپتامبر ۲۰۲۰).

[۱۷۸] «یگانه»، رک. زیرنویس ۱۵۵.

[۱۷۹] «پژواک ایران»، رک. زیرنویس ۱۶۲.

[۱۸۰] کلمۀ «حیدر» به امام اول شیعیان (علی ابن ابی اطالب) اشاره دارد. چون نام خامنه‏ای ‏رهبر انقلاب نیز علی است، سر دادن این شعار را می‏توان به عنوان ابراز وفاداری به وی هم تعبیر کرد.

[۱۸۱] «الله‏بخشی‏»، رک. زیرنویس ۱.

[۱۸۲] «حملات معاونت اطلاعات سپاه پاسداران به دراویش گنابادی در کرج + عکس ماموران سپاه»، پیک ایران (۴ تیر ۱۳۸۹)، قابل دسترسی در https://www.peykeiran.com/Content.aspx?ID=18468

[۱۸۳] «الله‏بخشی‏»، رک. زیرنویس ۱.

[۱۸۴] «حمله به حسینیۀ دراویش در کرج»، کلمه (۴ تیر ۱۳۸۹) قابل دسترسی  در https://www.kaleme.com/1389/04/04/klm-23998/

[۱۸۵] «احضار دراویش شهرکرد از سوی اداره اطلاعات»، هرانا (۹ تیر ۱۳۸۹)، قابل دسترسی در

https://www.hra-news.org/2010/hranews/1-1542/

[۱۸۶] «بی بی سی فارسی»، رک. زیرنویس ۴۷.

[۱۸۷] «درگیری دراویش گنابادی و ‘لباس شخصی ها’ در کوار»، بی بی سی فارسی (۳ سپتامبر ۲۰۱۱)، قابل دسترسی در

https://www.bbc.com/persian/iran/2011/09/110903_l37_daravish_kavar_unrest

[۱۸۸] «یکی از دراویش “بر اثر اصابت گلوله” در بیمارستانی در شیراز درگذشت»، رادیو فردا (۶ سپتامبر ۲۰۱۱)، قابل دسترسی در

https://www.radiofarda.com/a/o2_kovar_passed_away/24320220.html

[۱۸۹] «هفت سال گذشت: نگاهی به وضعیت پروندۀ قتل وحید بنانی، درویش جانباخته در سال ۱۳۹۰ شهرستان کوار»، اینفو صوفی (۹ سپتامبر ۲۰۱۸)، قابل دسترسی درhttps://www.infosufi.com/6046/

[۱۹۰]«نقض حقوق اقلیت‌های دینی در جمهوری اسلامی ایران (۳)»، توانا، قابل دسترسی در https://tavaana.org/fa/Violation_of_the_rights_of_religious_minorities4 (تاریخ آخرین دسترسی: ۲۰ سپتامبر ۲۰۲۰).

[۱۹۱] «حمله به دراویش در استان فارس با شعار «مرگ بر درویش آمریکایی»»، رادیو فردا (۳ سپتامبر ۲۰۱۱)، قابل دسترسی در https://www.radiofarda.com/a/f10_plain_clothes_attack_dervishes_in_shiraz/24316639.html

[۱۹۲] «بی بی سی فارسی»، رک. زیرنویس ۴۷.

[۱۹۳] «بی بی سی فارسی»، رک. زیرنویس ۱۸۷.

[۱۹۴] «تبعید مادام‌العمر و ۸۵ سال زندان برای دراویش گنابادی»، دویچه وله فارسی (۲۸ مه ۲۰۱۴)، قابل دسترسی در

https://www.dw.com/fa-ir/%D8%AA%D8%A8%D8%B9%DB%8C%D8%AF-%D9%85%D8%A7%D8%AF%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%84%D8%B9%D9%85%D8%B1-%D9%88-%DB%B8%DB%B5-%D8%B3%D8%A7%D9%84-%D8%B2%D9%86%D8%AF%D8%A7%D9%86-%D8%A8%D8%B1%D8%A7%DB%8C-%D8%AF%D8%B1%D8%A7%D9%88%DB%8C%D8%B4-%DA%AF%D9%86%D8%A7%D8%A8%D8%A7%D8%AF%DB%8C/a-17667352

[۱۹۵] «موارد نقض حقوق بشر دراویش سلسلۀ نعمت اللهی گنابادی در ایران به دست  نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی ایران» [Human Rights Violations Against Dervishes from Nematollahi Gonabadi Sufi Order in Iran by Security Forces of the Islamic Republic of Iran] سازمان بین‏المللی حراست از حقوق بشر در ایران [International Organization to Preserve Human Rights in Iran] (۲۱ نوامبر ۲۰۱۱)، قابل دسترسی در

https://www.europarl.europa.eu/meetdocs/2009_2014/documents/d-ir/dv/hr_violations_dervish/hr_violations_dervishes.pdf

[۱۹۶] «تایید حکم تبعید هفت درویش گنابادی در دیوان عالی کشور»، کلمه (۹ بهمن ۱۳۹۳)، قابل دسترسی در https://www.kaleme.com/1393/11/09/klm-208592/?theme=fast

[۱۹۷] «پاسخ دادگاه ویژه روحانیت به دراویش شاکی پس از گذشت سه سال: به دستور مقامات بالا از صدور رأی معذوریم»، تریبون زمانه (۴ فوریه ۲۰۱۵)، قابل دسترسی در  https://www.tribunezamaneh.com/archives/67872

[۱۹۸] «رمضانپور»، رک. زیرنویس ۸۵.

[۱۹۹] «بی بی سی فارسی»، رک. زیرنویس ۴۷.

