در هشتمین دوره جشنواره سینما حقیقت امسال، مستندی با عنوان «خرابات» ساخته آرش اسحاقی اکران شد. در این مستند بلند ۷۰ دقیقهای که بر طبق آنچه کارگردان میگوید با هدف معرفی سلسلههای فعال صوفیه در ایران و نقد و بررسی دیدگاههای گوناگون در ارتباط با آن و همچنین نقد عرفانهای موسوم به «نوظهور» ساخته شده است، ابتدا تصاویری از مناسک عبادی ادیان مختلف از زرتشت، یهودیت، مسیحیت و اسلام نمایش داده میشود و سپس به موضوع تصوف و ریشهها و مشابهتهای آن در سایر ادیان و آیینها پرداخته شده و نسبت به تاثیر عمیق تصوف در ادبیات و فرهنگ ایران زمین تاکید میشود، بعد از آن با بر شمردن سلاسل فعال صوفیه در ایران، تصاویری همراه با توضیحاتی از آداب و اعمال عبادی و حلقههای ذکر و مراقبه، نوع پوشش و خانقاهها و حسینهها به تفکیک هریک از طریقههای تصوف ارائه میکند، سپس با تدوین مصاحبههایی که به صورت جداگانه با هر یک از کارشناسان مخالف تصوف و نزدیک به این سلاسل صورت گرفته بود، مناظرهای غیرمستقیم را حول بعضی از مفاهیم پر بحث از جمله عقل و عشق، انزوا و فعالیت اجتماعی، جبر و اختیار و... شکل میدهد. در نهایت با استناد به نظر بعضی جامعهشناسان که رشد تصوف در ایران را برآمده از یک دوره افسردگی تاریخی ناشی از جنگها و خفقان جامعه تصور میکنند به بحث نقد عرفانهای نوظهور با تاکید بر ویژگی درمانگری و ایجاد آرامش پرداخته به افزایش گرایش عمومی به این عرفانها اشاره میکند.
بدیهی است که خط قرمزهای موجود در کشور در ارتباط با دراویش و تصوف، ساخت مستند و فیلمهایی در این حوزه را نیز با مشکلهایی رو به رو میکند به طوری که به اعتراف شفاهی کارگردان این مستند، نه تنها بخشی از تصاویر دلخواه کارگردان حذف شده بلکه بخشهایی با موضوع نقد تصوف نیز به مستند تحمیل شده تا قابلیت اکران در جشواره را پیدا کند، اما با این همه اسحاقی به اذعان منتقدین در رعایت جانب انصاف و بیطرفی موفق عمل کرده است.
آقای اسحاقی در مصاحبههایش بارها به جایگاه و تاثیرگذاری تصوف بر فرهنگ و ادبیات ایران اشاره کرده و در جایی در مورد انگیزه پرداختن به تصوف به عنوان موضوع مستند میگوید: «نقش تصوف در تاریخ ایران متناسب با شرایط سیاسی و اجتماعی همیشه پر رنگ بوده و در حوزهٔ ادب و فرهنگ ایران تاثیر بسزایی داشته است از این رو تلاش کردم، اثری جامع درباره تصوف و سلسلههای فعال صوفیه تهیه و تولید کنم- سایت خبری تابناک» وی تاکید میکند که «خرابات» را با هدف معرفی سلسلههای فعال صوفیه در ایران و نقد و بررسی دیدگاههای گوناگون دربارهٔ آن میسازد.
اما همچنان یک مشکل بنیادین در مورد مستندی که هدف معرفی طریقههای تصوف را دارد در کار او به چشم میخورد. این مستند بیشتر به شرح و نمایش آداب ظاهری و مناسک عبادی اهل تصوف بسنده میکند و معرفی را به نمایش تصاویر بعضا غریب ولی جالب توجه بیننده که به اعتراف کارگردان، زحمت زیادی برای تهیه بعضی از آنها کشیده شده، محدود میسازد. این کار مستندی را که داعیه سه سال پژوهش و مطالعه دارد را به یک بررسی ظاهری و سطحی تقلیل میدهد. چرا با کمی بررسی مشهود است که اتفاقا عاملی که سبب تاثیر عمیق تصوف بر فرهنگ اجتماعی شده روح و اصول تعلیمات و اندیشههای اهل تصوف بوده است و نه فروعی از قبیل ظاهر آداب و صورت مناسک عبادی و پوشش و ظاهر آنان که بعضی از آنان نیز در طریقهها رایج نیست و چه بسا مردود است.
