آیتالله سیدضیاء مرتضوی، استاد حوزه علمیه قم، در گزارشی به شرح آنچه در جریان سفر وی به یزد روی داده و جزئیات بازداشت چندساعته خود از سوی ماموران اطلاعات سپاه برای ممانعت از انجام یک سخنرانی مذهبی پرداخت.
به گزارش کلمه، این روحانی نواندیش با اشاره به اینکه ممانعت از حضور وی در محل سخنرانی از طریق حبس وی برای چند ساعت در یک محل متعلق به سپاه بوده است، خاطرنشان کرد که یک عضو اطلاعات سپاه از روز قبل از سخنرانی، او را تهدید به بازداشت کرده بود.
متن کامل توضیح آیتالله مرتضوی را که به قلم خود ایشان و با عنوان “گزارش یک بازداشت کوتاه در یزد!” نگاشته شده، در ادامه بخوانید:
درباره آنچه اخیرا در یزد برای اینجانب اتفاق افتاد و برخی دوستان گرامی جویای آگاهی از آن بودند و در برخی رسانهها با مقداری تفاوت ذکر شده است، به اختصار به آگاهی میرساند:
۱- موسسه فرهنگی آموزشی جواد الائمه(ع) هر سال در حد فاصل زمانی ولادت امام جواد(ع) و امیرالمومنین(ع) جلسهای فرهنگی برگزار میکند. امسال نیز برگزاری این برنامه با اخذ مجوز لازم در سالن آمفیتئاتر دانشگاه امام جواد(ع) یزد و به تاریخ اول اردیبهشت، ساعت ۶ بعد از ظهر اعلام گشته بود. موضوع سخنرانی اینجانب که اعلان عمومی شده بود این بود: ولادت امام جواد(ع)، نقطه عطفی در تاریخ حیات تشیع.
۲- یک روز پیش از برگزاری مراسم حدود ساعت ده و نیم شب فردی که خود را از اطلاعات سپاه یزد معرفی کرد، با شماره شخصی همراه خود با اینجانب در قم تماس گرفت و چند بار به شکلی تهدیدآمیز تاکید کرد که بنده نباید در برنامه سخنرانی حاضر شوم و در صورت حضور با توجه به حکم قضایی که گرفتهاند بازداشت خواهم شد و خاطرنشان کرد آبروی بنده خواهد رفت! که البته بنده عرض کردم شما به فکر آبروی جای دیگر باشید و راه لغو سخنرانی این است که از میزبان درخواست کنید. وی در پاسخ به سوال بنده، خود را آقای حسینی معرفی کرد و اینکه هملباس بنده است. طبیعی بود که اینجانب به این تهدید که از سوی فردی ناشناخته صورت میگرفت اعتنایی نکنم. با این حال با میزبان محترم تماس گرفتم و بدون اشاره به تماس یادشده با حصول اطمینان از برگزاری صبح عازم یزد شدم.
۳- با حضور اینجانب در یزد که با وسیله شخصی صورت گرفت، حدود ساعت سه و نیم بعد از ظهر و در حالی که اینجانب مهمان یکی از بستگان محترم بودم، چند نفر با لباس شخصی و یک روحانی جوان که بعدا خود را همان آقای حسینی معرفی کرد، با دو دستگاه سواری به درب منزل مراجعه کردند. نخست با اصرار بر اینکه در یک جلسه سخنرانی هر چند کوتاه خانوادگی شرکت کنم و با امتناع اینجانب، موضوع را به اینکه حرفی خصوصی دارند عوض کردند و با امتناع مجدد اینجانب از همراهی، این بار با نشان دادن حکمی قضایی، به امضای دادستان محترم دادگاه ویژه روحانیت اصفهان (ظاهرا به دلیل عدم وجود شعبه در یزد) خواهان همراهی اینجانب شدند اما گویا چنان شتاب داشتند یا به دلیل دیگر نخست اجازه لباس پوشیدن را نیز نمیدادند که با مقاومت بنده و در حالی که نفرات بیشتری به داخل حیاط منزل آمده بودند، چاره کار را در موافقت دیدند و با ورود اینجانب به داخل برای پوشیدن لباس، بنا به گفته میزبان محترم بنده یک نفر قصد ورود به اتاق را که خانوادهها در آن حضور داشتند داشت که با مخالفت تند میزبان، وی منصرف شده است. به هر حال بدون اعلام مقصد و با تاکید بر اینکه تنها نیم ساعت طول خواهد کشید، خواهان اینجانب را با اجبار با خود بردند.