[۲۰۰] «ایستادگی دراویش گنابادی در برابر تخریب محله شان در شهر کرد»، رادیو فردا (۱ ژانویه ۲۰۱۳)، قابل دسترسی در

https://www.radiofarda.com/a/f12_gonabadi_Dervishes_attacked_in_shahrekord/24878004.html (لینک را با موتور جستجوی فایرفاکس باز کنید).

[۲۰۱] «نامۀ دراویش گنابادی به مسئولین و مقامات دولتی در خصوص حمله به مجلس دراویش در شهر کرد»، اسرار حقیقت (۲۸ دی ۱۳۹۱)، قابل دسترسی در https://asrarehaghighat.wordpress.com/2013/01/17/%d9%86%d8%a7%d9%85%d9%87-%d8%af%d8%b1%d8%a7%d9%88%db%8c%d8%b4-%da%af%d9%86%d8%a7%d8%a8%d8%a7%d8%af%db%8c-%d8%a8%d9%87-%d9%85%d8%b3%d8%a6%d9%88%d9%84%db%8c%d9%86-%d9%88-%d9%85%d9%82%d8%a7%d9%85%d8%a7/

[۲۰۲] «در پی حوادث شهرکرد “نامه درویش‌های گنابادی به رهبر جمهوری اسلامی”»، رادیو کوچه (۱۸ ژانویه ۲۰۱۳)، قابل دسترسی در   http://radiokoocheh.com/article/195782

[۲۰۳] «بی بی سی فارسی»، رک. زیرنویس ۴۷.

[۲۰۴] «روشن»، رک. زیرنویس ۱۶.

[۲۰۵] «ایران:آزادی مذهب؛ نحوۀ برخورد با اقلیت‏های مذهبی و قومی»، آکورد – مرکز بررسی کشور مبداء و تحقیقات و اسناد پناهجویی اتریش [Iran: Freedom of Religion; Treatment of Religious and Ethnic Minorities, ACCORD – Austrian Centre for Country of Origin & Asylum Research and Documentation] (سپتامبر ۲۰۱۵) [September 2015]، قابل دسترسی در https://www.ecoi.net/en/file/local/1047954/90_1443443478_accord-iran-coi-compilation-september-2015.pdf

[۲۰۶] «بی بی سی فارسی»، رک. زیرنویس ۴۷.

[۲۰۷] «اعتصاب غذای ۲۰۰۰ درویش/تظلم نامه دراویش به علی یونسی»، وبلاگ بنیاد عبدالرحمن برومند (۸ مارس ۲۰۱۴)، قابل دسترسی در    http://blog.iranrights.org/fa/1764/%D8%A7%D8%B9%D8%AA%D8%B5%D8%A7%D8%A8-%D8%BA%D8%B0%D8%A7%DB%8C-%DB%B2%DB%B0%DB%B0%DB%B0-%D8%AF%D8%B1%D9%88%DB%8C%D8%B4%D8%AA%D8%B8%D9%84%D9%85-%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87-%D8%A8%D9%87-%D8%B9%D9%84%DB%8C/

[۲۰۸] رضا حقیقت نژاد، «ماجرای ۱۴ روز ایستادگی درویشان ایران؛ الگوی مقاومت مدنی»، ایران وایر (۱۲ مارس ۲۰۱۴)، قابل دسترسی در  https://iranwire.com/fa/features/531

[۲۰۹] رضا خندان(@Sepidedam) ، «صفحه فیسبوک، سپیده دم» (۷ مارس ۲۰۱۴)، قابل دسترسی در https://www.facebook.com/photo.php?fbid=10152246995753954&set=a.76709008953.72388.75638168953&type= (تاریخ آخرین دسترسی: ۲۳ سپتامبر ۲۰۲۰).

[۲۱۰] «حقیقت نژاد»رک. زیرنویس ۲۰۸.

[۲۱۱] «بازداشت گسترده دراویش در روز دوم تجمع؛ سه کودک در میان بازداشت شدگان» کلمه (۹ مارس ۲۰۱۴)، قابل دسترسی در https://www.kaleme.com/1392/12/18/klm-177254/?theme=fast

[۲۱۲] «شکایت ۲۸ درویش زن آسیب دیده در سرکوب تجمع مقابل دادستانی»، کلمه (۱۴ مارس ۲۰۱۴)، قابل دسترسی در https://www.kaleme.com/1392/12/23/klm-177783/

[۲۱۳] پس از درگیری‏های کوار در شهریور ۱۳۹۰، سایت مجذوبان نور اعتراض مشابهی را در مقابل زندان اوین ترتیب داد که منتهی به دستگیری گروهی از دراویش شد. نگاه کنید به «دستگیری ۲۳ درویش گنابادی مقابل زندان اوین»، دویچه وله فارسی (۱۹ سپتامبر ۲۰۱۱)، قابل دسترسی در https://www.dw.com/fair/%D8%AF%D8%B3%D8%AA%DA%AF%DB%8C%D8%B1%DB%8C-%DB%B2%DB%B3-%D8%AF%D8%B1%D9%88%DB%8C%D8%B4-%DA%AF%D9%86%D8%A7%D8%A8%D8%A7%D8%AF%DB%8C-%D9%85%D9%82%D8%A7%D8%A8%D9%84-%D8%B2%D9%86%D8%AF%D8%A7%D9%86-%D8%A7%D9%88%DB%8C%D9%86/a-6621996

[۲۱۴] «کمپین کوچ دراویش از ایران به اوین»، رادیو زمانه (۲۵ ژوئیه ۲۰۱۴)، قابل دسترسی در https://www.radiozamaneh.com/164217

[۲۱۵] اکبر گنجی «پارادوکس تکفیری‏های ضد تکفیری»، رادیو زمانه (۲۳ نوامبر ۲۰۱۴)، قابل دسترسی در https://www.radiozamaneh.com/189163

