نمونه عرفان حلقه نمونه قال توجهی از روند برخورد امنیتی و تا این لحظه موفقیت آمیز حکومت با مجموعهای عقیدتی است. مجموعهای که بعد از پنج سال عملن نشان داده است که نه تنها اصرار بر دور بودن از سیاست دارد بلکه باعالم سیاست بیگانه است و از این روست که این گروه نمیتواند خطری امنیتی (به مفهوم دقیق کلمه) را برای حکومت ایجاد کند. مشکل امنیتی عرفان حلقه اما روایت نوین آن از عرفان اسلامی است، آن چه که روحانیون و در راس آن رهبری از انجام آن عاجز است. از این روست که عرفان حلقه مشکلی امنیتی برای حکومت است.
مهمترین نقطه ضعف مجموعه عرفان حلقه نیز همان عدم شناخت فضای سیاسی ایران است. این که وقتی محمد علی طاهری گرفتار امنیتیهای یک حکومت است، موضوع خواه و ناخواه سیاسی است، هر چند ظاهر آن توهین به مقدسات و لمس افراد مونث باشد. از اینرو اگر دفاع از آقای طاهری برای هواداران ایشان اهمیت دارد، چارهای جز فهم عمیق عالم سیاست در ایران و اقتضائات آن و هم چنین اقدام به رفتارهای متناسب سیاسی نیست.
مهمترین و اساسیترین نکتهای که هواداران عرفان حلقه به نظر میرسد از آن غافل هستند، توجه به حضور موثر و کلیدی رهبری جمهوری اسلامی در برخورد با مجموعههای عرفانی و به طور مشخص عرفان حلقه است. شواهد در این زمینه بسیار است اما به عنوان نمونه میتوان به این گفته نایب رییس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس اشاره کرد که به صراحت می گوید مامورانی از جانب رهبری در حال تعقیب عرفان های انحرافی هستند. اما رهبری و بیت او عامدانه خود را بیرون از موضوع نگاه میدارند و ترجیح میدهند که بدنامی برخورد با افرادی که جز عقیدهاشان خطری دیگر برای جمهوری اسلامی ندارند را به سربازان گمنام خود واگذار کنند.
از این روست که تلاشهای طولانی مدت اما نامؤثر هواداران محمد علی طاهری به نتیجه عینی نمیرسد. روش برخورد هواداران در ابتدا، نوعی خوش باوری به این موضوع بود که حکومت به زودی پی به اشتباه خود برده و محمد علی طاهری را آزاد میکند. اما روشن است که تصمیم در خصوص پرونده محمد علی طاهری مثل بسیاری از پروندههای امنیتی دیگر، از قبل در بالاترین سطوح سیاسی حکومت گرفته شده بود و فقط ساز و کار ظاهری آن میبایستی طی میشد. آری این گروه از نگاه رهبری حکومت در طبقه بندی “عرفانهای کاذب” قرار میگیرد و بنابراین بایستی نابود شود.
چشم پوشی بدنه عرفان حلقه از این واقعیت موجود در ایران که سر رشته برخورد با این گروه در دستان رهبری حکومت است و همچنین اجتناب این گروه از واکنش متناسب، دست امنیتیها را باز گذاشت تا پتانسیلهای هواداران پر تعداد این گروه را با به حاشیه کشاندن و مسیرهای فرعی “هرز” بدهند. توصیه “اجتناب از سیاست” محمد علی طاهری که گویا در مربوط به زمان قبل از برخوردها و به عنوان یک راهبرد کلی این مجموعه مطرح شده بود، تبدیل به محکی برای شناخت خودی از نفوذیها شد غافل از این که طیفی از همین گروه به شکلی ظریف در بازی سیاسی حکومت قرار گرفتند، تا آنچه که اکنون با نام عرفان حلقه حکومتی شناخته میشود را بسازند. عرفان حلقه حکومتی آن عرفان حلقهای است که راه حل موضوع را در دنبال کردن موضوع در ساز و کار قضایی حکومت اسلامی میداند. این همان قوه قضاییه ای است که دربست تحت فرمان رهبری است. همان رهبری که نمایندگانی را برای تعقیب عرفانهای انحرافی گماشته است.
