آنچه مسلم است این زندانی آدم نکشته، مال مردم را درمقیاسهائی که از سوی خود دزدان انتشار مییابد، بالا نکشیده است. میگویند دردهه ۱۳۸۰ موسسه فرهنگی هنری به نام«عرفان حلقه» درتهران تاسیس کرده و ازطریق«فرادرمانی» به درمان بیماران روحی و پزشکی مردم پرداخته است.
ایرانیان مثل دیگر ملتهای جهان در پی جاذبههای ماوراء الطبیعه راه می افتند. اینکه جرم نیست. عجزانسان از درک بی عدالتیها بستری میشود تا برود سراغ کسانی که مستقیم و غیرمستقیم مدعی دریافت پیامهای معنوی هستند. اینکه جرم نیست. ناتوانی انسان از رویاروئی با آنچه به نام افسردگی و بیماری براو تحمیل می شود، او را بر میانگیزد تا راهی درمانگاه کسانی بشود که«دریافت معنوی» را با محبت و نوازش توضیح میدهند، نه با شلاق و تبر و چوبه دار. اینکه جرم نیست. حتی درآن مجموعه از قوانین وحشت که زیرعنوان«قانون مجازات اسلامی» برما تحمیل کرده اند، این فقره جرم نیست. ولی در بازار سیاست ایران امروز، مدعیان دریافت معنوی به نیت چپاول مردم، معنویت را با مفهوم آئین غارت و کشتار، درانحصار خود دارند . ازاینکه جمعیتی پیرو کرامات راست یا دروغ دیگری بشوند و دور او حلقه بزنند، بیش از هرنوع حمله نظامی میترسند.
شاخههای خاصی از دراویش مثل دراویش گنابادی در ورطه این ترس حاکمان فرو رفته اند. حمله به آنها با توجه به سازمان و تشکیلاتی که داشته اند، دشوارتر ازحمله به یک تن است که حاضرنیست از ادعای دریافت معنوی، منصرف بشود. به اندازهای از پیروان این پدیدههای اجتماعی که همه جا هستند میترسند، که طاهری را سه سال و نیم است درسلول انفرادی نگاه داشته اند تا بتوانند اتهاماتی براو وارد کنند که قتلاش را بتوانند توجیه کنند و پیروانش را با اتهامات جنسی و مانند آنچنان مرعوب کرده اند تا درصحنه اعتراض، حامی و مدافعی نداشته باشد.
پرونده این شخص را ندیده ایم. اما اینرا میدانیم که در سیاهچالهای ایران، اگر به قول خودشان جرمی درحدواندازه«مفسد فی الارض» اتفاق افتاده باشد، به ضرب انواع فشار و شکنجه و بدون حضورشهود، یک شبه احراز و اثبات میشود و سه سال و نیم به یک متهم نان و آب نمیدهند تا به مقصود برسند.
طاهری و حلقه عرفانش دراقلیمی به دام افتاده که برای پیدا کردن ولی فقیه آینده، دونظر درجمع حاکمان ایران، هم وزن یکدیگر با هم درچالش است. یک نظر برآن است که«آقا» ی آینده ما را که کرامات خود را پنهان ازنظرها دارد و ازبس متواضع است ادعای ولایت نمیکند و مخفی شده، با قدرت معنویت چند تا آقای دیگر که اصلا نمیدانند معنویت چیست و فقط میدانند چه اندازه ارز درصندوقها دارند، کشف کنند. یکنظرمثلا مترقی برآن است که همین آقاهای مجلس خبرگان که مردم درتعیین و انتخابشان نقشی ندارند، آستینها را بزنند بالا و یکی را که بهترمنافع صنفی و باندیشان را تامین میکند، بنشانند بر کرسی ولایت فقیه.
خب دراین زمینه سیاسی که قراراست آینده ما درشرایط آن رقم بخورد، آیا اگر دریافت معنوی از سوی دیگران مطرح بشود، قابل تحمل است؟ البته که نیست. سفرههای نفت ایران گسترده است. همه را با ادعای جانبداری ازمعنویت چاپیده اند. هم از این رو بنا به گفته یکی ازشاگردان طاهری به نام«شهنازنیرومنش»نفوذیهائی که درکلاسهایش شرکت کرده بودند، به او گفته اند«دیگر به مردم نگویید که در یافت معنوی دارید. ولی درمانها را به اسم الهام از ائمه اطهار ادامه بدهید. وی این پیشنهاد را نپذیرفته است.» بنابراین مجادله علمی برای حفظ جسم و روح مردم درکار نبوده. دعوا ماهیت دیگری دارد. او را میپذیرفتند، اگر شرکت با آنها را میپذیرفت.
با فرض صحت این شهادتها، طاهری را میخواهند قربانی کنند تا کسی جرات نکند از دریافت معنوی خود به دیگران خبر بدهد. اساسا گسترش سانسوردرایران، زیربنایش همین ترس ازمعنویت است که شاعر و نویسنده اگرفرصت داشته باشند و اثر بیافرینند، آنگونه که از حسشان لبریز بشود، پیروانشان جائی برای پیروان دکانهای راهزنی درپوشش معنویت و دین، باقی نمیگذارند. آیا اگراین حاکمان را از مشروطه بهبعد داشتیم، یک نیما، یک پروین اعتصامی، یک فروغ فرخزاد، یک سهراب سپهری، یک احمد شاملو، یک سیمین بهبهانی، یک اخوان ثالث و…، درآن ملک سر بر کشیده بودند؟ بیش از آن اگر حافظ و سعدی و فردوسی هم عصر اینان بودند، آنها را داشتیم؟
با کشتن طاهری، دریافت معنوی تعطیل نمیشود. همه کسانی که میخواهند بیافرینند و سانسور دارد خفهشان میکند، سالهاست حلق آویز شده اند و هنوز اصرار برای خلاقیت بدون تیغ سانسور را ادامه میدهند.
اعدام طاهری، ازحضور موریانههائی خبر میدهد که از قرون وسطی نقب زده اند به ایران قرن بیست و یکم میلادی. کسانیکه پا به حلقه عرفان او نهاده اند، به دلخواه در پیاش راه افتاده اند، نه به زور سرنیزه. درغرب قدم به قدم حلقهها و مراکزتخلیه دردها و عقدهها برپاست. یک جام چای سبز میدهند. با موسیقی آرام بخش پذیرائیات میکنند. انواع یوگا و مانند آن را میآموزند، با طیب خاطرمقادیر پول قابل توجهی میپردازی و می روی تا شاید هفتهای را با آرامش بگذرانی.
میشود به موجب قانون مجازات اسلامی و تفاسیر جانیان از آن، صاحبان همه این مراکز را به جرم آن که مردم دورشان حلقه میزنند کشت و انواع فسق و فجور و روابط جنسی را به آنها نسبت داد.
راستی از چه میگوئیم؟ با که میگوئیم؟ با کسانی که با امام زمان خودشان کاسبی میکنند؟
نوشته مهرانگیزکار
منبع :سحام نیوز