[۲۱۶] «بازداشت گروهی از دروایش گنابادی در پی تجمع مقابل دادستانی تهران»، رادیو زمانه (۲۰ سپتامبر ۲۰۱۴)، قابل دسترسی در https://www.radiozamaneh.com/176763

[۲۱۷] «اعتصاب غذای ۹ درویش زندانی و نگرانی از وضع سلامت آنان»، دویچه وله فارسی (۱۳ سپتامبر ۲۰۱۴)، قابل دسترسی در https://www.dw.com/fa-ir/%D8%A7%D8%B9%D8%AA%D8%B5%D8%A7%D8%A8-%D8%BA%D8%B0%D8%A7%DB%8C-%DB%B9-%D8%AF%D8%B1%D9%88%DB%8C%D8%B4-%D8%B2%D9%86%D8%AF%D8%A7%D9%86%DB%8C-%D9%88-%D9%86%DA%AF%D8%B1%D8%A7%D9%86%DB%8C-%D8%A7%D8%B2-%D9%88%D8%B6%D8%B9-%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85%D8%AA-%D8%A2%D9%86%D8%A7%D9%86/a-17919556

[۲۱۸] «کرمانی»، رک. زیرنویس ۱۱.

[۲۱۹] «’بازداشت گسترده’ دراویش در اطراف دادستانی تهران»، بی بی سی فارسی (۲۰ سپتامبر ۲۰۱۴)، قابل دسترسی در https://www.bbc.com/persian/iran/2014/09/140920_l45_derwish_tehran_arrest.shtml . همچنین نگاه کنید به منتظرزاده، رک. زیرنویس ۳۶ (مباحثه در مورد تعداد زیاد بازداشت شدگان به وسیله پلیس و نیروهای امنیتی).

[۲۲۰] «الله‏بخشی‏»، رک. زیرنویس ۱.

[۲۲۱] همان.

[۲۲۲] «ماموران انتظامی بیش از ۴۵۰ درویش را بازداشت کردند»، دویچه وله فارسی (۲۰ سپتامبر ۲۰۱۴) قابل دسترسی در https://www.dw.com/fa-ir/%D9%85%D8%A7%D9%85%D9%88%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D8%A7%D9%86%D8%AA%D8%B8%D8%A7%D9%85%DB%8C-%D8%A8%DB%8C%D8%B4-%D8%A7%D8%B2-%DB%B4%DB%B5%DB%B0-%D8%AF%D8%B1%D9%88%DB%8C%D8%B4-%D8%B1%D8%A7-%D8%A8%D8%A7%D8%B2%D8%AF%D8%A7%D8%B4%D8%AA-%DA%A9%D8%B1%D8%AF%D9%86%D8%AF/a-17936929

[۲۲۳] «پورصالح»، رک. زیرنویس ۳۳.

[۲۲۴] «تجمع دراویش مقابل دادگستری و گفت‌وگو با نماینده وزیر»، دویچه وله فارسی (۲۸ سپتامبر ۲۰۱۴)، قابل دسترسی در https://www.dw.com/fa-ir/%D8%AA%D8%AC%D9%85%D8%B9-%D8%AF%D8%B1%D8%A7%D9%88%DB%8C%D8%B4-%D9%85%D9%82%D8%A7%D8%A8%D9%84-%D8%AF%D8%A7%D8%AF%DA%AF%D8%B3%D8%AA%D8%B1%DB%8C-%D9%88-%DA%AF%D9%81%D8%AA%D9%88%DA%AF%D9%88-%D8%A8%D8%A7-%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%D9%86%D8%AF%D9%87-%D9%88%D8%B2%DB%8C%D8%B1/a-17960693

[۲۲۵] «الله‏بخشی‏»، رک. زیرنویس ۱.

[۲۲۶] «دو مرجع تقلید شیعه دراویش گنابادی را با داعش قابل مقایسه دانستند»، رادیو فردا (۲۴ فوریه ۲۰۱۸)، قابل دسترسی در https://www.radiofarda.com/a/nouri-hamadani-dervishes-isis/29060540.html

[۲۲۷] «الله‏بخشی‏»، رک. زیرنویس ۱.

[۲۲۸] همان.

[۲۲۹] آروند پویا «#اتوبوس؛ موضع آنلاین سیاستمداران درباره #دراویش گنابادی»، بی بی سی فارسی (۲۰ فوریه ۲۰۱۸) قابل دسترسی در https://www.bbc.com/persian/43126628

[۲۳۰] «الله‏بخشی‏»، رک. زیرنویس ۱.

[۲۳۱] «عبدی پور»، رک. زیرنویس ۱۰۷.

[۲۳۲] «روشن»، رک. زیرنویس ۱۶.

[۲۳۳] «الله‏بخشی‏»، رک. زیرنویس ۱.

[۲۳۴] لوش ویچگا، «دراویش گنابادی ایران: “تاریخی طولانی” از اذیت و آزار»، الجزیره [Loes Witschge, Iran’s Gonabadi Dervishes: A ‘Long History’ of Persecution, Al Jazeera] (۲۷ فوریه ۲۰۱۸)، قابل دسترسی در  https://www.aljazeera.com/indepth/features/iran-gonabadi-dervishes-long-history-persecution-180227193000395.html

[۲۳۵] «معاون امنیتی استانداری تهران وقوع تیراندازی در تجمع دراویش در خیابان پاسداران را تأیید کرد»، رادیو فردا (۱۹ فوریه ۲۰۱۸)، قابل دسترسی در https://www.radiofarda.com/a/29048977.html

[۲۳۶] «در میان درگیری‏ها با فرقۀ صوفیه، حمله با اتوبوس سبب مرگ سه تن از مأموران شد»، یوتیوب [Bus Attack Leaves Three Officers Dead Amid Clashes with Sufi Sect, YouTube] (۱۹ فوریه ۲۰۱۸) [۱۹ Feb. 2018]، قابل دسترسی در https://www.youtube.com/watch?v=XZ2Z1fGx4g8

[۲۳۷] «اعتراضات دراویش گنابادی در تهران ۵ کشته به جای گذاشت»، الجزیره [Gonabadi Dervish Protest Leaves 5 Dead in Tehran, Al Jazeera] (۲۰ فوریه ۲۰۱۸) [۲۰ Feb. 2018]، قابل دسترسی در https://www.aljazeera.com/news/2018/02/gonabadi-dervish-protest-leaves-5-dead-tehran-180220075337834.html

[۲۳۸] «عبدی پور»، رک. زیرنویس۱۰۷.