البته اخیرن تغییری در عملکرد طیفی از هواداران عرفان حلقه که سابق بر این مخالف هر گونه حرکت سیاسی بودند دیده میشود. به نظر میرسد این تغییر رویکرد محصول طبیعی ناامید شدن از عدالت موسوم به علوی حکومت باشد. تماس با نهادهای حقوق بشری و درخواست استمداد گو این که الزامن حرکتی سیاسی نیست و دنبال کنندگان این شیوه هم کماکان اصرار بر غیر سیاسی بودن خود دارند اما از نگاه حکومت ایران این اقدام به طور حتم حرکتی سیاسی محسوب میشود.
حکومت ایران هم مثل همه ساختارهای سیاسی دیگر، حکومتی حسابگر است. این حکومت زمانی از موضع خود در مساله هستهای کوتاه آمد که هزینه آن از فوایدش فزونی گرفت. موضوع هستهای همان موضوعی بود که به نوعی تبدیل به مساله ناموسی این حکومت شده بود اما در نهایت همه آن شعارها به فراموشی سپرده شد.
موضوع عرفان حلقه، گو آن که مسالهای پر اهمیت برای رهبری ایران است اما هرگز در حد و اندازه مسئله هستهای ایران نیست. اگر ایران از موضوع سختگیرانه خود در موضوع هستهای کوتاه آمد بنابراین نرمش نشان دادن این حکومت در موضوع محمد علی طاهری هم غیر ممکن نیست به شرط آن که هزینه تداوم آن برای حکومت ایران بالا رود.
در موضوع محمد علی طاهری آنچه که امنیتیهای حکومت به عنوان یک خط روشن دنبال میکنند، در تاریکی نگاه داشتن عزم نظام (یعنی رهبری) برای برخورد با این گروه است، گویا موضوع یک مساله قضایی است که روند دادرسی آن به شکل معمول در حال دنبال شدن است. اما اصل ماجرا آن است که حذف عرفان حلقه پروژهای حکومتی است که امنیتیها و به دنبال آن دستگاه قضایی فقط مجریان آن هستند. مادامی که فشار متمرکز بر مجریان باشد، به خصوص مجریانی که هیچ نام و نشانی هم از آنها وجود ندارد، میتوان گفت که در عمل فشاری بر کسی وارد نمیشود. مادامی که تلاش بر این باشد که اثبات شود که محمد علی طاهری مسلمان و شیعه است و … دستگاه قضایی هم خیلی راحت به فیلمی که در آن محمد علی طاهری دست خانمی را میگیرد استناد میکند تا او را منحرف قلمداد کند. مادامی که تلاشها صرف گرفتن فتوا از مراجع حکومتی میشود همواره فتوا دهندگانی هستند که خیلی راحت انسانها را مهدور الدم میکنند تا مبادا پایههای مرجعیتشان به لرزه بیفتد. تا زمانی که وکیل حکومتی پرونده درخواست میکند که افراد به خیابانها نیایند چرا که باعث بد شدن وضعیت محمد علی طاهری میگردد (مطلبی که هیچ بنیاد حقوقی ندارد و عجبا که از زبان یک حقوقدان بیان میشود) او در واقع سخنگوی نظام است که چهره دوست به خود گرفته است و به روشنی در حال بیان کردن خواسته حکومت در پرونده طاهری است این که چه گروه از رفتارهایی برای حکومت هزینه ساز است.
و نکته آخر این که تا زمانی که تمرکز هواداران حلقه بر فرعیات و غیر از علت اصلی برخورد با این جریان، یعنی خواسته رهبری حکومت، قرار داشته باشد بعید است که هزینههای این پروژه از فواید آن بالاتر رود.
مقاله زیر نوشته «مسلم حقیقت جو» است که در رادیو کوچه منتشر شده است
منبع :tahericampaign.com