در این مستند که آقای اسحاقی از آن به عنوان تلاشی در جهت ایجاد «کتاب بصری تاریخ تصوف» نیز یاد میکند مملو از تصاویر صوفیان در حال مراقبه و سماع، جذبه و یا ملبس به لباسهای سنتی و نمادهایی چون کشکول و تبرزین است. حاصل این کار آن است که به آداب و مناسک عملی و ظاهر اهل تصوف که از حواشی و فروع تصوف است و لذا ربطی به حقیقت تصوف ندارد، به عنوان یک شاخصه اصلی نگاه میکند و با تصاویری از لحظات خلوت و حالات مراقبه و عبادت، به تفکیک و معرفی آنها میپردازد. درحالی که اصولا روح تصوف چندان قائل به آداب خاص نبوده و صورت مناسک را امری اعتباری قلمداد میکند. اینکه آداب ظاهری تصوف متناسب با روحیه اقوام مختلف متفاوت است و با تغییر جغرافیا و در هر دوره زمانی صورت جدیدی از پوشش و مناسک عملی به خود گرفته است اتفاقا دلیل این مطلب است که این امور جز ارکان اصلی اندیشه تصوف محسوب نمیشود.
از طرف دیگر نمایش و معرفی صورت ظاهر هر آیین مذهبی و قومی فارغ از اینکه مجالی برای فهم عمق و معنای آن مناسک فراهم شود، هرچند از لحاظ بصری خالی از جذابیت نیست اما به شناخت و درک درست آن آیین نه تنها کمک نمیکند بلکه احتمالا رهزن و دور کننده نیز خواهد بود. به عنوان مثال نمایش و معرفی ظاهری آیین مذهبی رمی جمرات در مناسک حج مسلمانان و یا مراسم قومی چهارشنبه سوری ایرانیان برای کسانی که از ریشهها و محتوی معنوی آن هیچ ذهنیتی نداشته باشند، هرچند جذاب اما احتمالا اعمالی غریب و حتی میتواند خرافه آمیز به نظر برسد به طوری که در نهایت به شناخت و قضاوت نادرست منتهی شود.
هرچند «خرابات» در بازسازی و اصلاح تصویر و تصور عامه از سالکان طریقت و صوفیان امروز که در جایگاههای مختلف اجتماعی همچون استاد، پزشک، نویسنده، فقیه، تاجر، هنرمند، کارگر و... فعالیت دارند چندان موفق نبوده و آنقدر در بند تمییز و تفکیک نمادها و آیینهای سلاسل مختلف تصوف بود که از معرفی روح مشترک تعالیم درویشی که مبتنی بر تذهیب نفس، صلح و شفقت به خلق الله است، فروماند. اما در نهایت باید گفت در فضایی که رویه و مشی حاکم در جهت انکار تصوف و مصادره میراث فرهنگی و معنوی گرانبهای اندیشه صوفیان از طریق واژه سازی و جداسازی جعلی عرفان با تصوف است، ساخت و تولید چنین مستندهایی به صرف اینکه خبر از حیات تصوف و شاخههای متعدد آن در کشور میدهد، اقدامی مثبت مینماید.
«خرابات» در اصطلاح اهل تصوف جایی است که سالک میآموزد خودیت خویش را خراب کرده و از آن رها شود تا بتواند در مسیر تقرب به حضرت دوست گام بردارد؛ «خراباتی شدن از خود رهایی است». امیدواریم که این مستند نیز بتواند در خراب کردن بعضی تصورات موهوم روزگار ما نسبت به تصوف و عرفان اسلامی گامی رو به جلو بردارد.
مجذوبان نور