[۲۳۹] این شعار پر طرفداری است به معنای «آفرین حزب الله» که اشاره به تندروهای حکومت دارد.

[۲۴۰] «الله‏بخشی‏»، رک. زیرنویس ۱.

[۲۴۱] «فیلم و گزارش دو حمله مرگبار با اتوبوس و سمند به ماموران انتظامی | تصاویر ماموران شهید و راننده اتوبوس | پایان آشوب با دستگیری ۳۰۰ نفر و شهادت ۵ نفر»، درنگ (۱ فروردین ۱۳۹۷)، قابل دسترسی در

https://derang.ir/%D9%81%DB%8C%D9%84%D9%85-%D9%88-%DA%AF%D8%B2%D8%A7%D8%B1%D8%B4-%D8%AF%D9%88-%D8%AD%D9%85%D9%84%D9%87-%D9%85%D8%B1%DA%AF%D8%A8%D8%A7%D8%B1-%D8%AF%D8%B1%D8%A7%D9%88%DB%8C%D8%B4-%D8%A8%D8%A7-%D8%A7%D8%AA/

[۲۴۲] «توضیحات دادستان تهران درباره آخرین اقدامات در مورد پرونده گلستان هفتم: مالک اتوبوس شناسایی و رانندگان سمند و پراید دستگیر شدند»، خبرگزاری ایلنا (۱۱ اسفند ۱۳۹۶) قابل دسترسی در https://www.ilna.news/%D8%A8%D8%AE%D8%B4-%D8%B3%DB%8C%D8%A7%D8%B3%DB%8C-3/599586-%D8%AA%D9%88%D8%B6%DB%8C%D8%AD%D8%A7%D8%AA-%D8%AF%D8%A7%D8%AF%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86-%D8%AA%D9%87%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D8%AF%D8%B1%D8%A8%D8%A7%D8%B1%D9%87-%D8%A2%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D9%86-%D8%A7%D9%82%D8%AF%D8%A7%D9%85%D8%A7%D8%AA-%D8%AF%D8%B1-%D9%85%D9%88%D8%B1%D8%AF-%D9%BE%D8%B1%D9%88%D9%86%D8%AF%D9%87-%DA%AF%D9%84%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86-%D9%87%D9%81%D8%AA%D9%85-%D9%85%D8%A7%D9%84%DA%A9-%D8%A7%D8%AA%D9%88%D8%A8%D9%88%D8%B3-%D8%B4%D9%86%D8%A7%D8%B3%D8%A7%DB%8C%DB%8C-%D8%B1%D8%A7%D9%86%D9%86%D8%AF%DA%AF%D8%A7%D9%86-%D8%B3%D9%85%D9%86%D8%AF-%D9%BE%D8%B1%D8%A7%DB%8C%D8%AF-%D8%AF%D8%B3%D8%AA%DA%AF%DB%8C%D8%B1-%D8%B4%D8%AF%D9%86%D8%AF

[۲۴۳] «عباس دهقان درویش زندانی همچنان در زندان تحت شکنجه به سر می‏برد»، مانیتور حقوق بشر ایران (۲ فوریه ۲۰۱۹)، قابل دسترسی در https://fa.iran-hrm.com/%D8%B9%D8%A8%D8%A7%D8%B3-%D8%AF%D9%87%D9%82%D8%A7%D9%86-%D8%AF%D8%B1%D9%88%DB%8C%D8%B4-%D8%B2%D9%86%D8%AF%D8%A7%D9%86%DB%8C-

[۲۴۴] اطلس زندان‏های ایران، «نمایه عباس دهقان»، قابل دسترسی در https://ipa.united4iran.org/fa/prisoner/4277/

(تاریخ آخرین دسترسی: ۲۰ سپتامبر ۲۰۲۰).

[۲۴۵] «عباس دهقان، درویش گنابادی توسط دادگاه کیفری محاکمه شد»، تلویزیون آزادی (۲۸ آوریل ۲۰۲۰)، قابل دسترسی در https://tvazadi.com/%D8%B9%D8%A8%D8%A7%D8%B3-%D8%AF%D9%87%D9%82%D8%A7%D9%86-%D8%AF%D8%B1%D9%88%DB%8C%D8%B4-%DA%AF%D9%86%D8%A7%D8%A8%D8%A7%D8%AF%DB%8C-%D8%AA%D9%88%D8%B3%D8%B7-%D8%AF%D8%A7%D8%AF%DA%AF%D8%A7%D9%87-%DA%A9/

[۲۴۶] « ملاوردی: نتوانستیم با وکیل دراویش ملاقات کنیم»، رادیو زمانه (۱۰ مارس ۲۰۱۸)، قابل دسترسی در

https://www.radiozamaneh.com/385607  (مباحثه در مورد این که دست کم ۵۰۰ درویش در طی درگیری ها دستگیر شدند).

[۲۴۷] «حمله شدید امامان جمعه و مقامات نظامی به دراویش»، رادیو فردا (۲۳ فوریه ۲۰۱۸)، قابل دسترسی در https://www.radiofarda.com/a/military-fridayimamas-attack-dervishes/29058779.html

[۲۴۸] «ویچگا»، رک. زیرنویس ۲۳۴.

