«سیما»، همسر یکی از کسانی که محل کسبش تعطیل شده، می گوید: «چهار ماه است که ۹۴ واحد صنفی بهائیان در مازندران توسط اداره اماکن تعطیل شده اند. این دو روز جزو تعطیلات مذهبی بهائیان است که پیروان آیین بهائی در هر نقطهای از دنیا که زندگی کنند، این روزها را تعطیل میکنند و مشکلی هم برایشان پیش نمیآید. اداره اماکن استان میگوید تعطیل کردن مغازهها در این دو روز تبلیغ دین بهائی بوده است.»
با این وجود، تعطیلی طولانی مغازهها موجب شده که همه اهالی، کسبه، مشتریان و عابران متوجه بهائی بودن صاحبان مشاغل تعطیل شده بشوند. در واقع، نیروی انتظامی خودش برای این افراد تبلیغ کرده و آن ها را به مردم معرفی کرده است.
طبق قانون اصناف، تعطیل کردن واحد صنفی باید با اطلاع قبلی صاحبان مغازهها انجام شود ولی ماموران در این دو روز با هجوم به مغازههای بهائیان، همه را پلمپ کردند و صاحبان مغازهها از طریق همسایهها از پلمپ اماکن کسب خود مطلع شدند. بسیاری از کالاهای تعمیراتی مشتریان، کالاهای فروشی، پول و چکها در مغازهها باقی مانده اند و به آن ها دسترسی نیست. این در حالی است که مواد بهداشتی و خوراکی که در این مغازهها بوده، احتمالا تاکنون خراب و فاسد شدهاند: «به دهها نهاد و ادارات مختلف، از اداره اماکن، اتحادیه اصناف، بازرگانی، صنعت و معدن تا دادستانی، فرمانداری، استانداری و شورای شهر مراجعه کردهایم ولی همه از زیربار پذیرش مسوولیت این عمل شانه خالی و اظهار بی اطلاعی کرده اند. به صداوسیما استان هم مراجعه کردیم که آن ها در ابتدا خبری را تهیه کردند ولی پس از دو سه روز به ما اطلاع دادند که این خبر، خط قرمز است و دادستان اجازه پخش آن را نداده است.»
آن ها در ادامه سعی می کنند موضوع را از طریق مرجع قضایی، یعنی دادستان کل استان حل کنند: «گفتند اسم شما در قانون اساسی نیامده و همان روزهای اول هم اشتباه کردیم به شما جواز کسب دادیم ولی حالا به این نتیجه رسیدهایم که تمام جوازها را باطل کنیم. بهائیان باید یک روزی بخور و نمیری مثل افغان ها داشته باشند.»
البته در این میان، اداره اماکن یک راه حل پیشنهاد و به بهاییان تعهدنامهای داده است که در صورت امضای آن، پلمپ محل کسب آن ها باز می شود: «این تعهد به این مضمون است که اگر بنا به هر دلیلی خواستیم محل کسب را تعطیل کنیم، از یک هفته قبل به اداره اماکن نیروی انتظامی اطلاع دهیم و در صورت موافقت آن مرجع، نسبت به تعطیلی مغازه اقدام کنیم و اگر خلاف این عمل را انجام دهیم، طبق قوانین جمهوری اسلامی مورد مؤاخذه قرار بگیریم. همسرم حاضر به امضای این تعهد نشد زیرا همه مغازه دارها وقتی جهت پروانه کسب اقدام میکنند، تعهد میدهند که قوانین نظام صنفی را رعایت کنند. در این جا هم تخلفی رخ نداده که بخواهیم تعهد جدیدی را امضا کنیم. طبق قانون نظام صنفی، هر واحد کسب اجازه دارد که در طی یک سال، ۱۵ روز را بدون اطلاع تعطیل کند. نکته مهمتر این است که چرا این تعهد را فقط از شهروندان بهائی میگیرند نه همه شهروندان ایرانی!؟»
«امیر» یکی دیگر از مغازه داران بهائی استان مازندران است که مغازهاش در روز ۱۱ آبان ماه پلمپ شده: «این سومین دفعه است که مغازهام تعطیل شده؛ دو دفعه قبل هم بعد از تعطیلات مذهبی در روزهای دوازدهم اردیبهشت و هشتم خرداد آمدند و مغازه را تعطیل کردند.»