۴- با رسیدن به ورودی فرودگاه یزد معلوم شد مقصد فرودگاه بوده است و البته بعدا در پایان بازداشت معلوم شد انتقال به فرودگاه برای برگرداندن این بنده به تهران بوده است اما با اطلاع یافتن از حضور اینجانب با خانواده، از آن کار منصرف شدهاند. پس از مدتی یک مسئول که فردی با رفتاری متین و محترمانه و دوستانه بود، در خودرو حاضر شد. وی تاکید داشت که مشکل پیشآمده ناشی از عدم لغو جلسه از سوی میزبان است و نه اینجانب یا آن نهاد مربوطه. بنده پس از مدتی گفتوگو به مهمانخانهای که همان جا در اختیار آقایان بود منتقل شدم و تا ساعت هشت و نیم شب مهمان اجباری این برادران بودم تا مطمئن باشند که با گذشت زمان برنامه سخنرانی منتفی خواهد شد! پس از آن در حالی که قرار برگشت نیم ساعته به پنج ساعت کشیده بود و امکان تماس تلفنی نیز برای رفع نگرانی احتمالی بستگان اینجانب سلب شده بود و به رغم درخواست بنده اجازه تماس داده نشد، پس از تنظیم و امضای صورتجلسهای کوتاه که اشاره به اجرای حکم یادشده و ساعت انتقال و برگشت داشت، در معیت این برادران به منزل برگشتیم، البته همراه با این درخواست آن مسئول محترم که در این دو سه روز که این بنده در یزد حضور دارد، جایی سخنرانی نکند! درخواستی که بعدا با پیغامی که استاندار محترم نیز از طریق میزبان محترم جلسه رساند مورد تاکید قرار گرفت! و سپس با پشتبند پیغامی تلفنی از طرف امام جمعه محترم یزد، از طریق همان آقای حسینی موصوف الذکر و در حالی که این حقیر به منزل برگشته بودم، مبنی بر اینکه: این بنده کمترین، جو آرام یزد را به هم نزند!!
۵- میزبان محترم جلسه، جناب آقای مهندس سفید، از خدمتگزاران استان یزد میباشند و در کنار سایر خدمات، سالها مسئولیت استانداری یزد را در کارنامه خود دارند. ایشان در مواجهه با درخواست لغو سخنرانی، از مسئولان مربوط استان یعنی استاندار و فرماندار محترم درخواست کرده بود که کتبا دستور لغو سخنرانی ابلاغ شود و با امتناع این مسئولان محترم، دلیلی برای لغو یک برنامه دارای مجوز و همهساله با موضوعی تاریخی که ربطی به مسائل و جریانات سیاسی روز ندارد ندیده بود و طبعا اطلاع دادن به سخنران نیز امری بیوجه بوده است. این برادران که اقرار داشتند یک تماس تلفنی از سوی فردی ناشناس لزوما نمیتوانسته مانع سفر بنده باشد و از این رو اشکالی متوجه حضور اینجانب برای سخنرانی نمیدیدند، اما به هر حال در پی ممانعت از آن بودهاند، ظاهرا چاره کار در چگونگی اجرای حکم دادستان محترم را در برگرداندن اجباری این کمترین طلبه دیده بودند و گویا موضوع چنان فوریت و اهمیت داشته که برگشت با وسیله شخصی خود حقیر را به مصلحت ندیده و شاید هم از آن اطلاع نداشتند!