[۲۴۹] «خامنه‏ای فرانسه را در مورد خشونت‏های تظاهرات کارگری به باد انتقاد گرفته است، در حالی که از وحشیگری‏های داخل کشورش غافل است» [Khamenei Slams France on Yellow Vest Violence — While Ignoring Brutality at Home, IranWire]، ایران وایر (۱۸ فوریه ۲۰۱۹) [Feb. 18 2019] ، قابل دسترسی در  https://iranwire.com/en/features/5860

[۲۵۰] «صدور احکام ۲ تا ۷ سال، شلاق و تبعید برای ۴۰ تن از دراویش گنابادی»، کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی (۲۶ مه ۲۰۱۸)،  قابل دسترسی در https://www.kampain.info/archive/20152.htm

[۲۵۱] «رئیس پلیس تهران: می‌توانستیم در برخورد با دراویش با آر‌پی‌جی واکنش نشان دهیم»، بی بی سی فارسی (۲۲ فوریه ۲۰۱۸)، قابل دسترسی در https://www.bbc.com/persian/iran-43151887

[۲۵۲] «منتظرزاده»، رک. زیرنویس ۳۶.

[۲۵۳] «محکومیت دسته جمعی معترضان درویش؛ امری بی سابقه در تاریخ قضایی ایران»،کمپین حقوق بشر ایران

[Mass Conviction of Sufi Protesters; Unprecedented in Iran’s Judicial History, Center for Human Rights in Iran] (۲۰ اوت ۲۰۱۸) [Aug. 20, 2018] ، قابل دسترسی در https://iranhumanrights.org/2018/08/conviction-of-16-sufi-protesters-unprecedented-in-irans-judicial-history/

[۲۵۴] «کمپین دفاع از زندانیان سیاسی»، رک. زیرنویس ۲۵۰.

[۲۵۵] «برای ۶۷ درویش گنابادی حکم صادر شد: زندان، شلاق و تبعید»، اخبار صدای امریکا (۲۸ مه ۲۰۱۸)،  قابل دسترسی در https://ir.voanews.com/a/iran-human-rights-justice/4412898.html

[۲۵۶] صالح حمید، «داخل زندان قرچک: “خطرناک ترین زندان زنان در ایران؛” گزارش حقوق بشر صادر شد»، [Saleh Humeid, Inside Qarchak Prison: ‘Iran’s Most Dangerous for Women,’ Human Rights Report Issued, Al-Arabiya]، العربیه (۲۸ سپتامبر ۲۰۱۶) [۲۸ Sep. 2016]، قابل دسترسی در   https://english.alarabiya.net/en/perspective/features/2016/09/28/Inside-Qarchak-Prison-Iran-s-most-dangerous-prison-for-women-.html

[۲۵۷] «ضرب و شتم زنان درویش در زندان قرچک ورامین»، مانیتور حقوق بشر ایران (۱۴ ژوئن ۲۰۱۸)، قابل دسترسی در https://fa.iran-hrm.com/%D8%B6%D8%B1%D8%A8-%D9%88-%D8%B4%D8%AA%D9%85-%D8%B2%D9%86%D8%A7%D9%86-%D8%AF%D8%B1%D9%88%DB%8C%D8%B4-%D8%B2%D9%86%D8%AF%D8%A7%D9%86%DB%8C-%D8%AF%D8%B1-%D8%B2%D9%86%D8%AF%D8%A7%D9%86-%D9%82%D8%B1%DA%86/

[۲۵۸] شهرام بهرامی نژاد و مایکل لیپین، «مادری می‏گوید زنان درویش زندانی در ایران در زندان مورد ضرب و شتم قرار می‏گیرند»، اخبار صدای امریکا [Shahram Bahraminejad & Michael Lipin, Iran’s Detained Dervish Women Beaten in Prison; Mother Says, VOA News] (۱۴ ژوئن ۲۰۱۸) [June 14 2018]، قابل دسترسی در https://www.voanews.com/middle-east/voa-news-iran/irans-detained-dervish-women-beaten-prison-mother-says )مباحثه در مورد این که صدیقه خلیلی، مادر یک زن درویش که در زندان قرچک محبوس بود، اظهار داشت هنگامی که وی بیرون زندان منتظر ملاقات با دخترش سپیده مرادی بود، شنید که زنان زندانی را در داخل زندان می‏زدند. وی همچنین از یکی از نگهبانان زندان در بارۀ اعتراضاتی در داخل زندان و متعاقب آن سرکوب خشونت آمیز زنان درویش شنید). همچنین نگاه کنید به «زنان درویش در زندان قرچک مورد ضرب و شتم گارد زندان قرار گرفته‌اند»، بی بی سی فارسی (۱۴ ژوئن ۲۰۱۸)، قابل دسترسی در https://www.bbc.com/persian/iran-44480778

)مباحثه در مورد اظهارات خانواده های زنان درویش زندانی در خصوص جزییات بدرفتاری با آنها در زندان قرچک).

[۲۵۹] «روایتی از الهام و جعفر احمدی؛ زوج درویش که هر دو زندانی هستند»، برنامۀ فارسی صدای امریکا (۹ ژانویه ۲۰۱۹)، قابل دسترسی در https://ir.voanews.com/persiannewsiran/gunabadi-prisoner-darvish-iran

[۲۶۰] «گزارش سازمان عفو بین الملل “آزار و اذیت زنان زندانی” در ایران را فاش می‏سازد»، رادیو فردا، [Amnesty International Report Discloses “Abuse of Women Prisoners” In Iran, Radio Farda]، (۲۶ مه ۲۰۱۸)  [May 26 2018]، قابل دسترسی در https://en.radiofarda.com/a/amnesty-international-report-discloses-abuse-of-women-prisoners-in-Iran/29252195.html

[۲۶۱] «محکومیت صدیقه صفابخت، درویش گنابادی به ۵ سال حبس تعزیری» ، هرانا (۲۵ ژوئیه ۲۰۱۸)،  قابل دسترسی در https://www.hra-news.org/2018/hranews/a-16282/  همچنین نگاه کنید به «شکوفه یداللهی، سیما انتصاری و سپیده مرادی از زندان اوین آزاد شدند»، هرانا (۸ فوریه ۲۰۲۰)،  قابل دسترسی در https://www.hra-news.org/2020/hranews/a-23765/ (مباحثه در مورد آزادی سه زن درویش از زندان).