اداره اماکن قبل از این تعطیلی ها، در اردیبهشت ماه سال ۹۴ برگه تعهد را به او هم داده است: «تعهد را اول امضا نکردیم ولی پس از آن که عبارت "کسب اجازه" به "صرفا جهت اطلاع" تغییر کرد، آن را امضا کردیم.»
او قبل از تعطیلات آبان ماه ۹۴ به اداره اماکن اطلاع می دهد ولی باز هم محل کسبش تعطیل شده است.
«ذکرالله رحمانیان»، یکی از بهائیان ساری بود که چهار ماه قبل از تعطیلات آبان، به دلیل ابتلا به بیماری سرطان و بستری شدن، به اداره اصناف و سایر مراجع ذی ربط اطلاع داده بود که چند ماه توان کار کردن ندارد و مغازهاش تعطیل خواهد بود ولی محل کسب او هم بدون توجه به اطلاع قبلی، در ۱۱ آبان پلمپ شد: «مرحوم رحمانیان چند روز پس از پلمپ مغازه در حالی که بسیار نگران وضعیت معیشت خانوادهاش بود، در بیمارستان درگذشت.»
به گفته امیر، تاکنون هیچ ارگان و نهادی تعطیل کردن همزمان و گسترده مغازههای بهائیان را در استان مازندران نپذیرفته است ولی ۱۱ آبان ماه یک اساماس از طرف بسیج اصناف برای تعدادی از همسایههای (کسبه) مغازههای بهائیان رسیده که در آن خواسته شده است درصورت مشاهده بسته بودن مغازه بهائیان در روزهای ۱۱ و ۱۲ آبان، بلافاصله از مغازه مزبور عکس گرفته و به بسیج اصناف اطلاع دهند: «وقتی به بسیج اصناف مراجعه کردم، تنها پاسخی که شنیدم این بود که ما اقدام نکردیم. گفتند هر چه خراب می شود، گردن بسیج می اندازند!»
آن ها تلاش می کنند با مقام های دولتی تماس بگیرند؛ به ویژه استاندار مازندران: «متاسفانه استانداری اجازه ورود به مغازه داران بهائی را نمیدهد. حتی همسرانِ ما هم چهره نگاری و شناسایی شده اند و از ورود آن ها در روز ملاقات عمومی به استانداری جلوگیری میشود. این اِعمال محدودیت در حدی است که یک هفته بعد از پلمپ مغازهها، پنج تن از کسبه بهائی به نام های "حق دوست"، "زمانی"، "میرزایی"، "گلپور" و "نوخواه" در روز ملاقات عمومی استاندار، در محل استانداری توسط افراد لباس شخصی بازداشت و مورد ضرب و شتم قرار گرفتند. آن ها پس از 10 روز به قید وثیقه آزاد شدند و هم اکنون در انتظار تاریخ دادگاه خود به اتهام "تبلیغ علیه نظام" هستند.»
امیر یک مغازه کوچک تعمیرات لوازم منزل در ته یک بن بست دارد که غیرقابل دید است: «تعطیل کردن محل کسب من مورد توجه کسی قرار نمیگیرد که آن را به بهانه تبلیغ دین بهائی پلمپ کردهاند. درآمدی هم نداشتم که رشد اقتصادی برایم داشته باشد تا بخواهند جلویش را بگیرند. با این حال، تا این لحظه هیچ پاسخ روشن و مشخصی برای این پرسش که چرا چهار ماه محل کسب و تنها محل تأمین هزینه زندگیم تعطیل شده، از هیچ مرجع قانونی دریافت نکردهام؟»