به گزارش «سحام»، در بخشی از این دردنامه که طی «دستخط»ی از وی منتشر شده، از تنگدستی خانواده این روحانی محبوس در بند ویژه روحانیت زندان اوین، برای تهیه «جهیزیه» دختراناش گلایه شده و آمده است: «صبایایم، نوامیس فاطمی هستند، آیا مراجعی که سهم سادات دریافت میکنند، میتوانند به این ذلتها پاسخ دهند؟ چنانچه دخترانم به خاطر معیشت معمولی تن به خودفروشی بدهند، ننگ منع ارتزاق خمس به دامن داعیهداران شریعت حقه مینشیند و بس.»
سیدحسین کاظمینی بروجردی در سالهای ۱۳۷۴، ۱۳۷۹ و ۱۳۸۴ دستگیر و زندانی شده بود. وی بار دیگر در سال ۱۳۸۵ بازداشت و به ۱۱ سال زندان، و مصادره اموال محکوم شد. او در زندان اوین در شرایط بد جسمی و روحی به سر میبرد و از حق استفاده از مرخصی و ملاقات محروم بوده است. منابع آگاه میگویند که وی در زندان، بارها مورد شکنجه قرار گرفته و به بیمارستان منتقل شده است.
«متن» و «تصویر دستخط» دردنامه آیتالله سیدحسین کاظمینی بروجردی که «آمدنیوز» آن را منتشر کرده، به شرح زیر است:
خدمت حضرت ابن عم عزیز سید الخصیصین آقا سیدحسین هاشمی نژاد اطالالله مکرمه
سلام علیکم و رحمهالله و برکاته
این مرغ قفس خفته که جرمش غیرت بر اجداد کبار بود و بر این عقیدهی مقدس بر نیزهی استبداد گردید، لحظات وخیمی در مقدرات خود را میگذراند که تاریخ معاصر بر یاد ندارد.
پسر عموی غیور که نام و خاطرهی مظلومیت آباء مقتولت را احیاء میکنی، فقط به جهت درج در وجدانت میگویم که این فرزند بیست و هفتم امام سجاد که به گواهی کتب رجال و مشاهیر انساب، دارای پدرانی صاحب اقتدار علمی و عملی و عینی بوده، الان در وضعیت احتضار به سر میبرد و به امراض ثقیلی مبتلاء شده که تداوم حیات را بر وی، ناممکن نموده. نه سال بیوقفه در زندان و تحت فشارهای روحی و جسمی و خانوادگی، چیزی از عمر را باقی نگذاشته و فاتحه خویش را در قبرستان اوین خواندهام. اما در باب اهل و عیالم بیمناکم که آنها جرمشان اتصال به فرزند رسولالله است و به این اتهام، روزشان شب شده و آسایش ایشان سلب گردید.
صبایایم، نوامیس فاطمی هستند، آیا مراجعی که سهم سادات دریافت میکنند، میتوانند به این ذلتها پاسخ دهند؟ چنانچه دخترانم به خاطر معیشت معمولی تن به خودفروشی بدهند، ننگ منع ارتزاق خمس به دامن داعیهداران شریعت حقه مینشیند و بس.
برادرم!
ما ثروتمندان فقیریم، ما مالکان میراث پدرانی هستیم که در ولایت تکوینی وارثانی «ألست أولى بکم من أنفسکم» میباشند، ولی هیهات که بروجردی با اینهمه هزینهای که از جان یکبار مصرف برای طنین «مکتب غدیر» داده، باید برای غربت خانوادهاش، روزی هزار بار بمیرد و جان بکند که در عاصمهی تشیع، دخترانش «معطل» جهازیهاند و «آبرویشان در جامعه در خطر است.»
وای اگر روز حساب و کتابی باشد که بر ثانیههای این مدت مدید جسم، احتجاجی کنم که عدالت غبارروبی گردد.
حقیر را عفو کنید که دل شکستهام و به لحاظ ارادتی که به شما دارم، خواستم عقدهگشایی کنم و امدادی عاطفی و احساسی از مخاطب مهربانم بگیرم.
منبع :سحام