۶- صرف نظر از اصل اقدام این برادران در جلوگیری از برنامه اعلام شده که پیداست قابل دفاع نیست و گمان نمیرود به هزینه آن برای این دوستان بیارزد و با صرف نظر از بیتدبیری یا کمتدبیری مشهود در چگونگی ممانعت از سخنرانی که میتواند ناشی از کمتجربگی باشد، رفتار این برادران در طول مصاحبت کاملا محترمانه و دوستانه بود و در طول مدت نیز آن آقای طلبه جوان که به نادرستی چگونگی تماس خود در شب قبل معترف بود، حضور داشت و فرصت برخی بحثهای طلبگی فراهم بود که امیدوارم از ارشادات اینجانب بهره لازم را برده باشد! البته آنچه در آغاز بازداشت روی داد، دور از تدبیر و پختگی لازم بود که امید میرود در موارد مشابه! با تدبیر بیشتری همراه باشد. چنان که سلب امکان تماس این بنده با خانواده امری بیوجه بود که به گفته همان مسئول محترم در پایان ماجرا، ناشی از غفلت وی در توجیه همکارانش بوده است.
۷- حکم قضایی که از سوی دادستان محترم مشار الیه، به درخواست کتبی ۳۱ فروردین سپاه و خطاب به فرمانده محترم سپاه الغدیر «برای جلوگیری از سخنرانی حجت الاسلام سیدضیاء مرتضوی در حسینیه جوادالائمه(ع)»! به تاریخ اول اریبهشت صادر شده برابر آنچه در این حکم آمده مبتنی بر چنین توجیهی است: «… تحریکآمیز بودن و نارضایتی اقشار مردم و احتمال درگیری بین نیروهای ارزشی و اصلاح طلبان و ضرورت پیشگیری از جرم و اخلال در نظم و در پیش بودن انتخابات مرحله دوم شهرستان مهریز و با عنایت به سابقه سخنرانی قبلی وی به شرح پیوست نامه، مقرر است بدوا به صورت محترمانه به میزبان جلسه سخنرانی اطلاع رسانی شود تا از دعوت و سخنرانی نامبرده خودداری نمایند. در صورت عدم تمکین و با اصرار با تدابیر احتیاطی و جلوگیری از هرگونه حاشیهپردازی و بهرهبرداری سیاسی و امنیتی قبل از حضور در جلسه سخنرانی از سخنرانی وی به نحو مقتضی برابر مقررات جلوگیری به عمل آید و نتیجه اعلام شود.»
۸- سالن برگزاری برنامه که به اشتباه در حکم یادشده حسینیه جوادالائمه(ع) معرفی شده، به گفته میزبان محترم جلسه، حداکثر یکصد نفر گنجایش دارد که این تعداد نیز معلوم نبود در جلسه حاضر شوند و موضوع سخن نیز نشان دادن اهمیت ولادت امام جواد(ع) در تاریخ حیات شیعه بود. اما نحوه تدبیر در جلوگیری از آن، شعاع اصل موضوع را از محدوده آن سالن یکصدنفری گسترش داد که گمان نمیرود با هدف اولیه این برادران نیز تناسبی داشته باشد. به هرحال مسئولان محترم برنامه که علیرغم اعلان قبلی و کمی پیش از اجرای آن مواجه با منع عملی سخنران در جلسه شدند، چاره کار را در این دیدند که پس از آغاز جلسه و قرائت قرآن موضوع ممانعت را به اطلاع حضار محترم برسانند و حضار نیز بدینوسیله مواجه با ختم جلسه شدند. اینجانب به این وسیله از این عزیزان که در جلسه حاضر شدند و ما از دیدارشان در شب عید محروم ماندیم پوزش میخواهم. امیدوارم در فرصتهای بعدی توفیق زیارت این عزیزان را داشته باشم. چنان که امیدواریم، دستکم درباره برنامهها و سخنرانیهای دارای مجوز، شاهد ممانعت دستگاههای دیگر نباشیم و اگر به هر دلیل در مواردی، این مجوزهای رسمی کارایی لازم را ندارد و گاه مواجه با چنین صلاحدیدهایی میشود، به صورتی پختهتر و همراه با رعایت کامل اصول اخلاقی و انسانی باشد؛ آنگونه که بحمدالله در بخش دوم رفتار این برادران به صورت نسبی مشهود بود. ان شاء الله تعالی.
کلمه