[۲۶۲] «کمپین حقوق بشر ایران»، رک. زیرنویس ۲۵۳.

[۲۶۳] «الهام احمدی از زندان اوین آزاد شد»، هرانا (۱۳ اوت ۲۰۱۹)،  قابل دسترسی در https://www.hra-news.org/2019/hranews/a-21481/

[۲۶۴] «دستورهای تازه رئیس قوه قضاییه برای مقابله با کرونا در زندان‌ها»، رادیو فردا (۲۹ فوریه ۲۰۲۰)،  قابل دسترسی در https://www.radiofarda.com/a/30461215.html

[۲۶۵] «تداوم سرکوب آزادی‌های مذهبی در ایران؛ به تبعید رفتن دراویش هم حاکمیت را راضی نمی‌کند»، برنامه فارسی صدای امریکا (۲۵ مه ۲۰۲۰)،  قابل دسترسی در https://ir.voanews.com/persiannewsiran/iran-human-rights-220

[۲۶۶] قانون مجازات اسلامی، تهران ۱۳۹۲، ماده ۹۸، قابل دسترسی در

https://www.ilo.org/dyn/natlex/docs/ELECTRONIC/103202/125190/

[۲۶۷] «عبدی پور»، رک. زیرنویس ۱۰۷.

[۲۶۸] همان.

[۲۶۹] «مصاحبۀ مرکز اسناد حقوق بشر ایران با دو شاهد که درخواست کردند هویتشان محرمانه بماند»، (۸ ژوئن ۲۰۲۰) (موجود در آرشیو مرکز اسناد حقوق بشر ایران).

[۲۷۰] «مشروح دادگاه راننده اتوبوس ماجرای گلستان هفتم»، انصاف نیوز (۲۰ اسفند ۱۳۹۶) قابل دسترسی در http://www.ensafnews.com/105004/%D9%85%D8%B4%D8%B1%D9%88%D8%AD-%D8%AF%D8%A7%D8%AF%DA%AF%D8%A7%D9%87-%D8%B1%D8%A7%D9%86%D9%86%D8%AF%D9%87-%D8%A7%D8%AA%D9%88%D8%A8%D9%88%D8%B3-%D9%85%D8%A7%D8%AC%D8%B1%D8%A7%DB%8C-%DA%AF%D9%84%D8%B3/

[۲۷۱] «شب تلخ گلستان هفتم»، روزنامه شرق (۲ اسفند ۱۳۹۶)، قابل دسترسی در https://www.magiran.com/article/3709805

[۲۷۲] «انصاف نیوز»، رک. زیرنویس ۲۷۰.

[۲۷۳] «۲۵۸ نفر از بازداشت‌شدگان ناآرامی‌های اسفند ماه محکوم شدند»، یورونیوز فارسی (۱۷ ژوئیه ۲۰۱۸) قابل دسترسی در  https://farsi.euronews.com/2018/07/17/tehran-prosecutor-said-court-order-issued-against-258-detainees-of-march-incidents

[۲۷۴] «پاسخ به شبهات حکم قصاص محمد ثلاث؛ از شهادت شاهدان تا راننده ‌نبودن قاتل»، خبرگزاری تسنیم (۲۸ خرداد ۱۳۹۷)، قابل دسترسی در https://www.tasnimnews.com/fa/news/1397/03/28/1752291/%D9%BE%D8%A7%D8%B3%D8%AE-%D8%A8%D9%87-%D8%B4%D8%A8%D9%87%D8%A7%D8%AA-%D8%AD%DA%A9%D9%85-%D9%82%D8%B5%D8%A7%D8%B5-%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF-%D8%AB%D9%84%D8%A7%D8%AB-%D8%A7%D8%B2-%D8%B4%D9%87%D8%A7%D8%AF%D8%AA-%D8%B4%D8%A7%D9%87%D8%AF%D8%A7%D9%86-%D8%AA%D8%A7-%D8%B1%D8%A7%D9%86%D9%86%D8%AF%D9%87-%D9%86%D8%A8%D9%88%D8%AF%D9%86-%D9%82%D8%A7%D8%AA%D9%84

[۲۷۵] «کمپین دفاع از زندانیان سیاسی»، رک. زیرنویس ۲۵۰.

[۲۷۶] «اعدام محمد ثلاث: ابهامات یک پرونده»، بی بی سی فارسی (۱۸ ژوئن ۲۰۱۸)،  قابل دسترسی در https://www.bbc.com/persian/iran-features-44523373

[۲۷۷] «الله‏بخشی‏»، رک. زیرنویس ۱.

[۲۷۸] توماس اردبرینک، «در ایران مردی به دلیل مرگ مأموران در تظاهرات، اعدام شد»، نیویورک تایمز [Thomas Erdbrink, Man Executed in Iran Over Officers’ Deaths at Protest, NY Times] (۱۸ ژوئن ۲۰۱۸) [June 18 2018]، قابل دسترسی در https://www.nytimes.com/2018/06/18/world/middleeast/iran-execution-protest-dervishes.html

[۲۷۹] مایکل لیپین، «دولت امریکا در مورد گزارش بازداشت وکیل مرد درویش ابراز نگرانی کرد»، صدای امریکا [Michael Lipin, US Concerned by Iran’s Reported Arrest of Dervish Man’s Lawyer, VOA News] (۱۹ ژوئن ۲۰۱۸) [June 19 2018] ، قابل دسترسی در https://www.voanews.com/middle-east/voa-news-iran/us-concerned-irans-reported-arrest-dervish-mans-lawyer

[۲۸۰] «حکومت ایران وکیل مرد اعدامی را بازداشت کرد»، ایران نیوز آپدیت [Iran Regime Arrests Defense Lawyer of Executed Man, Iran News Update] (۲۰ ژوئن ۲۰۱۸)، قابل دسترسی در https://irannewsupdate.com/news/insider/5019-iran-regime-arrests-defence-lawyer-of-executed-man.html

[۲۸۱] «صوفی گنابادی در زندان جان باخت»، ایران وایر [Gonabadi Sufi Dies in Prison, Iran Wire]، (۵ مارس ۲۰۱۸)

[Mar. 5 2018] ، قابل دسترسی در https://iranwire.com/en/features/5201

[۲۸۲] «محمد راجی، یکی از دراویش گنابادی “حین بازجویی” کشته شده است»، دویچه وله فارسی (۴ مارس ۲۰۱۸)، قابل دسترسی در https://www.dw.com/fa-ir/%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF-%D8%B1%D8%A7%D8%AC%DB%8C-%DB%8C%DA%A9%DB%8C-%D8%A7%D8%B2-%D8%AF%D8%B1%D8%A7%D9%88%DB%8C%D8%B4-%DA%AF%D9%86%D8%A7%D8%A8%D8%A7%D8%AF%DB%8C-%D8%AD%DB%8C%D9%86-%D8%A8%D8%A7%D8%B2%D8%AC%D9%88%DB%8C%DB%8C-%DA%A9%D8%B4%D8%AA%D9%87-%D8%B4%D8%AF%D9%87-%D8%A7%D8%B3%D8%AA/a-42821067

[۲۸۳] «جنازۀ درویشی که حین بازجویی مورد ضرب و شتم قرار گرفت، شب هنگام دفن شد»، رادیو فردا [Body of Dervish ‘Beaten During Interrogation’ Buried Overnight, Radio Farda] (۶ مارس ۲۰۱۸) [Mar. 6 2018]، قابل دسترسی در https://en.radiofarda.com/a/iran-dervish-dead-in-custody-buried-at-night-raji/29082841.html

[۲۸۴] «سال شرم برای ایران: بیش از ۷۰۰۰ تن در سرکوب وحشتناک مخالفان در سال ۱۳۹۷ دستگیر شدند»، سازمان عفو بین الملل [Iran’s ‘Year of Shame’: More than 7,000 Arrested in Chilling Crackdown on Dissent During 2018, Amnesty International] (۲۴ ژانویه ۲۰۱۹)[۲۴ Jan. 2019] ، قابل دسترسی در https://www.amnesty.org/en/latest/news/2019/01/irans-year-of-shame-more-than-7000-arrested-in-chilling-crackdown-on-dissent-during-2018/

[۲۸۵] «بهنام محجوبی، درویش گنابادی زندانی درگذشت»، هرانا (۱۶ فوریه ۲۰۲۱)، قابل دسترسی در https://www.hra-news.org/2021/hranews/a-28860/.

[۲۸۶] همان

[۲۸۷] همان

[۲۸۸] آیدا قجر، «روایت تکان دهندۀ بهنام محجوبی از شکنجه در امین آباد: روی من ادرار میکردند»، ایران وایر (۲۳ اکتبر ۲۰۲۰)، قابل دسترسی در https://iranwire.com/fa/features/42566.

[۲۸۹] همان

[۲۹۰] همان

[۲۹۱]«بهنام محجوبی، درویش گنابادی زندانی درگذشت»، هرانا (۱۶ فوریه ۲۰۲۱)، قابل دسترسی در https://www.hra-news.org/2021/hranews/a-28860/.

[۲۹۲] «نیروهای امنیتی به حسینیه دراویش در تهران حمله و ۱۵ درویش را بازداشت کردند»، دماوند (۱ مه ۲۰۱۸)، قابل دسترسی در http://damavand.news/?p=13506

[۲۹۳] «اعتصاب غذای دسته جمعی ۷۲ تن از دراویش زندانی در زندان فشافویه »، کمپین حقوق بشر ایران (۴ نوامبر ۲۰۱۹)، قابل دسترسی در

https://persian.iranhumanrights.org/1398/08/mass-hunger-strike-72-dervishes-imprisoned-in-prison/

[۲۹۴] «بی بی سی فارسی»، رک. زیرنویس ۴۷.

[۲۹۵] « گزارشگر ویژه در مورد وضعیت حقوق بشر در جمهوری اسلامی ایران، گزارشگر احمد شهید»، دستور جلسه ۴ گزارش به بیست و هشتمین جلسه شورای حقوق بشر، [Special Rapporteur on the Situation of Human Rights in the Islamic Republic of Iran, Ahmed Shaheed, Agenda 4 Report to Human Rights Council Twenty-Eight Session (Mar. 12, 2015)] ، (۱۲ مارس ۲۰۱۵)، قابل دسترسی در https://www.refworld.org/pdfid/550ff19c4.pdf

[۲۹۶] «تخلف قانونی قاضی صلواتی برای آزار دراویش زندانی + سند»، کلمه (۲ مرداد ۱۳۹۳)، قابل دسترسی در https://www.kaleme.com/1393/05/02/klm-192895/

[۲۹۷] «صدور احکام سنگین علیه دروایش گنابادی و وکلایشان»، بی بی سی فارسی (۱۴ ژوئیه ۲۰۱۳)، قابل دسترسی در https://www.bbc.com/persian/iran/2013/07/130714_nm_gonabadi_sufi_prison

[۲۹۸] در شهریور ۱۳۹۰ مصطفی دانشجو در زندان ساری در استان مازندران به سر می‏برد و در حال گذراندن مجازات حبس هفت ماهه خود بود که به پرونده دیگری مربوط می‏شد. نگاه کنید به «بی بی سی فارسی»، رک. زیرنویس ۱۶۴.

[۲۹۹] «آکورد [ACCORD]»، رک. زیرنویس ۲۰۵.

[۳۰۰] «رمضانپور»، رک. زیرنویس ۸۵.

[۳۰۱] «مرادی سروستانی»، رک. زیرنویس ۷۳.

[۳۰۲] «مدیران وبسایت مجذوبان نور بازداشت شدند»، هرانا (۵ سپتامبر ۲۰۱۱)، قابل دسترسی در

https://www.hra-news.org/2011/hranews/1-8406/

[۳۰۳] «دویچه وله فارسی»، رک. زیرنویس ۱۲۹.

[۳۰۴] «زیمت»، رک. زیرنویس ۱۰.

[۳۰۵] «قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران»، ۱۳۶۸، اصول ۱۲ و ۱۳، قابل دسترسی در

https://rc.majlis.ir/fa/content/iran_constitution

[۳۰۶] همان، اصل ۱۹.

[۳۰۷] همان، اصل ۳.

[۳۰۸] سعید پیوندی، «اقلیت‌ها در حکومت دینی، یا زندگی در امپراطوری تبعیض‌ها»، رادیو فردا (۳۱ ژوئیه ۲۰۱۸)، قابل دسترسی در https://www.radiofarda.com/a/commentary-on-how-Islamic-republic-treats-religious-minorities/29401556.html

[۳۰۹] «قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران»، اصل ۲۳.

[۳۱۰] همان، اصول ۲۲، ۲۶، ۲۷، ۳۲، ۳۵، ۳۸.

[۳۱۱] «تبعیضات ناروا علیه اقلیتهای قومی و مذهبی در قانون اساسی ایران»، گزارش حقوق بشر در ایران (ژانویه ۲۰۱۴)، قابل دسترسی در https://www.ihrr.org/ihrr_article/violence-fa_discrimination-against-religious-and-ethnic-minorities-in-the-islamic-republic-constitution/

[۳۱۲] «آخرین وضعیت درویشان حادثه گلستان هفتم: ۴۰۰ زندانی قربانی»، ایران وایر (۲۶ آوریل ۲۰۱۸)، قابل دسترسی در https://iranwire.com/fa/features/25842

[۳۱۳] «مجله رواق اندیشه»، رک. زیرنویس ۵۰.

[۳۱۴] «ایران وایر»، رک. زیرنویس ۳۰۵.

[۳۱۵] «گزارش ماهیانه نقض حقوق پیروان ادیان، بهمن ۱۳۹۶»، کمیتۀ دفاع از حقوق پیروان ادیان (۲۲ فوریه ۲۰۱۸)، قابل دسترسی در http://adian.bashariyat.org/?p=27199

[۳۱۶] «توانا»، رک. زیرنویس ۱۹۰.

[۳۱۷] « کمیتۀ دفاع از حقوق پیروان ادیان »، رک. زیرنویس ۳۰۸.

[۳۱۸] «الله‏بخشی‏»، رک. زیرنویس ۱.

[۳۱۹] «سرکوب دراویش گنابادی در جمهوری اسلامی ایران»، همه حقوق بشر برای همه در ایران (۱۶ آوریل ۲۰۱۵)، قابل دسترسی در  http://www.iranhrc.org/?lan=fa&p=1636

[۳۲۰] «پژواک ایران»، رک. زیرنویس ۱۶۲.

[۳۲۱] همان.

[۳۲۲] پوریا نژادویسی، «دو معلم به علت درویش بودن ممنوع التدریس شدند»، خبرنامه ملی ایرانیان (۲۸ اکتبر ۲۰۱۴)، قابل دسترسی در https://www.melli.org/%D8%AF%D9%88-%D9%85%D8%B9%D9%84%D9%85-%D8%A8%D9%87-%D8%B9%D9%84%D8%AA-%D8%AF%D8%B1%D9%88%DB%8C%D8%B4-%D8%A8%D9%88%D8%AF%D9%86-%D9%85%D9%85%D9%86%D9%88%D8%B9-%D8%A7%D9%84%D8%AA%D8%AF%D8%B1%DB%8C%D8%B3/

[۳۲۳] «پژواک ایران»، رک. زیرنویس ۱۶۲.

[۳۲۴] همان.

[۳۲۵] « کمیتۀ دفاع از حقوق پیروان ادیان »، رک. زیرنویس ۳۰۸.

[۳۲۶] «اخراج استاد حقوق بشر دانشکده حقوق وعلوم سیاسی خرم آباد»، هرانا (۴ آوریل ۲۰۱۱)، قابل دسترسی در

https://www.hra-news.org/2011/hranews/1-6545/amp/

[۳۲۷] فرشته ناصحی، «محرومیت از تحصیل، ابزار فشار بر اقلیت ها»، هرانا (۲ ژوئن ۲۰۱)، قابل دسترسی در https://iranwire.com/fa/features/22244?ref=specials

[۳۲۸]  همان.

[۳۲۹]  همان.

[۳۳۰] «الله‏بخشی‏»، رک. زیرنویس ۱.

[۳۳۱] «روشن»، رک. زیرنویس ۱۶.

 
منبع : مرکز اسناد حقوق بشر ایران


نظر دادن

از پر شدن تمامی موارد الزامی ستاره‌دار (*) اطمینان حاصل کنید. کد HTML مجاز نیست.